به گزارش گروه فضای مجازی « خبرگزاری دانشجو»؛ در سالهای پس از اشغال سفارت آمریکا، انواع و اقسام تفاسیر با هدف ایجاد فضای آرام در روابط متلاطم آمریکا و ایران ارایه شده است؛ تفاسیری که لزوماً برپایه حقایق موجود نبوده و تنها براساس احساسات، تمایلات جناحی و منافع حزبی علاقهمندان به ارتباط با آمریکا و عموماً با نادیده گرفتن حقوق مسلم ملی ایرانیان ارایه شده است تا ضمن تعریف و تمجید از ایالات متحده و بر شمردن مزایای پرشمار!!! ایجاد ارتباط با آن، امکان حذف پایههای عقیدتی، انقلابی و عقلانی قطع ارتباط با آمریکا نیز فراهم شود.
سفارت آمریکا چطور جایی بود؟
سفارتخانه آمریکا در ایران، زمینی بزرگ را در منظقهای از تهران شامل میشد. این خیابان که در حال حاضر تحت عنوان شهید طالقانی شناخته میشود، طی دوره پهلوی مبدل به خیابانی مهم از نظر تجاری و اداری شد.
در سال 1391 یکی از سایتهای سرگرمی ایرانی، مساحت این باغ بزرگ را حدود 15هزار متر مرع تخمین زده بود و قیمتی بیش از 100 میلیارد تومان! برایش در نظر گرفته بود.
جالب آنجاست که مساحت زمین مورد اشاره، بسیار بیشتر از مقداریست که در آن مطلب مورد اشاره قرار گرفته است اما نکته مغفول مانده دراین مطلب، حکایت جذابتری دارد؛ حتی جذابتر از صفرهایی که جلوی قیمت زمین محل سفارت، پشت سر هم قطار شدهاند.
متأسفانه در اینگونه حساب و کتابها، ماجرای مسدود شدن میلیاردها دلار دارایی و پول نقد دولت و شماری از ایرانیان در آمریکا، غرامت ناشی از کمکهای سیاسی و نظامی آمریکا به صدام و غرامت کشتار هزاران ایرانی به سبب جنگ نابرابر صدام با ایرانیان، خسارات ماد یو معنوی ناشی از ربودن هزاران قطعه اشیاء تاریخی کشورمان طی سالهای متمادی، خسارت ناشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران و سنگاندازی در راه فروش نفت ایران و چندین و چند مورد کوچک و بزرگ دیگر، هرگز مورد توجه عاشقان ایجاد ارتباط میان ایران و آمریکا قرار نگرفته است.
از آنسوی مرزها نیز آمریکاییها بهجای پرداختن به اتهامات خود درباره جاسوسی از کشورمان، کوشیدند تا با بحثهای فانتزی و نامربوط، علاوه بر انکار حقایق، فضا را بر علیه کشورمان تغییر دهند.
آمریکاییها و رسانههای وابسته به آنها، هر زمان که خواستند درباره لانه جاسوسی آمریکا صحبت کنند، بحث را به ساختمان آن، معمار طراحی کننده و حواشی غیرسیاسی آن کشاندند. بههمین سبب است که اگر هر گوشه از فضای اینترنت را برای کسب اطلاع از وقایع 13آبان جستجو کنید، این جملات را خواهید شنید:
«ساختمان سفارت آمریکا در سال 1948 بنا شد و معمار آن «وان در گراکت» (Ides van der Gracht) بود. طرح ساختمان به دلیل شباهت به طرح دبیرستانهای ایالات متحده در دهه 1930 و 1940، توسط کارکنان آن «Henderson High» یا دبیرستان هندرسون لقب گرفته بود.»
مرور تلگرافی اشغال لانه جاسوسی آمریکا
تسخیر سفارتی که مرکز جاسوسی بود، اتفاقی ساده محسوب نمیشود؛ هر چند برخی بهسادگی ا زکنار آن گذشته و شأن آن را تا اندازه یک اقدام خرابکارانه جهت تخریب روابط دوستانه! ایران و آمریکا، پایین میآورند.
گذشته از همه حاشیههای کوچک و بزرگ که در بسیاری مواقع جای اصل را گرفتهاند، کل ماجرا این بود که دانشجویان انقلابی چند دانشگاه تهران، پس از آگاه شدن از اتفاقات و پشت پرده فعالیت مشکوک آمریکائیان که استقلال ملی ما را زیر سوال میبُرد و پس از آنکه آمریکا تصمیم گرفت به شاه مخلوع ایران پناه بدهد، به مکان سفارت آمریکا حمله کرده و کارکنان آن را به گروگان گرفتند و لانه فساد را به تسخیر خود درآوردند.
این حرکت مورد تأیید امام خمینی(ره) و مردم انقلابی ایران قرار گرفت. طبیعی است که در فضای سال 1358، مردم و مسئولان نظام، نگران خطراتی بودند که انقلاب اسلامی را تهدید میکرد و البته دولت موقت نیز پتانسیل برخورد انقلابی و رفع آنها را نداشت.
شبهه پراکنی و جابجایی اصل و فرع ماجرا
متأسفانه طی سالهای گذشته از این ماجرا، عموم محققان و نویسندگان کوشیدهاند تا جزئیات تسخیر لانه جاسوی و خاطرات دانشجویان پیرو خط امام را منتشر کنند. این امر سبب شده است تا نوعی غفلت درباره دلایل عقلی و منطقی رفتار آن روز نیروهای حزباللهی بهوجود بیاید و البته در ادامه این روند، مدارک بسیاری به حاشیه رفتند و حقایق فراوانی از چشم دور ماندند.
آیا واقعا مدرکی برای جاسوس وجود دارد؟
شاید مستحکمترین دلیل عقلی برای اثبات جاسوسخانه بودن سفارت آمریکا، اتفاقاتی باشد که این روزها گوش عالم را پر کرده و تمام رسانههای دنیا ناگزیر از پوشش دادن به اخبار آن شدهاند.
کار این جاسوسیها آنقدر بالا گرفته است که «آنجلا مرکل» صدراعظم آلمان نیز فهمیده است که مکالماتش از سالها قبل هدف شنود سرویسهای جاسوسی آمریکا قرار داشته.
حال اگر بخواهیم اسناد و مدارک و لوازم بهجا مانده از فعالیت جاسوسی کارکنان سفارت آمریکا در ایران را نادیده بگیریم و این لوازم را که در موزهای در محل ساختمان همین سفارتخانه قرار دارد را هم از نظر دور کنیم، با اتفاقاتی که اخیراً پیرامون رسوایی جاسوسی آمریکا از کشورهای دوست و همپیمان خود پیش چشم جهانیان قرار گرفته است، آیا دیگر جایی برای تردید در جاسوی ساکنان «بچههای مدرسه هندرسون» باقی میماند؟
آیا دامنه جاسوسیها شامل حکومت ایران هم میشد؟
در کتاب خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ، یکی از نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی آمده است : « و اما از این همه بالاتر استراغ سمع مکالمات خصوصی محمدرضا و مقامات عالی رتبه توسط سیا جریان از این قرار بود که سفارت امریکا (سفیر و رئیس سیا سفارت) یادم نیست به اطلاع محمدرضا رساند که تلفن های که استفاده می کنید مطمئن نیستند و امکان استراق سمع خیلی زیاد است و پیشنهاد کردند که یک کابل ده شماره ای بکشند که از مراکز تلفن خودکار عبور نکند بلکه مستقیما به محل های موردنظر وصل شود. محمدرضا موافقت کرد و امریکایی ها تلفن ها را کشیدند که به تلفن قرمز معروف شد در کنار هر دستگاه لیست مقاماتی که از این تلفن استفاده می کردند و شماره آنها قرار داشت.
مقاماتی که از تلفن قرمز استفاده می کردند عبارت بودند از محمدرضا وزیر دربار، نخست وزیر، فرمانده گارد، رئیس ستاد ارتش، رئیس اداره دوم ارتش، رئیس ساواک، فرمانده ژاندارمری، رئیس شهربانی و رئیس دفتر ویژه اطلاعات (من).
من مطلع بودم که یک تلفن قرمز هم در سفارت امریکا است و هر ده شماره را استراغ سمع می کند امریکایی ها بی خود به موضوعی تا این حد علاقه مند نمی شوند مگر اینکه از آن نفع کامل ببرند پس کلیه مکالمات تلفن های قرمز در سفارت امریکا روی نوار ضبط می شد و امریکا بر کلیه مسائل درجه اول مملکتی نظارت می کرد.»(
عناصر ایرانی وابسته به سفارت آمریکا چه کسانی بودند؟
جاسوسان سفارت آمریکا شخصیت بنیصدر را چنین توصیف کرده اند: « او مردی است که میخواهد هدایت (رهبری) کند؛ ولی در واقع فقط حرفمیزند. او خشک و طفرهرو است و نفوذ مهمی در رژیم جدید دارد. به نظرمیرسد که وی مجموعهای از اضداد است.«
یکی از از کسانی که ارتباط او با سفارت آمریکا و سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) با کمک اسناد کشف شده ممکن شد، ابوالحسن بنیشدر بود. این موضوع در خاطرات معصومه ابتکار، ریاست سازمان محیط زیست در دوران اصلاحات و دولت فعلی نیز آمده است. گفتنی است ابتکار گر چه بهنوعی از حامیان فتنه88 بود اما یکی از دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا محسوب میشود؛ البته نکته جالب در مورد وی آن است که ابتکار به سبب تحصیلا پدر، فاصله سنی 3 تا 9 سالگی رادر آ»ریکا گذرانده است !!!
در هر صورت عباس امیر انتظام سخنگوی دولت موقت نیز از جمله کسانی بود که با افشای اسناد سفارت آمریکا و خط گیری مستقیم وی از سرویس جاسوسی ایالات متحده دستگیر و در سال های ابتدایی دولت اصلاحات از زندان آزاد شد. قطب زاده از سران دولت موقت که به علت توطئه بمب گذاری در بیت امام خمینی (ره) دستگیر و به اعدام محکوم شد نیز از کسانی است که در اسناد سفارت به طور مکرر از وی نامی به میان آمده و از او با لقب "بدذات" یاد شده است.
اهمیت موضوع برای آمریکا چقدر بود؟
تسخیر سفارت آمریکا چنان ضربهای به حیثیت و هیمنه استکبار یآمریکا وارد آورد که آ«ها تنها برای از میان بردن اثرات این امر ابتدا دست به حمله نظامی از طریق بیابانهای اطراف طبس کردند تا گروگانها را آزاد کنند اما ناکام ماندند. بعد از آن هم که گروگانها آزاد شدند، تا کنون
دهها هزار ساعت مصاحبه با شخصیتهای ذینفوذ آمریکا، صهیونیستها و گروگانهای آزاد شده نیز تنها بخشی از فعالیتهای مداوم آمریکا برای بازگرداندن آبروی از دست رفته شیطان بزرگ بود.
نگارش کتابهای متعدد خاطرات و داستانهای کوتاه و بلند حول محور ماجرای سیزده آبان، ساخت فیلمهای متعدد مستند و سینمایی(مانند فیلم آرگو) نیز از دیگر تلاشهای آمریکا برای عقدهگشایی در این رابطه بود که البته مورد آخر، با فاصله زمانی حدوده سه دهه انجام شد.
نیرنگ بزرگ آمریکاییها و ادامه توقیف اموال بخاطر ماجرای سفارت
ایران و آمریکا، در دی ماه 1359، در قالب توافقی که به بیانیه الجزایر معروف شد، تعهداتی را پذیرفتند که به موجب آن واشنگتن ملزم شداموال بلوکه شده ایران را رفع توقیف کند اما آمریکا تنها به بخشی از تعهد خود عمل کرد. بنابرگزارش هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی که خرداد ماه منتشر شد موجودی و دارایی های ایران در ایالات متحده شامل اموال دیپلماتیک، وجوه نقدی، اموال نظامی و غیر نظامی بود.
در جریان اجرای مفاد بیانیه الجزایر بر پایه برخی استدلال های حقوقی اختلافاتی میان ایران و آمریکا بروز کرد که دو کشور برای حل اختلافات خود به دیوان داوری لاهه مراجعه کردند .دیوان داوری ایران_ ایالات متحده به عنوان یک راه حل برای پایان دادن به بحران بوجود آمده و همچنین موضوع ناشی از توقیف اموال ایران تاسیس شدکه تاکنون برخی از این اختلافات حل نشده باقی مانده است. به موجب بیانیه های الجزایر، آمریکا متعهد گردید که با اعاده «وضعیت مالی ایران» به قبل از 23 آبان ماه 1358 کلیه دارائیها و اموال مسدود شده ایران که پس از تسخیر سفارت جاسوسی توقیف نموده را آزاد نماید، این اموال شامل وجوه نقدی ، تجهیزات نظامی ، اموال دیپلماتیک ، و اموال محمدرضا پهلوی شاه فراری ایران و خانواده اش بود. اما جمهوری اسلامی اظهار داشت که ایالات متحده از تعهدات خود از بیانیه های الجزایر تخلف نموده و اموال دیپلماتیک و کنسولی ایران را در ایالات متحده در اختیار ایران قرار نداده است. در سال 1373 طرف آمریکایی پیشنهاد مصالحه داد تا اموال را مسترد نماید و اموال دیپلماتیک بازگردانده شود . بر این اساس با آمریکا توافق شد تا موضوع خارج از دیوان بررسی شود.اما معلوم شد آمریکا ساختمانهای ایران را به کشورهایی چون رومانی و ترکیه اجاره داده است. مذاکرات ایران- آمریکا از اسفند 1375 در محل دیوان برگزار شد و نهایتاً به نتیجه ای ختم نگردید.نکته قابل توجه این است که آمریکا یکی از ملکهای ایران را تخریب و به پارکینگ تبدیل نموده است و بقیه ملکها را اجاره داده و درآمدهای ناشی از اجاره را به حساب مشخصی منتقل نموده اند.
سفارت مجازی و باز هم دروغ پشت دروغ
در طول سالهای بعد از ماجرای گروگانگیری در لانه جاسوسی، بارها و بارها عداوت آمریکاییها نسبت به مردم ایران اثبات شده است. در این بین آمریکا به دلیل منافع متعدد و نیازهای گوناگون، ناگذیر از ایجاد ارتباط با ایران است.
اقداماتی همچون تأسیس سفارتخانه مجاز یو یا تماس تلفنی با رئیسجمهور ایران نیز، در چارچوب همین تلاشها قابل تفسیر است.
البته در این سفارتخانه مجازی نیز، همواره سیاست دروغهای پیدرپی مانند آنچه در سیاست خارجی آمریکاییها جریان دارد، اصلیترین روش تعامل با ایرانیان بوده است.
پی نوشت:
منبع: فرهنگ نیوز