گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، حول موضوع آلمان گرایی در دوره پهلوی اول با آقایان خسرو معتضد، محقق و نویسنده تاریخ معاصر ایران، و دکتر یعقوب توکلی، عضو هیئت علمی دانشگاه، در برنامه هنگام درنگ به گفت و گو پرداخت.
حقانی: آلمان گرایی را از منظر حکومت توضیح دهید.
روس و انگلیس هیچ بنای مثبتی برای زندگی اقتصادی و سیاسی ایران اتخاذ نکردند
توکلی: این بحث باید از چند منظر بررسی شود. از منظر جامعه ایران و مردم، که در کشور درگیر دو امپراطوری بودند، که این دو امپراطوری از هر طرف بخشهایی از کشور ما را تجزیه کردند و قرادادهایی همچون کاپیتلاسیون را بر ما تحمیل کردند و در طول 100 سالی که ما شاهد ورود روس و انگلیس در عرصه تصمیم گیری در ایران هستیم، منشا تمام گرفتاری ها و بدبختی های ایران بودند.
به طور طبیعی طیف قابل توجهی از اصحاب نظر که به این نتیجه رسیده بودند، که نمی شود در فضای جهان آن روز بدون نقطه اتکا بود، به دنبال راه سومی میگشتند چنانکه کسانی هم در آن زمان به سمت آمریکا و سوئد و برخی کشورهای دیگر اروپایی هم تمایل پیدا کرده بودند.
نکته ایی که در این دوره قابل توجه است این می باشد که آلمان ها به سرعت توانستند به یک قدرت برتر در عرصه بین الملل، پیش از جنگ جهانی اول، بدل شوند. البته قدرت برتری که هنوز چنگال های خود را در بدن ضعیف جامعه ایران فرو نبرده است و مردم ایران هنوز صدای توپخانه نیروی دریایی آن را نشنیده اند.
به طور طبیعی برای جامعه ایران، آلمان یک جذابیت داشت خصوصا اینکه در بحث ایجاد تعادل در مناسبات بین الملل و یا اینکه دسترسی به یک فرصت اقتصادی در سطح جهان برای مردم ایران مطلوبیت داشت. باید به یک توجه کنیم که هم روس ها و هم انگلیسی ها در طول دورهای که به ایران آمدند و در بخشهای از کشور حضور داشتند هیچ بنا و راه مثبتی در مسیر زندگی اقتصادی و سیاسی مردم قرار ندادند.
حضور آلمان ها در پروژه های اقتصادی ایران
روس و انگلیس به دولت ایران در هیچ عرصه ای کمک نکردند. هر جا هم که از آنها کمک خواستیم (به عنوان حکم و شاهد) هر کدام سنگی برای خود بر میدارند. آلمان قبل از روی کار آمدن رضاشاه نابود شده بود. این امپراطوری عظیم در جریان جنگ جهانی اول در هم شکسته شده بود.
از سوی دیگر در پروژههای صنعتی و اقتصادی که در این دوره در ایران ساخته شد حضور انگلستان را شاهد نیستیم. در مسیر منافع عمومی مردم ایران انگلیسی ها هیچ کجا عمل نکردند، اما در هر جا موسسه ای می بینید که قابلیت اقتصادی و اجتماعی داشته است، حضور کارشناسان آلمانی را می بینیم. بحث دیگر نیاز خود آلمان هاست؛ چرا که در آن دوره آلمان به این روابط اقتصادی به شدت نیاز داشت.
مواد خام از ایران میگرفتند و کارشناس میدادند
معتضد: در قشر انقلابی ایران عده ای هستند که به سوی قدرت ثالث (یعنی آلمان ها) تمایل دارند. مرحوم امیر کبیر اولین کسی است که می خواست با امریکا قرارداد (قرارداد مودت و کشتی رانی) ببندد. در حالی که آلمان علاقه ای به ورود به ایران نداشت. حد غایت آرزوهای آلمان ترکیه عثمانی بود. رفاه و ارتش در عثمانی همه توسط افسران آلمانی صورت می گیرد.
آلمان ها به یک باره به ایران علاقمند می شوند. «پیش به سوی شرق» سیاست جدید آلمان قرار میگیرد. در زمان مظفرالدین شاه در ایران هنرستان و بانک آلمان می سازند، قراردادها و کمک هایی به ایران می کنند. اندک اندک ایرانی ها مورد توجه آلمان ها قرار میگیرند. در جنگ جهانی اول آلمان و ایران تقریبا متحدند.
در دریاچه ارومیه فعالیت داشتند. کمپانی برای صادرات فرش ایران به آلمان داشتند. خط کشتیرانی هامبورگ به خلیج فارس نیز ایجاد شده بود. در دوران وایمار (دولت سوسیالیستی آلمان) پیشنهاداتی از سوی آلمانها می شود که ما مواد خام می خواهیم و به شما کارشناس میدهیم. انگلیسیها از این امر ناراحت می شوند که چرا آلمانها در ایران نفوذ کردند.
حکومت ناسیونال- سوسیالیست آلمان در دی ماه سال 1311 زمام امور را به دست میگیرد. حکومت آلمان در ایران فعالیت های تبلیغاتی مفصلی انجام می دهد. مرحوم عبدالرحمن صیف آزاد هفته نامه رنگی با تصاویر بسیار زیبا بر روی کاغذ آلمانی به نام ایران باستان منتشر می کند و نظرات دانشمندان آلمانی را در خصوص نزدیکی نژاد ایرانی و آلمانی به چاپ می رساند.
روس و انگلیس در صدد نابودی ایران بودند
حقانی: وقتی به کشوری به ملت یا دولتی شر نرسانند آن کشور را دوست خواهند داشت و این به معنی آلمان گرایی ایرانی ها نیست. ملت ایران با توجه به سابقه تمدنی که دارد ملتی است که می خواهد با دولت و ملل دیگر رابطه متوازن داشته باشد. دلیل آلمانگرایی در آن دوره تحت تاثیر فشار دو قدرت بزرگ بودن می باشد، چرا که بنای این دو قدرت نابودی ایران بود.
شاید ایرانیها گمان میکردند اگر پای قدرت دیگری به میان بیاید می تواند به عنوان منجی عمل کند. اگر چه آلمانها نیز کم کشورهای زیر سلطه خود را مورد ظلم قرار ندادند. آیا آلمان ها هیچ نگاهی به هند نداشتند؟
معتضد: نفوذ انگلستان به قدری زیاد بود که اجازه نمی داد آلمان ها وارد این حیطه شوند.
دانش اطلاعاتی انگلستان کمبود نیروی انسانی را جبران می کرد
حقانی: آلمان قدرتی نبود که رضاخان بخواهد به او توجه نشان دهد. بعد از کودتای 1299 انگلیسی ها زمام امور را به دست گرفتند و به هیچ کسی اجازه دخالت نیز نمی دادند. به عبارتی انگلیسی ها همواره مانعی برای ورود قدرت سوم به ایران بودند. اگر سرو کله قدرت هایی در ایران پیدا می شد یا با آنها برخورد میکرد و یا بر اساس محاسبات خود به آنها اجازه می دادند.
آیا جنس حضور آلمانی ها در ایران در دهه دوم سلطنت رضاشاه از این بحث بود؟ یعنی در این دوره انگلیسیها به آلمان برای ورود به ایران چراغ سبز نشان دادند؟
توکلی: بعد از جنگ جهانی اول، انگلستان پیروز جنگ است و قدرت اول دنیاست. واقعیت این است که انگلستان یک جزیره کوچک است. کشوری به اندازه هند را با صد هزار نفر اداره میکردند. کاری که انگلیسی ها برای اداره سرزمین های خود می کردند عمدتا مطالعه و پیگیری و جمع آوری اطلاعات است تا اینکه بتواند با حداقل نیروی انسانی بر مستعمرات گسترده خود حکومت کنند.
دانش اطلاعاتی انگلستان کمبود نیروی انسانی را جبران می کرد. ضمن اینکه در هیچ جای دنیا از انگلیسی ها تاسیسات و موسسات اقتصادی ندارید مگر در جاهایی که بهره وری های خاص خود را دارند مثلا پالایشگاه آبادان را برای خودشان ساختند.
هیتلر توسط دولت انگلستان به ایران معرفی می شود
بعد از جنگ جهانی اول المانها در هم شکستند. جمهوری وایماری که هیچ قدرتی ندارد، اما این جمهوری وایمار به ورود به عرصه هایی نیاز دارد. این عرصهها قطعا عرصههای استعماری نمی تواند باشد. آلمان ها به دنبال جایی بودند که بتوانند فرصت اقتصادی پیدا کنند و بتوانند درآمدی داشته باشند؛ چرا که از لحاظ اقتصادی کاملا تخلیه شده است. بنابراین آلمان ها نیز به ما احتیاج داشتند.
معتضد: هیتلر در بدو شورش 1923 ، در دورانی که اوج هرج و مرج در آلمان بود، به زندان می افتد. در زندان بین دو فرد انگلیسی صحبتی می شود و هیتلر بعد از مدتی مورد عفو واقع می شود. به هیتلر اجازه داده می شود حزب ناسیونال- سوسیالیست را راه اندازی کند.
هیتلر توسط دولت انگلستان به ایران معرفی می شود. انگلستان به خاطر اینکه جلوی شوروی را بگیرد به دولت وقت ایران توصیه میکند به آلمان ها در ایران فرصت دهند. انگلستان هیچ گاه دوست و دشمن دائم ندارد، منافع تعیین کننده است. یعنی منافع آن روز انگلستان اجازه ورود آلمان ها را به ایران داد.
انگلستان همواره در پی تجزیه و کوچک کردن ایران بوده است
توکلی: روس ها و انگلیسی ها در طول تاریخ بر موضوع تجزیه ایران و کوچک تر کردن این سرزمین اتفاق نظر دارند. در هر اختلاف سیاسی بین المللی که پیش می آید انگلیسی ها تلاش می کنند این تجزیه صورت بگیرد.
حقانی: انگلیسی ها در درجه اول سعی در متوقف کردن ایران داشتند؛ چرا که در آن دوره ایران برای خود یک قدرت بود. در دوره قاجاریه مسائل برای ایران معکوس می شود.
توکلی: معیار پول در دنیا سه چیز بود: طلای آمریکا، ادویه شرق دور، ابریشم خام ایران. ابریشم خام ایران در واقع شغل سوم مردم گیلان و مازندران بود.
حقانی: همه این مسائل با سیاستهای استعماری انگلستان و همراهی دولتمردان دچار نابودی می شود. توقف در ایران خود به خود ضعف و انحطاط میآورد. برای انگلیسیها هندوستان گوهر بود و ایران به عنوان ضربهگیر بود و از ایران برای حفظ هندوستان استفاده میکردند.
از سال 1907 به سوی تقسیم و نابودی ایران پیش رفتند. در سال 1915 قرارداد نابودی ایران را امضاء کردند. ورود آلمان ها به ایران یک حرکت خودسرانه از سوی رضا خان نبوده است.
توکلی: برای سیستمی مثل سیستم رضا خان در حاکمیت این زمان اطلاعاتی وجود دارد که بعد ها مشخص شد. دستگاه سیاست خارجی ایران در این زمان آگاهی و اشراف اطلاعاتی نسبت به تحول در آلمان را ندارد بنابراین نمی توانند پیش بینی کنند که چه کسی قرار است بر سر کار بیاید. همه کارها را زیر نظر انگلستان می بینند. به اعتقاد بنده، این نگاه که چون ایران به آلمان گرایی کشیده شده است مورد هجوم واقع شده است، به تاریخ سازی ها و تاریخ نگاریها بر می گردد.