باید نگاهی گذرا به روند نامه نگاریهای دولت های پیشین آمریکا به مقام معظم رهبری و دولتمردان ایرانی داشته باشیم تا علت این قلم فرسایی ها روشن شود.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»- میثم خسروی؛ انتشار خبر نامه نگاری باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا به حسن روحانی و پاسخ رییس جمهوری ایران به آن، واکنش های مختلفی را در محافل سیاسی و رسانه ها داشته است. اما پیش از اینکه به این نامه بپردازیم، باید نگاهی گذرا به روند نامه نگاریهای دولت های پیشین آمریکا به مقام معظم رهبری و دولتمردان ایرانی داشته باشیم تا علت این قلم فرسایی ها روشن شود.
در گذشت بیش از سه دهه از عمر انقلاب اسلامی ایران بارها شاهد نامه نگاریهایی از سوی دولت آمریکا برای مقام معظم رهبری و دولتمردان ایران اسلامی بودیم. این نامه ها در برهه ای از زمان افشا و واکنش مردم و سیاستمداران را در پی داشت و در برخی از موارد فقط به اصل نامه اشاره شده و جزئیات آن محرمانه مانده است.
در دوره جلوس اوباما بر مسند ریاست جمهوری آمریکا، دو نامه از وی به جمهوری اسلامی ایران ارسال شد که مخاطب هر دوی آنها رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده است که ایشان هم در یکی دو مورد به طور علنی به این موضوع اشاره فرموده و گفته اند که رفتار امریکا را ملاک می دانند نه اظهارات علنی یا مخفی آن را. و در جایی دیگر از دورویی آمریکایی ها سخن به میان آورده و میفرمایند: در رسانه های خود حرف های میزنند که خلاف آن را در نامه هایشان مینویسند.
اما نکته ای که فصل مشترک تمامی این نامه ها و پیام ها است، ابراز تمایل در جهت رفع تحریم ها و ارتباط با ایران به شرط دست کشیدن از برخی اهداف پیش روی نظام بوده است.
علت این نامه نگاریها و پیغام دادن ها چیست؟
این پیام ها که گاهی لحن دوستانه و موادبانه و گاهی لحن تهدید آمیز به خود می گیرند، تنها برای سنجیدن مزاج مسئولان نظام بوده تا بتوانند با تحلیل درستی از وضعیت افکار عمومی و دیپلماسی کشور، اهداف پلید خود را که همان چنگ انداختن به صورت ملت ایران و سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اگر بتوانند نظامی است دنبال نمایند.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) امسال در اول فروردین در حرم مطهر رضوی میفرمایند: «]آمریکایی ها[ گاهی با ما اظهار دوستی کردند ــ در نامه و پیغام و امثال اینها ــ گاهی در رسانهها با ملت ایران اظهار دوستی کردند، اما برخلاف این اظهارات غیرواقعی، در عمل سعی کردند نسبت به ایران و ملت ایران سختگیری کنند؛ تحریمهای شدیدی را از اوائل سال 91 گذاشتند ــ تحریم نفت، تحریم بانک و مبادلات بانکی و پولی بین جمهوری اسلامی و کشورهای دیگر ــ کارهای زیادی هم در این زمینه انجام دادند. این هم یکی از آن لطائف عالم است که آمریکائیها دشمنی میکنند، میگویند شما نفهمید که ما با شما دشمنیم؛ مخالفت و عناد می ورزند، متوقعند که ملت ایران نفهمد که آنها معاندند و دشمنی میکنند! این سیاست از اواخر دوران بوش در مقابل ایران شروع شده است، امروز هم متأسفانه همان سیاست را دولتمردان آمریکا ادامه میدهند؛ همان پنجهی چدنیِ زیر دستکش مخملی.»
اما نکته اساسی این است که هرگاه ایران از مواضع اصولی خود عقب نشینی کرد، آمریکایی ها گستاخ تر شده و نه نها بر سر وعده های خود نماندند، بلکه دشمنی و خباثت خود را در قبال مردم ما بیش از پیش آشکار نمودند. در برهه ای از زمان دولتمردان ما در برابر آمریکایی ها کرنش کرده و برخی از اصول اساسی نظام را برای ایجاد رابطه با آمریکا و به ضعم خود بهبود وضعیت سیاسی و اقتصادی بهتر نادیده گرفتند! در همان زمان از سوی جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا لقب محور شرارت به ایران داده شد!
آمریکایی ها نشان دادند که هیچ گاه حاضر به تحمل ایران اسلامی با تمامی آرمانها و اصول آن نیستند و هر گاه در هر زمینه ای پا را عقب بگذاریم مسائل و ابهامات دیگری نظیر انرژی هسته ای، حقوق بشر، تروریسم، آزادی و ... را مطرح می نمایند. اما باید در نظر داشت که سیاست اسلام چنین اجازه ای را به ما نمیدهد، لاتظلمون و لاتظلمون (نه ظالم باشیم و نه مظلوم).
امام خمینی(ره) در صحیفه خود(جلد18) میفرمایند: «آنهایى که به ما اشکال مىکنند که شما چرا با این قدرتهاى فاسد سازش نمىکنید، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادى ملاحظه مىکنند، (همه چیز) را با چشم طبیعى، حل و فصل مىکنند. آنها نمىدانند که انبیاى خدا چه رویهاى داشتند، با ظالم چطور برخورد مىکردند، یا مىدانند و خودشان را به کورى و کرى زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایى که به ما مىگویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنى این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رأى تمام انبیا است.»
اما اکنون رییس جمهور آمریکا مخاطب نامه خود در تهران را از مقام معظم رهبری به ریاست جمهوری تغییر داده است. ظاهراَ همین تغییر مخاطب هدف اصلی امریکایی هاست والا درون نامه نکته جدیدی نگفته اند و با این تغییر مخاطب اهدافی را دنبال می کنند که از جمله آنها میتوان به شایسته دانستن روحانی به جای احمدی نژاد اشاره کرد و اینکه به دنبال تغییر دولت در ایران، باید سیاست خارجه نیز تغییر پیدا کند. اما آمریکایی ها که خود می دانند سیاست های کلی نظام را دولت تعیین نمی کند و تنها مقام معظم رهبری هستند که این سیاست ها را تعیین می نمایند، میخواهند از حسن روحانی به عنوان مشگل گشای خود در جهت مذاکره با مقام معظم رهبری استفاده نمایند. که این خود درک عمیق و بینش دولتمردان ایران اسلامی را میطلبد که با در نظر گرفتن شرایط موجود و نیز سیاست ها و چارچوب های نظام، وارد بازی نخ نما شده آمریکایی ها نشوند و با برخی موضع گیریهای اطرافیان پازل آمریکایی ها را تکمیل ننمایند. دولتمردان باید بدانند که زمانی آمریکایی ها دست به قلم فرسایی می برند که در تمامی اهداف و آرزوهای خود شکست خورده اند و چاره ای جز انحراف افکار عمومی از این شکست ها ندارند و الان نیز یکی از آن زمان هاست.
اگر بجای موضع انفعالی از موضع قدرت وارد شویم، این حربه ها راه به جایی نخواهد برد و پیروز واقعی میدان سیاست ایران اسلامی خواهد بود. همانطور که واکنش اوباما در زمانی که دائماً ایران را تهدید به گزینه جنگ می کردند در برابر سخنرانی مقام معظم رهبری دیدیم که در یک تغییر موضع آشکار، ایران را کشوری با تمدن و فرهنگ فوقالعاده دانست.
در جایی که مقام معظم رهبری در جمع میلیون ها نفر از زائران حرم رضوی با انتقاد از سیاست های فریب کارانه دولت های غربی، به خصوص آمریکا فرمودند: «مرکز توطئه و اساس دشمنی، آمریکا است. البته دشمنهای دیگری هم هستند که آنها را در ردیف اول حساب نمیکنیم. دشمن صهیونیستی هم است، منتهی رژیم صهیونیستی در قواره و اندازهای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم آید. سرمداران اسرائیل گاهی ایران را تهدید میکنند؛ اما به نظرم خودشان هم میدانند و اگر نمی دانند، بدانند که اگر غلطی بکنند جمهوری اسلامی، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»
اوباما که بارها از گزینه نظامی درباره ایران سخن گفته بود و هم صدا با مقامات رژیم صهیونیستی ایران را به حمله نظامی تهدید کرده بود، در واکنش به این بخش از سخنان رهبری گفت: «ایرانی ها یک تمدن بزرگ دارند، آن ها تاریخ فوق العاده دارند و استعدادشان باور نکردنی است. آن ها باید با جامعه جهانی ارتباط داشته باشند، شغل بسازند و تجارتشان را با همه حتی ایالات متحده توسعه بدهند. دیدگاه ایران باید با این افق باشد، نه این که تهدید کنند به این که شهرهای اسرائیل[سرزمین های اشغالی] را با خاک یکسان می کنیم.»