گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، «آسمان زرد کم عمق» پس از فیلمهای پابرهنه در بهشت، پرسه در مه و اینجا بدون من، چهارمین اثر بهرام توکلی در مقام کارگردان است. فیلمی که در ادامه آثار قبلی کارگردان، دنیایی ذهنی و درونی را در دستور کار خود قرار داده و بیش از این که قصه و روایت آن برای فیلمساز مطرح باشد مفهومی مانند نابودی در اوج زیبایی در اولویت کار قرار دارد و قصه کم رمق و نحیف آن نیز در راستای همین مفهوم روایت میشود.
آسمان زرد کم عمق داستان زوج جوانی به نام مهران و غزل با بازی ترانه علیدوستی و صابر ابر است که در پی تصادف غزل و خانوادهاش و مرگ تمام اعضای خانواده غزل دچار افسردگی میشود. از سوی دیگر، مشکلات دیگری مانند تصادف دوست مهران با ماشین او و افتادن دیه به گردن او مشکلات آنها را بیشتر میکند. اما در این میان، مشکل اصلی آنها بیماری روحی غزل است که از ترس مرگ زیبایی، به قربانی کردن زیباییهای اطرافش روی آورده است. به طوری که مهران نیز به غزل میگوید از او میترسد زیرا هیچ مطمئن نیست که در تصادف رانندگی که غزل پشت فرمان بوده خود او عمدا باعث تصادف نشده باشد تا وقتی احساس کرده خانوادهاش در اوج خوشبختی و زیبایی قرار داشتند این زیبایی را نابود نکرده باشد.
در واقع، ایده نابودی در اوج زیبایی در مرکز ثقل کار قرار دارد و تمام فیلم بر محور این ایده میچرخد. فرم روایت قصه نیز در خدمت همین ایده است. در فیلم شاهد خانه ای بسیار بزرگ هستیم که مشخص است روزگاری خانه ای اعیانی و با شکوه بوده اما اکنون شکوه خود را از دست داده و تبدیل به خانه ای متروکه شده که قرار است کوبیده شود. اما هنوز گلدان هایی سبز و زیبا در خانه هستند که نشان می دهند هنوز هم در این ویرانی زیبایی وجود دارد. از سوی دیگر، گریم غزل و مهران به گونهای است که آنها به تدریج و با گذشت داستان زیبایی و طراوت خود را از دست میدهند و در واقع، به همان نابودی مدنظر فیلمساز میرسند. همه اینها المانهایی هستند که ایده محوری فیلم را به مخاطب القا میکنند.
آسمان زرد کم عمق دنیای درونی و پیچیده خود را با با پیچیدگیهای فرمی و روایی همراه کرده است. چه این که این پیچیدگیهای فرمی لازمه نمایش پیچیدگیهای ذهنی و روحی کاراکتر اصلی است. فیلم روایتی غیر خطی را برای داستان خود برگزیده که ظاهرا این نوع روایت نیز روی میز تدوین به ذهن فیلمساز آمده است. فیلم سرشار از فلش بکها و فلش فورواردهایی است که تشخیص زمان و مکان وقوع حوادث را برای مخاطب سخت میکند. در واقع، این تعدد فلش بکها و فلش فورواردها باعث گیجی مخاطب میشود و او را از روایت اصلی دور میکند.
از سوی دیگر، آسمان زرد کم عمق بیشتر با استفاده از دیالوگ حرفهای خود را میزند. دیالوگهای فیلم زیاد است و نسبت به تصویر که زبان اصلی سینماست از کثرت بیشتری برخوردار است. هر چند در این فیلم عناصر نشانهای زیادی به کار رفته است و حتی میتواند مورد مطالعه نشانهشناسانه قرار گیرد اما همچنان دیالوگ در آن نقش بیشتری بازی میکند.
آسمان زرد کم عمق نیز مانند بسیاری از آثار این روزهای سینمای ایران برای سکانس فینال از پایان باز استفاده کرده است. شیوهای که تبدیل به مد روز سینمای ما شده است. هر چند این شیوه در این فیلم میتواند نسبت به فیلمهای دیگری که از این پایان استفاده میکنند توجیه بیشتری داشته باشد. در سکانس فینال آسمان زرد کم عمق، غزل را میبینیم که در میان طبیعت زیبا و سرسبزی ایستاده است. آیا با توجه به زیبایی شگفتانگیز طبیعت در این سکانس ما هم باید همانند مهران نگران باشیم که دوباره نابودی جدیدی رخ دهد؟
آسمان زرد کم عمق فیلمی متعلق به جریان روشنفکری سینماست و از جنس فیلمهایی است که با یک بار دیدن نه تنها نمیتوان تمام راز و رمز آن را کشف کرد بلکه حتی نمیتوان داستان یک خطی آن را هم به سادگی و با خیال راحت تعریف کرد! اما یک بار دیدن آن سوالات و ابهاماتی را در ذهن ایجاد میکند که بعد از تماشای فیلم هم ذهن را درگیر و تماشای بار دوم را ضروری میکند. با این وجود، مخاطب آسمان زرد کم عمق مخاطب خاص است و این فیلم برای عامه مردم و سینماروها ساخته نشده است.