گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ 15دی ماه سال 1373 یکی از تلخ ترین روزها برای نیروی هوایی ارتش است. هواپیمای حامل جمعی از فرماندهان این نیرو، پس از انجام یک ماموریت که برای سرکشی و بازدید از روند فعالیت های برخی از پایگاه های نیروی هوایی ارتش از جمله پایگاه پدافندی کیش، پایگاه هوایی شهید دوران شیراز و پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان صورت گرفت، در هنگام بازگشت و در دقایق ابتدایی پرواز، دچار سانحه شده و پس از برخورد با زمین آتش می گیرد تا نیروی هوایی، موثرترین فرمانده تاریخ خود را به همراه جمعی از معاونینش از دست بدهد.
در میان شهدای این سانحه، سرتیپ منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی معاون عملیات و سرتیپ خلبان سید علیرضا یاسینی رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نهاجا از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند.
سانحه ای که مقام معظم رهبری درباره آ« فرمودند: «فقدان کسانی از قبیل شهید ستاری و شهید اردستانی و شهید یاسینی و شهید شجاعی و دیگرانی که به شهادت رسیدند، حقیقتا داغی است بر دل هر کس که نسبت به نیروی هوایی احساس خویشاوندی و نزدیکی می کند. این فقدان، برای من یک داغ بود.»
سالگرد شهادت سرلشکر شهید منصور ستاری فرمانده فقید نیروی هوایی و یازده یار و همرزمش برای آن است تا ما راه و رسم زندگی آنان را مروری دوباره کنیم و برای ادامه راه پرفراز و نشیبی که در پیش رو داریم راه روشن تری را انتخاب نماییم. اگر چه هریک از شهدای عزیز این سانحه جزء وفادارترین یاران به انقلاب و میهن اسلامی بودند اما در ادامه گوشه ای از خاطرات ارزشمند 3 تن از آن یاران آسمانی را مرور می کنیم تا شاید در رهگذر این مرور ما نیز تحفه ای هرچند ناچیز از ذکر نامشان نصیبمان شود.
1. خلبان شهید منصور ستاری - مردی از تبار آسمان
• فرمانده نیروی هوایی ارتش!
او از همان دوران دانشجویی، ایده های بلندی در سر می پروراند. همیشه نگاهش به دوردست ها وفتح قله های افتخار بود و همواره سعی داشت تا در رشته خود جزء بهترین ها باشد. آن روز که خبرنگار ی در دانشگاه افسری نیروی زمینی و در دوران دانشجویی از او سئوال کرد که در آینده می خواهی چکاره شوی؟ پاسخ داد: «فرمانده نیروی هوایی ارتش!» همه خندیدند اما او می دانست که چه می گوید وچه اندیشه بلندی در سر دارد.
• تفکر ستاری
انتشار مقالات تخصصی و علمی در زمینه نظامی در برخی از نشریات به خصوص نشریات ارتش یکی از فعالیت ها وعلاقه مندی های ستاری بود.تعلیم آموزش های نظامی در رسته کنترل شکاری در ایران و آمریکا از او فردی خبره و کارآمد ساخته بود.
تفکر ستاری در میدان های نبرد بر علیه حملات ددمنشانه رژیم بعث عراق یکی از اثرگذارترین اقداماتی بود که هنوز به عنوان یک راهکار راهبردی و مهم در آموزش جنگ های پدافندی کشور به کار برده می شود. او بارها در مناطق عملیاتی به دیگر همرزمانش می گفت: «ما هر لحظه از این جنگ، چیز تازه ای یاد می گیریم. چیزهایی فهمیده ایم که می توانیم برای طرح های آینده از آنها استفاده کنیم مثلا این را فهمیدیم که دفاع هوایی کار تک بعدی نیست، دامنه گسترده و عمیقی دارد.»
شهید ستاری بارها اشاره می کرد که: «برای اینکه کشورمان سرپا بایستد و بین کشورهای پیشرفته قد علم کند باید همه مان از جان مایه بگذاریم. حالا هرکس در هر کاری که به آن وارد است. باید بدانید که اگر بازهم جنگی پیش بیاید دنیا به ما چیزی نخواهد داد، کسی ما را پشتیبانی نخواهد کرد بنابراین باید به فکر برنامه ریزی های اساسی خود باشیم واز درون خود را بسازیم. اگر بنشینیم به این امید که دیگران به ما کمک خواهند کرد، این یک خیال واهی بیش نیست و با چنین تفکری هیچ کاری از پیش نخواهیم برد.»
• دوربین خدا روشن است، دوربین های بنده خدا را نمی خواهم
شهید به چندین زبان زنده دنیا حرف می زد؛ زبان روسی و انگلیسی را طوری صحبت می کرد که گویا زبان مادری اوست.
بسیار کم مصاحبه می کرد و هیچ گاه قبول نمی کرد مقابل دوربین قرار بگیرد؛ خیلی کم پیش می آمد که چنین شود، از دوربین گریزان بود؛ می گفت: "دوربین خدا روشن است، دوربین های بنده خدا را نمی خواهم"!
2. خلبان شهید مصطفی اردستانی – شیر نهاجا
• فرماندهی پایگاه هوایی امیدیه
از روز دوم مهر ماه، اردستانی پروازهای جنگی خود را آغاز می کند و این آغازی است برای درخشش او. پروازهای برون مرزی، هر روز به صورت انفرادی و یا گروهی از این پایگاه انجام می شد که اولین داوطلب برای تمام عملیات، او بود و با توجه به شهامت مثال زدنی اش و انجام عملیات غیر ممکنی که در طول یک سال اول جنگ انجام داد، در سال 1360 به درجه "سرهنگ دومی" مفتخر شد و بلافاصله به عنوان فرمانده پایگاه پنجم شکاری امیدیه اهواز منصوب شد.
با توجه به نوپا بودن این پایگاه، بسیاری از امکانات اولیه برای زندگی پرسنل فراهم نبود که وی مدبرانه، علاوه بر پروازهای جنگی که شخصا انجام می داد، خدمات ارزنده ای را نیز جهت رفاه پرسنل این پایگاه انجام داد. در مدت حضور وی در امیدیه به عنوان فرمانده پایگاه، علاوه بر این که تعداد پروازهای جنگی خود را کم نکرد، پروازهای جنگی این پایگاه را به جبهه های فاو و خرمشهر نیز گسترش داد. او هر هفته با هماهنگی هایی که با برادران پاسدار داشت، از نیروهای رزمنده نیز حمایت هوایی می کرد.
• هرکس درحسرت کربلاست، اینجا همان کربلاست
در تمام مدتی که فرمانده پایگاه هوایی امیدیه بود و تا چندی بعد از آن، به صورت داوطلبانه به پایگاه چهارم شکاری دزفول - که نزدیک ترین پایگاه به مرز عراق بود - می رفت و سخت ترین و خطرناک ترین عملیات را انجام می داد و همیشه این جمله ورد زبانش بود که:
"دوستان! هر کس در حسرت حضور در کربلاست، بداند که این جا کربلاست. بدانید فرزند زهرا(س) و آقا امام زمان (عج) نظاره گر ماست"
• شیر نهاجا
هوا بسیار بد بود. باران شدیدی درحال باریدن بود. از سوی نیروی های سپاهی و بسیجی، درخواست شده بود به هر طریق ممکن عقبه دشمن بمباران شود. در این هنگام بابایی به دلیل بدی هوا، خود تصمیم به پرواز می گیرد که با اصرار اردستانی مواجه می شود که درخواست داشت او پرواز کند. ابتدا شهید بابایی مخالفت می کند و می گوید هوا اصلا مساعد پرواز نیست، ولی وقتی اصرار او را می بیند، رضایت می دهد و شهید اردستانی بدون فوت وقت به پرواز در می آید. در همین هنگام شهید بابایی در کنار باند زیر باران، به انتظار او می ایستد و با چشمانی اشک بار، به خلبانی که در کنارش بود می گویند:
- مصطفی را از دست دادیم ...
ولی این پایان کار نبود. 20 دقیقه بعد چرخ های هواپیمای اردستانی باند فرودگاه را لمس می کند و او مورد استقبال شهید بابایی قرار می گیرد و بار دیگر به همگان ثابت می کند درحالی که مسئولیت های مهمی در نیروی هوایی دارد، ولی همچنان داوطلب انجام سخت ترین ماموریت هاست.
بارها در طول یک روز، تا 13 سورتی پرواز عملیاتی داشت که این خود به نوعی یک رکورد در نیروی هوایی بود. به همین سبب بود که در نیروی هوایی، به او "شیرنهاجا" می گفتند.
انجام بیش از 400 پرواز برون مرزی و 1724 ساعت پرواز، مصطفی اردستانی را به عنوان یکی از قهرمانان جنگ و نیروی هوایی مطرح کرده بود.
بعد از شهادت سرلشکر بابایی، به دلیل لیاقت و شهامت و از خود گذشتگی ای که اردستانی داشت، به عنوان معاونت عملیات نیروی هوایی منصوب شد و تا زمان شهادت هم این مسئولیت را به عهده داشت.
3. شهید سیدعلیرضا یاسینی - اسوه ی رشادت
• چرا جناب سرهنگ کولر گازی منزلش را روشن نمیکرد
در پایگاه بوشهر به عنوان رئیس بازرسی پایگاه بودم که جناب یاسینی فرماندهی پایگاه را به عهده گرفت و خواستار اجرای قوانین به نحو احسن در پایگاه شد؛ یادم هست یک روز به من گفت «جناب شیرآقایی! من تا آنجا که بتوانم برای رفاه حال پرسنل و خانوادهشان تلاش خواهم کرد و انتظار دارم کلیه پرسنل از درجه بالا گرفته تا سرباز ساده به مقررات احترام بگذارند؛ اگر کسی مرتکب خلافی شد باید تنبیه شود، در این بین فرقی بین هیچ کس قائل نیستم».
چند روزی از این ماجرا گذشته بود که یک شب تصمیم گرفتم جهت کاری نزد ایشان بروم؛ چون در آن موقع در پایگاه مجردی زندگی میکردم، اگر کاری پیش میآمد خیلی راحت به منزلش مراجعه میکردیم.
ساعت 8،5 شب به طرف منزلش حرکت کردم، چون هوا گرم و شرجی بود عرق از سر و رویم سرازیر شده بود؛ انتظار داشتم که با رسیدن به منزل ایشان باد خنک کولر گازی را بر تنم حس کنم؛ وقتی که وارد منزل شدم، دیدم بر خلاف انتظار من هوای دم کرده و شرجی تمام فضای خانه را گرفته است و جناب یاسینی هم دست کمی از من ندارد و عرق از سر و رویش سرازیر است؛ گفتم «جناب سرهنگ! چرا کولر را روشن نمیکنید؟»
در جوابم گفت «کمی سرما خوردگی داشتم، به همین دلیل روشن نکردم»؛ من که میدانستم علتی غیر از آن دارد، دوباره با سماجت گفتم: حقیقت چیست؟
ـ راستش یکی از سربازها، با وجود اینکه قبلاً تذکر داده بودم؛ دوباره هنگام رانندگی مرتکب خلاف شده، مجبور شدم، او را به بازداشتگاه بفرستم؛ برای اینکه بدانم بر او چه میگذرد، تصمیم گرفتهام امشب کولرها را روشن نکنم.
ـ جناب سرهنگ شما به خاطر بیانضباطی او را بازداشت کردهاید، نه برای چیز دیگری!
سری تکان داد و گفت «ولی من هم باید در تحمل این گرما با او سهیم باشم، چون آنجا وسایل خنککننده ندارد»
• رشادت
خلبان یاسینی مهارت خاصی در هدایت هواپیمای اف 4 داشت در یکی از ماموریت ها هواپیمای وی در هنگام بازگشت از عملیاتی برون مرزی مورد تعقیب یک فروند "میگ 23" عراقی قرار می گیرد که در اروندرود مورد اصابت موشک قرار می گیرد به محض برخورد، سیستم اجکت خلبان خود به خود فعال می شود و خلبان اجکت می کند ولی شهید سرلشکر یاسینی که به عنوان افسر کابین عقب در این پرواز بود، با مهارت خاصی هواپیما را درحالی که تقریبا سیستم هیدرولیک خود را از دست داده بود، در پایگاه ششم به زمین می نشاند.