به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مجید قیصری در نشست عصر تجربه که روز گذشته در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد، با بیان اینکه نفس جشنواره و جوایز نشان می دهد که کار نویسنده دیده شده است، گفت: ممکن است در ابتدا به نویسنده شوک وارد بشود، اما به عقیده من این شوک نویسنده را جدی تر خواهد کرد؛ در اوایل برگزاری جشنواره ها، به دلیل چندقطبی بودن فضای کشور و مطبوعات توجه چندانی به جشنواره ها نداشتم، البته برای من بی تاثیر هم نبود، اما معتقدم وجود این جشنواره ها برای افرادی که دراین حوزه تازه کار هستند، می تواند نوعی تشویق باشد.
وی با اشاره به اینکه وظیفه جشنواره ها کشف استعداد است، افزود: اثرهای زیادی به جشنواره راه یافته و جایزه گرفته، اما در بازار، فروش چندان خوبی نداشته اند؛ جامعه مانند فضای تبلیغاتی است، ولی جشنواره ها هنوز نتوانسته اند به نقطه مطلوب برسند؛ در واقع کار اول یک نویسنده نقش تعیین کننده ای دارد و مخاطبان، وی را از روی اثر اولش می شناسند، پس نویسنده باید برای شروع، حساب شده تر کار کند.
نویسنده «سه دختر گل فروش» با بیان اینکه داستان نویس نمی تواند خود را فقط یه یک سوژه محدود کند، اظهار داشت: اگر داستانی 100 سال عمر کند قطعاً وارد بعد سوم که ابدیت است، خواهد شد، در حالی که متاسفانه شاهد هستیم بسیاری از داستان ها این بعد را ندارند.
قیصری ادامه داد: حتی می بینیم دغدغه های نویسندگان از یک شهر، استان و یا محله فراتر نمی رود که به این ترتیب مسلماً دوام نخواهند آورد؛ فکر می کنم در 13یا 14 کتابی که داشته ام، دغدغه هایم مشخص شده است.
وی افزود: معتقدم بهترین کار این است که یک نویسنده دغدغه های خود را بنویسد و به آن فکر کند؛ زمانی که تازه وارد دانشگاه شده بودم دغدغه ام شناخت آدم ها بود و به همین دلیل به روان شناسی روی آوردم، اما نگاه علمی به انسان ها من را ارضا نکرد و کم کم به سمت ادبیات گام برداشتم و احساس کردم، می توانم حرف هایم را از طریق قلم بیان کنم، طی تجاربی که در زندگی کسب کردم، دریافتم علم روان شناسی تلاش می کند برای انگیزه و هیجانات افراد یک فرم علمی کسب نماید.
نویسنده کشورمان با اشاره به اینکه نویسنده در درجه اول یک محقق است، افزود: به نظر من یک نویسنده باید مدام در حال تجربه و مطالعه باشد و ذهن خود را سیراب کند؛ تشبیه من برای ذهن مانند کتابخانه وسیع است و از طرفی معتقدم نویسنده باید مانند حکیم باشد و از هر موضوعی حتی در حد تجربه اطلاعات کسب نماید.
قیصری ادامه داد: همیشه انگیزه و هیجانات انسان ها برایم سوال بوده است، قرار گرفتن یک انسان در موقعیت برایم جای سوال دارد و زمانی که در مقابل رفتارهای کلیشه ای مردم رفتاری غیر کلیشه ای می بینم برایم جذاب می شود.
وی روند شکل گیری داستان ها را متفاوت دانست و ادامه داد: ممکن است یک داستان از تصویر و داستان دیگری از خاطره تشکیل شود؛ نوشتن دارای دو مرحله ذهنی و عینی است که اول مرحله ذهنی شکل می گیرد و از اهمیت بالایی هم برخوردار است.
نویسنده «گوساله سرگردان» افزود: عادت های نویسندگی شخصی است و بستگی به جنسیت، سن، علاقه، موقعیت و زمانه دارد. حتی فصل هم در نوشتن تاثیر می گذارد، معتقدم فصل پاییز و زمستان به نوشتن رمان و کتاب های بلند اختصاص دارد و فصل بهار و تابستان ویژه داستان های کوتاه است؛ البته یکسری عادت های نویسندگی هم است که از ابتدا با نویسنده همراه بوده و هرچه می گذرد فرد با آن مانوس تر می شود.
قیصری در ادامه گفت: داستان، تجربه ما را از زندگی بیشتر خواهد کرد؛ به عنوان مثال من به عنوان یک مرد به واسطه داستان در می یابم یک زن در سنین و حرفه های متفاوت چگونه به زندگی نگاه می کند، به عبارتی دیگر داستان تجربه نویسنده را نسبت به انسان های تمام عالم زیادتر خواهد کرد و متوجه خواهیم شد انسان ها در تمام هستی دارای شباهت های زیادی هستند و فقط تفاوت های جزئی در فرهنگ وجود دارد؛ همچنین معتقدم بزرگترین کار داستان این است که باعث خواهد شد شناخت ما نسبت به یکدیگر بیشتر شود.
وی افزود: متن مانند موجود زنده است و قالب خودش را پیدا می کند؛ در واقع وظیفه داستان این است که از زبان و تصویری استفاده نماید تا مخاطب با آن همذات پنداری کند. مطمئناً هر اثری که خلق می شود ذره ای از ذات یک هنرمند در آن پدیدار می گردد.
نویسنده کشورمان با بیان اینکه بیش از 2000 کتاب در زمینه ادبیات جنگ چاپ شده است، اظهار داشت: این تعداد کتاب چاپ شده معدن بی انتهایی است که در اختیار ما قرار دارد؛ معتقدم سرشار از ایده هستیم، اما مهم این است که نگاه یک نویسنده چقدر برای شکار یک سوژه تربیت شده باشد.
قیصری گفت: وظیفه داستان نویس آشنازدایی است؛ گاهی اوقات حسرت می خورم که چقدر از جنگ سوژه دارم و دنبال این می گردم که چطور می توانم آنها را در قالب امروزی بیان کنم، اما به دلایلی برایم مقدور نیست، اما به هر حال معتقدم از سوژه های بسیار زیادی برخوردار هستیم.
وی در ادامه بیان کرد: به تعبیر سهروردی آبشخور یک نویسنده غربی این است که عاشق اسطوره های خود باشد. امکان ندارد این علاقه در میان نویسندگان ایرانی وجود نداشته باشد؛ چرا که اگر در وجود نویسنده ای این علاقه نباشد طبیعتاً در اثرهایش چیزی کم دارد، به این ترتیب فکر می کنم هیچ نویسنده ایرانی نیست که با قرآن و شاهنامه مانوس نباشد.
نویسنده «سه دختر گل فروش» درهمین زمینه افزود: نمی توان گذشته را نادیده گرفت، اما می توان نگاه دیگری به آن کرد، بدون اینکه از آن گذشت؛ اگر بخواهیم نگاهی به نویسندگان بزرگ ایرانی داشته باشیم، درخواهیم یافت علت ماندگاری آنها علاقه شان به قرآن و اسطوره ها بوده است و فکر می کنم اینها کلید ماندگاری ما هستند.
قیصری با بیان اینکه لحن در داستان از اهمیت بالایی برخوردار است، ابراز داشت: موافق نویسنده کتابخانه ای نیستم؛ چون وظیفه نویسنده تحقیق است، در واقع نویسنده باید برای ایجاد یک لحن جدید در داستان هایش در جامعه جستجو کند و چیزهای جدیدتری کشف نماید.
وی ادامه داد: به دلیل اینکه در دوره نوجوانی تجربه خاصی از جنگ داشتم، به این قضیه ورود پیدا کردم، از این رو عقیده دارم وقتی تجربیات متفاوتی داشته باشیم و نیز به این تجربیاتمان اضافه کنیم، دستمان بازتر خواهد شد.
نویسنده «سه دختر گل فروش» با اشاره به اینکه متاسفانه ویراستاری به عنوان حرفه ای مهم در ایران جا نیفتاده است، گفت: در واقع داستانی خوب است که اگر سالیان زیادی از انتشار آن گذشته باشد هنوز مخاطبان آن را به یاد داشته باشند و نیز وقتی آن را می خوانیم، بتوانیم یک داستان بنویسیم؛ فکر می کنم وظیفه نویسنده این است که در عرصه هایی که گام برداشتن در آن سخت است، قدم بردارد.
قیصری در همین زمینه افزود: متاسفانه در جامعه نمی توان به واسطه حرفه نویسندگی به دخل و خرج مناسبی رسید؛ به نظر می آید در حال حاضر ادبیات نفس نفس می زند و فقط توانسته سر پا بایستد؛ این موضوع در جامعه ای به چشم می خورد که سالیانه یک میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی دارد.
وی با اشاره به داستان های «زرد»، با بیان اینکه هر وقت تیراژمان به 10هزار رسید، آن وقت می توانیم بگوییم موفق هستیم، گفت: آمار دقیقی از این گونه کتاب ها ندارم، اما فکر می کنم این حوزه هم تیراژ بالایی نداشته باشد، به هر حال کتاب هایی که در این زمینه چاپ می شوند جوابگوی قشری از جامعه هستند؛ علاوه بر داستان های زرد بخشی از کتاب ها جزو آثار محدودی هستند که سالیانه در حد کمی به فروش می رسند، اما در نهایت معتقدم باید کارهای خوبی تولید شود و قشر اصلی جامعه را سیراب کند، در حالی که در این زمینه کمبود داریم و آن چیزی که در حوزه نشر اتفاق می افتد بازخورد جامعه ما نیست.
نویسنده «سه دختر گل فروش» با بیان اینکه اگر شرایط اقتصادی جامعه به عنوان زیربنای اصلی خوب شود شاید فرهنگ کتابخوانی در کشور جا بیفتد،ابراز داشت: من همیشه مخاطب را از خودم باهوش تر دیده ام و حتی گاهی اوقات مخاطب به نکته هایی در کتاب توجه می کند که من در هنگام نگارش اصلاً توجهی به آنها نداشته ام، از این رو باید همیشه حساب شده تر بنویسم.
قیصری در خصوص کتاب های دفاع مقدس گفت: در واقع هیچ اثری در زمینه جنگ نوشته نمی شود که جنگ را ترویج کند و هر اثری که در این زمینه تولید می شود به نوعی کشته شدن نفس مظلوم را نشان می دهد.
وی در ادامه اظهار داشت: حوزه دیالوگ در نویسندگی کاملاً تخصصی بوده و سطح آن با توجه به ژانر داستان متفاوت است؛ به عنوان مثال وقتی دیالوگ برای داستان عاشقانه نوشته می شود، طبیعتاً نسبت به سایر ژانرها نوع رفتار و نگاه انسان ها با یکدیگر متفاوت خواهد بود، البته کسب تجربه در دیالوگ نویسی بی تاثیر نیست.
نویسنده کشورمان در پایان خاطرنشان کرد: من در داستان نویسی نمره خوبی به خودم نمی دهم؛ چون هنوز دارم سیاه مشق می کنم، معتقدم آن زمان که نویسنده فکر کند دیگر نیازی به یاد گرفتن ندارد لحظه مرگ وی خواهد بود؛ به عبارت دیگر یک نویسنده باید همیشه مانند یک دانشجو باشد.