به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، مجمع مطالبه مردمی مشهد با صدور بیانیهای به ارائه نکاتی درباره فضای سیاسی فعلی کشور پرداخت.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّـهِ هُوَ الْهُدَى ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَکَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ.
(سوره مبارکه بقره /120)
در روزهای گذشته مواضع گوناگونی له و علیه اتفاقات رخ داده در نیویورک مطرح شده است. با توجه به اقدامات دولت در عرصه سیاست خارجی و آخرین مواضع موذیانه و طلبکارانه دولتمردان امریکایی، مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس بر خود لازم میداند با طرح چند سؤال، از ریاست محترم جمهور و دستگاه دیپلماسی کشور بخواهد به تبیین شفاف مسائل پرداخته و با حضور در یکی از دانشگاه های کشور، به دور از هیاهو و در جمع نخبگان سیاسی انتقادات وارد شده را پاسخ دهند. قطعاً دولتی که گفتگوهایی آن چنان با دشمن درجه یک این کشور را لازم دیده است، به پاسخگویی منصفانه به مردم خود نیز معتقد و ملتزم خواهد بود.
1- درحالی که عدهای ساده اندیشانه مشکل ایران و امریکا را تا حد یک سوء تفاهم تاریخی یا سیاسی تقلیل می دهند، لازم است دستگاه دیپلماسی کشور به جای تبیین های صوری و پرداختن به حواشی، چشم انداز نهایی ایران و امریکا در حوزه تعاملات بین المللی خود را تحلیل کرده و توضیح دهد گام های فعلی دو کشور چه نسبتی با این چشم انداز کلی دارند. تحلیلی که می کوشد از مسئله سرنوشت سازی مانند استقلال علمی و فناوری کشور یا تقابل بر سر مشروعیت رژیم صهیونیستی با ساده سازی عبور کند، یا درکی از سیاست خارجی ندارد یا خود را به تغافل می زند. و دولت باید در مقابل، تحلیل دقیق خود از مبانی و آرمان های سیاست خارجی ایالات متحده امریکا و جمهوری اسلامی ایران را ارائه کرده و توضیح دهد تقابل امریکا با ایران مبتنی بر چه مسائل و نقاط تعارضی است؟ مسیری که دولت برای مذاکرات پیش رو طراحی کرده آیا با لحاظ کردن این واقعیت بوده است که امریکایی ها جز به وابستگی ایران و تسلیم ما در عرصه جهانی راضی نبوده و نیستند؟ یا گمان کرده اید امریکا آرمان ها و اصول خود در سیاست خارجی را فراموش خواهد کرد؟!
2- مهم نیست نام آن چه در نیویورک انجام شده مذاکره بوده است یا نه. و مساله اصلی این نیست که تقاضای تماس از کدام طرف بوده. مهمترین مساله، این است که گفتگویی بی سابقه انجام شده و امریکا نتیجه مطلوب خود از این گفتگو یعنی شکستن هیمنه مقاومت ایران در اذهان جهانیان و مشروعیت بخشی به خود را به دست آورده. دولت یازدهم که سیاست خارجی را عرصه بده و بستان و نه کلی گویی و شعار می داند، باید توضیح دهد با شکستن این خط قرمز 35 ساله، چه دستاورد گرانبهایی به دست آورد که بدون آن به دست آوردنی نبود؟ و اگر امریکا پس از گرفتن این امتیاز بزرگ، مثل همیشه در انجام وعده های توخالی خود خلف وعده کند، دولت چگونه می تواند این شکست را به بازی برد-برد مورد ادعای خود تبدیل کند؟ آیا در مذاکرات بعدی، شاهد تکرار تجربه سعدآباد خواهیم بود و همان گونه که غربی ها به تعبیر خودشان میوه حمله به عراق را در سعدآباد چیدند، قرار است میوه فشار به خط جهانی مقاومت را در این گفتگوها بچینند؟ در حالی که انگلیس اعلام کرده است برای برقراری مجدد رابطه با ایران خسارت تعطیلی سفارت انگلیس در ایران را می گیرد، آیا دستگاه دیپلماسی کشور نیز قصد دارد خسارت های تحمیل شده توسط انگلیس را بگیرد؟ و آیا دست کم عزمی برای بیان جنایت های انگلیس از جنگ جهانی و تحمیل هولوکاست ایرانی و قحطی های مرگ بار در کشور گرفته تا تسلیح و تقویت صدام و فتنه گران داخلی و … دارد؟
3- عدم مدیریت فضای رسانه ای و افکار عمومی از مصادیق بارز بی تدبیری است. در حالی که دولت هنوز نتوانسته توضیح دقیقی درباره محتوای گفتگوهای انجام شده بدهد، اوباما به تشریح و حتی تفسیر این مذاکرات پرداخته و تحریم ها را عامل تن دادن ایران به گفتگوها می خواند. گفتگوی دو رئیس جمهور در فرودگاه این فرصت را برای اوباما ایجاد کرد که بلافاصله ابتکار عمل خبری و رسانه ای را به دست گیرد و ایران را در موضع انفعال قرار دهد. چه ضرورتی داشت این گفتگو که به طور یکجانبه منافع معنوی و رسانه ای امریکا را تامین کرد، در آن شرایط اضطراری و در آستانه سفر بازگشت دولتمردان ایرانی انجام شود؟ اگر ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران این گفتگو را به شرایطی موکول می کردند که توان مدیریت امواج رسانه ای آن را در سطح جهان داشته باشند چه مشکلی پیش می آمد؟
4- بحث کلی رهبر معظم انقلاب درباره امکان مذاکره با امریکا و اصل نرمش قهرمانانه به این معنا نبوده است که این کار می تواند با هر شرایط و به هر شیوه ای صورت پذیرد. تاکید ایشان، به روشنی بر اتخاذ تاکتیکهای فنی در چارچوب مبانی و مصالح کلی بوده است و البته به نظر می رسد تا این لحظه از بازی، دولتمردان امریکا به خوبی چنین درکی را در رفتار و مواضع اخیر خود نشان داده اند. دولت یازدهم نیز باید توضیح دهد با چه منطق و طبق چه محاسبه سود و زیانی با این شتابزدگی به این گفتگوها تن داده است؟ بعلاوه دستگاه دیپلماسی کشور که به سخن صریح رهبری مبنی بر غیر قابل اعتماد بودن امریکایی ها توجه نداشته است، چرا اصرار دارد همه رفتارهای خود را به اصل نرمش قهرمانانه مستند کند؟ نیروهای انقلابی دیری است که نه انتساب به رهبری، نه استناد کلی به سخنان ایشان و نه حمایت کلی رهبری از مسئولان را ملاک تبرئه آنان از خطاها و بی نیازی آنان از انتقادات جدی و محکم نمی دانند. بنابراین بهتر است دولت به جای این همه خرج کردن از آبروی رهبری، رویکرد تبعیض طلبانه در تفسیر دیدگاه ایشان و گفتمان انقلاب اسلامی را کنار گذاشته و توضیح دهد هشدارها و ملاحظات تبیین شده توسط رهبر انقلاب اسلامی دربارۀ مذاکره با آمریکا را چگونه در عمل مورد توجه قرار داده است؟
5- آیا با دولتی تروریست که فرزندان ایران زمین را کشته و برای شکست انقلاب و براندازی نظام مستمراً نقشه کشیده و دلار هزینه کرده است، باید با لبخندهای دوستانه گفتگو کرد؟ اگر دولت تدبیر و امید قرار است همچون دوران اسبق مدیریت پرونده هسته ای، بر اثر فشارهای پایان ناپذیر دشمن از منافع ملی کوتاه بیاید، لااقل نباید شأن دیپلماتیک خود را حفظ کند؟ آیا ذوقزدگی شدیدی که هم در رفتارهای دولتمردان و هم در رسانه های حامی دولت به چشم می خورد، بخشی ضروری از نرمش قهرمانانه است؟
6- دولت تدبیر و امید همواره کوشیده خود را در مسیر اعتدال نشان داده و از شتابزدگیها مبرا جلوه دهد. اکنون که تحریم معنوی امریکا از جواز گفتگو با ایران در شرایط خصمانه به راحتی شکسته شده و کشور در یک حرکت دفعی و درظرف دو ماه پس از استقرار دولت، از دستاورد 35 ساله سیاست خارجی خود –که ربطی به دولت قبلی هم نداشته- محروم شده است، باید تبیین شود که این افراط در شتابزدگی سیاسی ناشی از چیست و چگونه با شعار اعتدال قابل جمع است؟
7- یکی تفاوت های اصلی ایران بعد از انقلاب با ایران قبل از انقلاب این بوده است که برای گشودن گره های اصلی چشم انتظار ترحم یا حمایت قدرت های بیرونی نمانده است. مرکز ثقل تدبیر در ایران اسلامی باید اتکا به مزیت های درونی و ساخت مستحکم نظام باشد و نه اتکا به معادلاتی که دیگران برای ما رقم می زنند. دولت یازدهم باید توضیح دهد که چه تدبیری برای رفع وابستگی به نفت و احیای اقتصاد مقاومتی و درون زای کشور دارد و آیا مذاکرات با کشورهای غربی را در حاشیه این راه حل های بنیادین می بیند یا برعکس؟ آیا شایعه انحلال معاونت علمی ریاست جمهوری صحیح است و در صورت صحت، آیا این اقدام لغزشگاهی به سوی سرکوب استعدادهای درونی اقتصادی و فناوری کشور در تکمیل مذاکرات نامنسجم خارجی نخواهد شد؟ اخیراً وزیر کار دولت یازدهم از تهدید وزیر نفت به استعفا به خاطر شرایط بد اقتصادی سخن گفته است. از آن جا که این تهدید شتابزده از چنین مدیر مجرب و دنیادیدهای بعید است، آیا نباید نگران بود که دولتمردان در عوض اجرای وظایف خود وارد بازی های سیاسی برای ایجاد فشار روانی به نفع نوع خاصی از مذاکرات بین المللی شده اند؟
و در پایان، سخنی با ریاست محترم سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران. توقع ما از رسانه ملی، پیشتازی و هوشمندی در نحوه اطلاعرسانی و نیز گفتمان سازی این تریبون بزرگ ملی است. چرا صداوسیما در حوزه اطلاع رسانی وقایع رخ داده، نسبت به رسانه های بیگانه منفعل و با تاخیر عمل کرده و از منطق واحد رسانه ای برخوردار نیست؟ در حالی که شبکه بی بی سی به انعکاس اعتراضات داخلی علیه گفتگوهای نیویورک می پردازد، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران گاه در گزارش های تصنعی و دم دستی، سعی دارد همه مردم را موافق اقدامات دولت نشان دهد و گاه تناقضات رفتاری و گفتاری دولتمردان امریکایی را در حد محدودی منعکس می کند. از رسانه ملی توقع می رود لااقل سطح بحث های کارشناسی را حفظ کند و در شرایطی که برخی سیاسی کاران در صدد ایجاد موج های روانی و برچسب زنی به منتقدین هستند، از فرصت هایی چون مناظرات به شکل جدی برای انعکاس نگرش های متفاوت در این موضوع استفاده کند.
کوتاه سخن این که ریاست محترم جمهور در اولین کنفرانس مطبوعاتی، به درستی خود را رئیس جمهور همه مردم معرفی کرده و قاعدتاً توجه دارند که حکومت داری با اداره یک شرکت سهامی متفاوت است. اخذ کمتر از 51 درصد آرا به این معنا نیست که دولت می تواند در مسائل سرنوشت ساز و گفتمان های اصلی کشور و انقلاب، بدون اقناع حداکثری مردم دست به تصمیمات عجولانه و کم عمق بزند. شفاف کردن مسائل نه فقط برای جمعیت بیش از 49 درصدی دیگر، بلکه برای همه مردم ایران ضروری است. ابهام، بزرگترین فرصت برای بازی رسانه ای دشمنان و نیز ذوقزدگان داخلی است و بر همین اساس دولت باید با اجتناب جدی از شکل دادن به فضای امنیتی علیه منتقدان خود –که اندک اندک در حال چهره نمودن از لابلای رسانه های دیکتاتورمآب مدعی روشنفکری است- به شفاف سازی تمام مذاکرات صورت گرفته و اقناع عمقی نخبگان و مردم درباره منطق رخدادهای جاری بپردازد. مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس ضمن محکوم کردن ادبیات سخیف برخی رسانه های ظاهراً حامی دولت و هشدار نسبت به عقب گرد به فضای امنیتی دوران سازندگی، منتظر پاسخ شفاف دولت یا نماینده رسمی آن به پیشنهاد مطروحه در صدر این بیانیه بود و تا 20 مهرماه پاسخ های منطقی دولت را در این خصوص رصد خواهد کرد.
مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس، 9 مهرماه 1392