منتقد سینما گفت: یک جریان همسو با روشنفکری به عنوان جریان مبتذل ارزشی علیه سینمای سالم ملی در حرکت است. من با روشنفکری مخالفم و ...
به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مسعود فراستی در مراسم رونمایی از «لذت نقد» که عصر روز گذشته در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد گفت: در هنگام نوشتن اگر لذتی نباشد نمیتوان چیزی را انتقال داد. لذت به فرم برمیگردد و باید حس را به همراه داشته باشد، قطعا با اینکه با یک نقد طرف هستیم باز هم باید همراه با حس باشد در واقع برخورد نسبت به یک اثر هنری حس است و حس با فرم شکل میگیرد و این فرم باید در «لذت نقد» که به صورت آگاهانه است ایجاد شود معتقدم نقد نوشتن از فیلمسازی مهمتر است.
وی افزود: برای نوشتن «لذت نقد» هیچ مطلبی از سوی کسی به من سفارش نشده است و نقدهایی که طی این بیست و چند سال نوشتهام را جمعآوری و دستهبندی کردم و در نهایت منتشر شد این کتاب دارای چند بخش است که شامل برخی از صحبتهای شفاهی و کتبی مقالهها و یادداشتهای کوتاهم در طی این سالها میشود.
فراستی ادامه داد: قطعا اساس فراستی بر تردید نیست و در کتابهایم به جز سه نقد حاتمیکیا، مجیدی و میرکریمی تردیدی در سایر نقدهایم ندارم من با روشنفکری مخالفم و معتقدم روشنفکری در ایران دارای مشکلاتی است و هیچ امیدی به آن ندارم در حال حاضر یک جریان همسو با روشنفکری که به عقیده من به شدت با روشنفکری در تضاد است به عنوان یک جریان مبتذل ارزشی رشد کرده و علیه سینمای سالم ملی حرکت میکند که باید آسیبشناسی شود.
مولف «لذت نقد» با بیان اینکه امیدوارم و فکر میکنم در نوشتههایم معیار نقد رعایت شده است گفت: تئوری شیوه نقدم بر مبنای تئوری مولف است در سینمای ایران مولف نداریم من از دهه 70 سعی کردهام دیگر به سینما مولفی نگاه نکنم البته در برخی از فیلمها در پایی از این موضوع به چشم میخورد اما به معنای مولف نیست.
فراستی افزود: معتقد نقدی هستم که از اثر به موثر میرسد به عنوان مثال در نقد کیارستمی از این موضوع عبور کردم و از حرفهایی که در این نقد زدم دفاع میکنم تنها نقدی است که از صاحبش به نقد فیلم رسیدم و به حرفهایی که در مورد صاحب اثر زدم کاملا معتقدم.
منتقد سینما تصریح کرد: شخصا فکر میکنم اثر را باید مستقل و خودبسنده دید که یک موجود زنده است و از طرفی یک ردپا از صاحبش است و این دو وجه تضاد را ایجاد میکنند در نقدی که در مورد رنگ خدا نوشتم همچنان به آن اعتقاد دارم که رنگ خدا فیلم خوبی است ولی در حال حاضر معتقدم آن فیلم خوب دیگر متعلق به صاحبش نیست اما هنوز زنده است در اثر رنگ خدا به عنوان یک اثر سینمایی قابل دفاع است.
وی گفت: من هیچ رابطه صمیمانهای با هیچ فیلمسازی نداشتهام و ندارم و هنگامی هم که از یک اثر دفاع میکنم رابطهام با وی فقط در حد سلام و علیک بوده در هیچ مجامعی شرکت نمیکنم و با هیچ کدام از دوستان فالوده نمیخورم.
فراستی ادامه داد: نقد یک درگیری شخصی است نه یک درگیری مکتبی در واقع درگیری مکتبی در نقد باید به درگیری شخصی بینجامد و اگر این اتفاق نیفتد نقد آغاز نمیشود به عبارت دیگر نقدی که به این درگیری نرسیده باشد از نگاه من نقد نیست بسیاری از منتقدان سعی میکنند این درگیری را حذف کنند اما من فکر میکنم نقد یک سوژه است که وجودی مستقل دارد به عبارت دیگر نقد مانند پنجرهای به اثر و آیینهای رو به من خواهد بود.
وی تصریح کرد: از نظر من سلیقه بخشی از نقد است اما گاهی اوقات مرزهایی در قالب نقد نوشته میشوند که توهین محسوب میشود فلاسفه اهل عقل هستند و با عقل به سراغ هنر میآیند آنها در نقد فرم را نادیده میگیرند اما زمانی که فیلسوف هنرمند شود در کنار عقل دل را هم میفهمد و نقدش رنگ و روی هنر میگیرد معتقدم در دنیا این مشکل وجود دارد و فلاسفه در نقد هنر متری ندارند و فقط به فلسفه تکیه میکنند.
منتقد سینما در همین زمینه افزود: متر من در نقد هنر و فرم است و معتقدم باید از فرم به معنا رسید و این یک رابطه دیالکتیکی است من سعی میکنم برای نقد دو طرف روایت و صاحب اثر را در نظر بگیرم و به تضاد بین آنها توجه کنم.
وی در پایان خاطر نشان کرد: قطعا باید منتقد را در اثرش دید من نقدی را که منتقد در آن غایب است نمیفهمم در چاپ کتاب بعدیام باز هم مقدمه را در پایان کتاب میآورم و فکر میکنم این کار درستی است.