گروه سیاسی«خبرگزاری دانشجو»،ابوالفضل چمندی؛ مذاکرات در ایران موافقان و مخالفان سرسختی دارد که هرکدام دلایل خاصی برای افکار عمومی ترسیم می کنند و صدالبته که این اختلاف دیدگاه در چگونگی و راهبرد مذاکرات معنا پیدا می کند.
این مجادله تا زمانی که بین نخبگان و خواص کشور در جریان باشد و به نحو احسن برای اذهان عمومی تبیین شود سبب رشد سطح تحلیل مردم (خودآگاهی) خواهد شد و نه تنها آسیب زا تلقی نمی گردد بلکه تامین کننده منافع یک ملت تعریف می شود.
همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم، "مذاکره " تبدیل به موضوع اول کشور شده است بگونه ای که سایر مسائل ملی از جمله "بیداری اسلامی" ، "خودباوری و اهتمام به سرمایه های داخلی" و "استراتژی حضور در حیات خلوت های دنیای غرب" که بسیار برای جمهوری اسلامی حائز اهمیت می باشد به حاشیه رانده شده است.
این موضوع زمانی نگران کننده است که برخی گروهها با نگاهی پوپولیستی بدون ادله ای منطقی و راهبردی مذاکرات را به "هیچ یا همه چیز" برای مردم بدل می کنند.
زمانی که مجادله گروهها و برخی رسانه های اسیمیله (شبه روشنفکر وابسته) با درجه حساسیت "هیچ یا همه چیز" در سطح کشور پراکنده شود، اضلاع ذکر شده به راسی بنام "اغتشاش و ناآرامی" میل می کند که البته بازیگر اصلی آن در خارج از مرزها هدایت این عملیات را بصورت غیر مستقیم برعهده خواهد داشت.
این پروژه آنقدر زیرکانه طراحی شده است که اگر افراد دلبسته نظام از سطح تحلیل معقولی برخوردار نباشند پازل دشمن را تکمیل خواهند کرد.
اتاق فکر وزارت خارجه امریکا با بروز رسانی پروژه "انقلاب رنگی" در گرجستان، اوکراین و ایران ، اکنون پروژه "ناآرام سازی اقتصادی" را در این کشورها و برخی دیگر از اهداف خود پی گرفته است.
پروژه ای که برخی از تحلیلگران داخلی انرا با عنوان "انقلاب یقه آبی ها" برای افکار عمومی تشریح کردند، ماههای زیادی است که زمینه بروز خود را در سطح کشور مهیا می کند.
رخدادی که نظیرش را می توان در اتفاقات این روزهای اوکراین بوضوح مشاهده کرد، تحولاتی که شروعش از پیوستن یا نپیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا آغاز شد.
سناریویی که این روزها اوکراین سرد را با آتش خیابانها و مراکز دولتی گرم کرده است حاصل یک طراحی بی نظیر توسط امریکاست که سعی می کند پیوستن به اتحادیه اروپا را "هیچ یا همه چیز" برای مردم این کشور معرفی کند و با بهر ه گیری از عناصر انقلاب رنگی یک دهه ی ماضی اوکراین که در چند سال گذشته مورد اقبال عمومی قرار نگرفتند ، به اهداف سیاسی خود نائل شود.
هرچند که در ابتدای درگیری ها، خواسته ی مخالفان "راهپیمایی آرام" برای پیوستن به اتحادیه اروپا عنوان شد اما اکنون اغتشاشات شهری کشور اوکراین را به یک منطقه ی جنگ زده تبدیل کرده است و مطالبه حقیقی مخالفان یعنی استعفای دولت علنی شده است.
این مهم از آنجایی برای مردم اوکراین پوشیده مانده است که در چند ماهه گذشته رسانه های خارجی مهمترین "مانع" را برای رشد اقتصادی و بهبود معیشت مردم، دولت این کشور معرفی کرده اند.
پرواضح است که این پروژه برای ایران با موضوع "مذاکره، تحریم و معیشت مردم" کلید خورده است و اگر دولت به مدد خواص و نخبگان حقیقی انقلاب ، مراقب شبیخون امریکا نباشند تحولات نامطلوبی در کشور عزیزمان رقمخواهد خورد.
امریکا سعی دارد میز مذاکره را "هیچ یا همه چیز" معرفی کند و به مدد برخی از سربازان داخلی اش این مطلب را در اذهان عمومی ملت نقش ببندد.
"کلید" خوشبختی که امریکا برای مردم تصویر سازی می کند یک قفل به همراه خود دارد و آن مبانی جمهوری اسلامی و راس نظام می باشد.
به عبارت دیگر طرف غربی تنها "مانع" برداشتن تحریم ها را انرژی هسته ای عنوان می کند اما در ادامه ی مسیر این مانع به موانع تبدیل خواهد شد!
موافقان و مخالفان مذاکره که منافع ملی را در تحلیل ها و رفتارهای سیاسیشان لحاظ می کنند نبایستی اجازه دهند که میز مذاکره سبب شکاف اجتماعی و سپس مناقشات خیابانی شود و در این بین تکلیف جنبش دانشجویی و خواص کشور روشنگری افکار عمومی است.
اگر رهبری معظم انقلاب عنوان می کنند که این مذاکرات بر تجربه ملت اضافه خواهد کرد نشان از کم کاری گذشته ما در تبیین هدف این مذاکرات از سوی ایالات متحده دارد و نبایستی فرصت را برای آینده از دست بدهیم.
دشمن سعی دارد پروژه ای را که در اوکراین پیاده سازی کرده است در خیابانهای تهران آنهم با موضوع "مذاکره و تحریم و موانعش "اجرایی کند مسئله ای که درصورت تغافل هر کدام از گروهها و اشخاص دلبسته نظام می تواند خطرات جدی برای انقلاب داشته باشد.