گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ فیلم «متروپل» به کارگردانی مسعود کیمیایی اولین فیلمی بود که در چهارمین روز از سی و دومین جشنواره فیلم فجر در سالن همایش های برج میلاد اکران شد.
متروپل داستان زنی به نام خاتون با بازی مهناز افشار است که به تازگی همسر خود را از دست داده اما هوویش عده ای را اجیر می کند تا ثروت بر جای مانده از شوهر را از تصاحب زن جدید بیرون بیاورند. آنها نیز به خانه زن حمله می کنند و او را می دزدند اما در راه تصادف می کنند و زن فرار می کند و به یک سینمای متروک در لاله زار که حالا باشگاه بیلیارد شده پناه می برد. جوانانی که در باشگاه حضور دارند به زن کمک می کنند تا از دست مأموران هوویش نجات پیدا کند.
متروپل همانطور که انتظار می رفت در ادامه فیلم های قبلی کیمیایی و فیلمی درباره مردانگی و غیرت البته با چاشنی ابراز ارادت به سینماهای قدیمی تهران و نوستالژی سینما رفتن است. کیمیایی در متروپل نیز همان نوستالژی های مرد با غیرت و زن بی پناه را دستمایه کار قرار داده است؛ گویا کیمیایی حاضر نیست به هیچ وجه از سینمای دهه چهل و پنجاه جلوتر بیاید و کمی هم به مسایل روز نگاه داشته باشد. علاوه بر سوژه، آدم ها، دغدغه ها، دیالوگ ها و فضاهای متروپل نیز همانند تمام آثار قبلی اوست. مضاف بر این که کیمیایی گذشته از سوژه، دیگر به فکر کیفیت فیلم هایش هم نیست و فیلم به فیلم در کیفیت فیلم ها نه تنها در جا می زند بلکه پسرفت های شگفتی دارد.
فیلمسازی که روزگاری با فیلم هایی مانند قیصر و گوزن ها – آن هم در دهه های چهل و پنجاه که سینما در محاصره فیلمفارسی ها بود – در سینما جریان ساز شده بود سال هاست دیگر حرفی برای گفتن ندارد و حرف ها و دغدغه های او همان دغدغه های قبلی است و ساختار فیلم ها نیز روز به روز ضعیف تر می شود.
«متروپل» ایرادات آشکار و عجیبی در فیلمنامه دارد به گونه ای که انگار این فیلمنامه را در خواب نوشته و به ایرادات روشن آن هیچ توجهی نداشته است و بسیاری از سکانس ها فاقد منطق داستانی هستند. جدا از فقدان منطق روایی، راکورد گریم و طراحی صحنه نیز در بسیار از سکانس ها رعایت نمی شود. مثلا سحر دولتشاهی در یک سکانس خون های صورت مهناز افشار را پاک می کند و او در سکانس های دیگر خونی روی صورت ندارد اما به یک باره در پایان فیلم بدون هیچ دلیلی دوباره خون های صورت او برمی گردد!!
مهناز افشار و شقایق فراهانی در این فیلم هوو هستند و فراهانی مأمورانی را اجیر کرده که حتی اگر به قیمت قتل خاتون هم که شده اموال او را تصاحب کنند و تمام فیلم حول همین بی رحمی او پیش می رود و داستان ها بر این اساس اتفاق می افتند اما به یکباره در پایان فیلم این دو برای اولین بار با یکدیگر مواجه می شوند و در یکی از کمدی ترین! سکانس های جشنواره فجر! به طرز عجیب و خنده داری طی یک دقیقه مشکلات آنها با هم حل می شود و خاتون حاضر می شود خودش و فرزندش به دستبوسی هوو بروند و او نیز به یک باره از دشمنی های خود دست برمی دارد.
«متروپل» یکی از بدترین فیلم های مسعود کیمیایی است و مشخص نیست کیمیایی با این اوصاف چه اصراری بر ساخت فیلم هایی دارد که اعتبار هنری او را زیر سوال می برند!