مرعشی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی «خبرگزاری دانشجو» در واکنش به اظهارات شب گذشته نجفی در مورد قلیان گفت: ایشان به ما لطف کردند و ما به نظرشان احترام می گذاریم؛ اگر از مسائل مهم کشور، قلیانش سهم ماست، عیب ندارد مناظره برگزار می کنیم!
رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی ادامه داد: در مورد استفاده از قلیان با نظر آقای نجفی موافقم؛ چرا که این کار نه از نظر شرعی و نه از نظر عرفی اشکالی ندارد.
وی گفت: مسئله قلیان ربطی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ندارد؛ قلیان سرگرمی کل مردم است و هر چیزی که حرام نباشد می تواند مورد توجه مردم و پیگیری مسئولان قرار گیرد.
مرعشی که پیش از این از راه اندازی قهوه خانه در دوران بازنشستگی خبر داده بود، در پاسخ به این سوال که آیا این اقدام را انجام داده یا نه؟ گفت: شاعر می گوید: «چنان خشکسالی شد اندر دمشق/ که یاران فراموش کردند عشق». طی هشت سال گذشته فضا طوری نبود که بتوانیم به آرزوهایمان فکر کنیم!
رئیس سازمان میراث فرهنگی دولت اصلاحات افزود: البته هنوز بازنشسته نشده ام و رئیس مدیران خیابانی و مسئول سازماندهی آنان هستم؛ به امید خدا در دوران بازنشستگی موضوع قهوه خانه را پی خواهم گرفت!
این در حالی است که پیش از این مرعشی از علاقه خودش به قهوه خانه خبر داده بود تا جایی که در روزی که از مجلس خداحافظی کرد تا ردای معاونت سیدمحمد خاتمی را در سازمان میراث فرهنگی و ایرانگردی بر تن کند، به نمایندگان مجلس قول داد که در آینده و برای دوران بازنشستگی یک «قهوه خانه» راه اندازی کند تا آنها دقایقی در آن حاضر شوند و یک «چای قندپهلو» بنوشند.
وی حتی خاطرات قهوه خانه ای هم دارد که یکی از این خاطرات را این طور بیان می کند:
زمانی که افتخار نمایندگی ملت را داشتم و در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم کرمان حاضر بودم، بعضی روزها با جمعی از دوستان نماینده برای صرف ناهار و البته قلیان به قهوه خانه های نزدیک مجلس می رفتیم. در ایام رسیدگی به بودجه در مجلس ششم کمیسیون تلفیق بودجه در ساختمان بهارستان تشکیل می شد - هنوز مجلس به ساختمان بهارستان منتقل نشده بود- ظهر برای ناهار به یک قهوه خانه مردمی و ساده روبروی مسجد سپهسالار رفته بودیم.
وقتی که مشغول صرف دیزی بودیم، چند نفر جوان با لباس بنایی به قهوه خانه آمدند. از ایشان پرسیدم اهل کجا هستید؟! گفتند: اهل سبزوار. سوال کردم نماینده خود را می شناسید؟ به خوبی دکتر خیرآبادی نماینده فعال و دلسوز سبزوار را می شناختند. گفتم کاری کرده است؟ گفتند: خدا خیرش ندهد اگر کاری کرده بود که الان ما در تهران دنبال کارگری نبودیم و به زبان ساده و صریح از آقای خیرآبادی انتقاد کردند. گفتم علاقه دارید با او صحبت کنید؟ و فوری موبایل دکتر خیرآبادی را گرفتم و گوشی را به آن چند جوان دادم.
ایشان از شنیدن صدای نماینده خود به وجد آمده بودند، لیکن چون از قبل نزد ما انتقاد کرده بودند، نتوانستند مانند سایر ما ایرانیها حرف خود را عوض کنند و به انتقادات خود ادامه دادند و حسابی دکتر را خجالت زده کردند. خیرآبادی با آنها قرار گذاشت و برای اشتغالشان اقدام کرد.
غرض اینکه کاش مسئولان ما می توانستند همواره با مردم کوچه و بازار زندگی کنند و مردم نیز در کنار حمایت های سیاسی از مسئولان، با صراحت و جدیت خواسته های واقعی خود را طرح نمایند. آنگاه نه دوستان اصلاح طلب ما اولویت توسعه سیاسی را بر می گزیدند و نه آقای احمدی نژاد به جای حل و فصل مشکلات مردم به فکر اداره جهان می افتاد.
يا لل عجب چه چيزها
در اين دوره اعتدال باران که هيچ کجا جاي ما نيست، شما هم اگر ما را سانسور کنيد، حرف هاي روي دل مانده يک مرضي چيزي مي شود، ديگر فاتحححححححححه. حداقل خبر بدين به ما کي اون آقا معتدله مسئول تاييد کامنت هاست تا من اون موقع ها کامنت نذارم!
اصلا مگه چيه خب بگيد راننده و باديگاردهاي وزرا هم خانم بشند مگه خلاف شرعه مناظره هم مي کنيم .
بابا اصلا بيايد با خانواده همه بريم دريا کنار شنا کنيم چطور آقايون برن ولي تفلي خانما نرن خب من نمي تونم بي تفاوت باشم آخه من طرفدار اعتدالم اعتدال از نظر من يعني مگه چي ميشه يک بچه خانم به دنيا بياره يکي هم آقاي خونه
روحاني مشششششششکريم !! بده کام و
يک اصل کلي در اسلام هست که هر چيزي که براي بدن مضر باشد حرام است.
اگر به اين اقايون کاري نداشته باشي قرآن رو عوض مي کنند چه برسه به حکم شرعي.
يه دقيقه فک کنين ،
دارين از جي حمايت ميکنين؟
چه مزيتي داره که دفاع ميکنين؟
انگار مخالفت با اصولکرايان براتون شده عقده
بابا يکي به اينا بفهمونه اين مسائل ربطي به جناح سياسي نداره
عياشي و اعتياد از طرف فرهنگ اصيل ايراني رد ميشه نه شخص و حزب بخصوصي...!!
منظورتون از شال سبز اين آقا چيه؟
ميدوني به رنگ سبز هم حساس شديم...
امان از اين جماعت که برا انتخاب رنگ هم مارو مجبور ميکنن به سياست يه نگا بندازيم...
جدا از سخنان شما لذت ميبرم
واقعيت اين است که از توسعه سياسي و اداره جهان به صورت همزمان خسته شده ام .اگر صلاح بدانيد حضورا خدمت برسم تا با هم قلياني بکشيم و از قديماي شهرمون صحبت کنيم البته يک کار مهم ديگه هم دارم اونهائي که گفتم همه مقدمه بود.