به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، صدام، ارتش عراق را آورده بود تا خوزستان را تصرف کند. اهواز به عنوان مهمترین شهر خوزستان هدف اصلی عراق در استان بود اما وقتی مقاومتها را در مناطق مرزی دید متوجه شد نمی تواند به اهواز برسد پس هدف اصلی خود را تصرف خرمشهر و آبادان قرار داد. حزب بعث عراق از مدتها قبل، روز شروع جنگ علیه ایران را «یوم الرعد» نامیده و «جنگ سریع» را به عنوان استراتژی این جنگ انتخاب کرده بود اما نیروهای ایرانی بدون پشتوانه نظامی قوی 35 روز مقابل ارتش عراق مقاومت کردند و استراتژی جنگ سریع را شکست دادند.
نامه شمخانی یک روز قبل از اشغال خرمشهر: جان داریم اما امکانات جان دادن نداریم!
نامه علی شمخانی، فرمانده سپاه خوزستان یک روز قبل از اشغال خرمشهر میتواند اهمیت این مقاومت را نشان دهد. وی در این نامه خطاب به شورای عالی دفاع وقت که ریاست آن برعهده بنیصدر بود، مینویسد: و انزلنا الحدید فیه بأس شدیدا؛ مسئولین، مسئولین به داد ما برسید این چه سازمان رسمی شناخته شدهای است که اسلحه انفرادی ندارد؟ نیروهای شهادت طلب پاسدار را آموزش ندادید، مسامحه کردید، چوبش را از خدای عزوجل خوردید و خواهید خورد. چه باید بگویم که شما را به تحرک وابدارم؟ این را بگویم که از 150 پاسدار خرمشهر تنها 30 نفر باقی مانده، بگویم که ما میتوانیم با 30 خمپاره، خونین شهر را برای 30 ماه نگه داریم و امروز 30 تفنگ نداریم و حال آنکه سازمانهای غیررسمی، با امکانات فراوان بر ما آن میرانند که باید برانند.
واقعیت این است که ارتش امروز ما نمی تواند بدون وجود سپاه و پاسداران برعکس، کوچک ترین تحرکی داشته باشد، من را وقت آن نیست که بگویم تا به حال چه کارهایی متهورانهای انجام دادهایم. خدا میداند که ما تانکهای دشمن را لمس کرده ایم، فغانهای زنانه آنها را در شبیخونهای خود شنیده ایم، سایه ما به حول خدا و مکتب اسلام همواره مورد حملات سلاحهای سنگین دشمن بوده و هست و دشمن هرگز نتوانسته است اسیران ما را تحمل کند. اسرای پاسدار یا از پشت تیرباران شده یا زیرتانک له و لورده گرویده اند.
پناهندگان عراقی همواره ترس نیروهای دشمن از پاسداران انقلاب را به عنوان یک معجزهای الهی مطرح میکنند. سلاح را به دست صالحین بدهید. تا به حال،دشمن حسرت گرفتن یک اسلحهای کمری از پاسداران را به دل داشته و خواهد داشت. ما شهدای زنده فراوان داریم. ما بر پادارندگان کربلای 30 روزه خونین شهریم، ما بهشت را زیر سایه شمشیرها میبینیم. شهدای 25 روزه ما هنوز دفن نشده اند، به داد ما برسید، ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم، ما در راه خدا جان داریم که بدهیم، امکانات دادن جان را نداریم. به خود بیایید. فریادهای پاسداران از فقدان امکانات بر ما زمین و زمان را ترک کرده است».
وقتی عراق از خرمشهر تا بصره خط اتوبوس و تاکسی راه انداخته بود
اما گلایههای رزمندگان از نبود امکانات راه به جایی نبرد و در نتیجه اهمالهایی که در این باره انجام شده بود دست آخر خرمشهر پس از 35 روز اشغال شد. عراقیها جشن گرفتند که خرمشهر را «محمره» کردهایم. روی دیوارهای شهر هم نوشتند: «جئنا لنبقی؛ آمدهایم تا بمانیم». از خرمشهر به بصره خط اتوبوس و تاکسی راه انداختند و صرافی افتتاح کردند تا ریال ایران را به دینار عراق تبدیل کنند.
عملیاتهای بی نتیجه بنی صدر برای آزادسازی خرمشهر
در جبهه مقابل، بنی صدر، رئیس جمهور ایران، چند عملیات برای آزادی خرمشهر و مناطق اشغالی طراحی و اجرا کرد که هیچ کدام موفق نبودند. اولین عملیات تهاجمی در دوره فرماندهی بنی صدر، 23 مهر 59 با نام عملیات پل نادری در غرب دزفول و دومین عملیات، سوم آبان در جاده ماهشهر انجام شد اما هیچ کدام موفق نبودند. سومین عملیات که خیلیها امید داشتند پیروزی آخرین باشد، عملیات نصر بود. عملیاتی که شانزدهم دی ماه سال 59 از غرب کارون آغاز شد و هدف آن آزادی پادگان حمید و حرکت به سمت خرمشهر و آزادی تمام مناطق جنوب اهواز بود. دانشجویان پیرو خط امام هم، که دو ماه قبل در تسخیر لانه جاسوسی شرکت داشتند، همراه حسین علم الهدی در این عملیات شرکت کردند. به رغم موفقیتهای اولیه، عملیات متوقف شد و دانشجویانی که خبر توقف عملیات را نداشتند محاصره و شهید شدند.
تفکر جدیدی که توانست خرمشهر را آزاد کند
چهار روز بعد در روز 20 دی ماه سال 59، بنی صدر عملیات توکل را فرماندهی کرد تا حصر آبادان را بشکند و خرمشهر را آزاد کند که آن هم ناموفق بود. هنگامی که بنی صدر عزل شد، نیروهای انقلابی ارتش و سپاه موقعیت بهتری یافتند. آنها که مدتها به طرحها و استراتژیهای بنی صدر حمله کرده بودند میتوانستند طرحهای جدید و انقلابی شان را ارایه کنند. سردار فتح الله جعفری در این باره میگوید: «بنی صدر متکی به تجهیزات بود و شعار دانش و تخصص میداد، اما در عمل نه تخصصی ارایه میکرد نه دانشی».
شهید حسن باقری نیز معتقد بود اول ایمان و تفکر، بعد تجهیزات. باقری میگفت برای بیرون راندن دشمن باید با طرح و برنامه از خاکریزهای دفاعی بیرون بیاییم و عاشورایی به دشمن حمله کنیم. در نتیجه، نیروهای انقلابی استراتژی جنگ را عوض کردند و سلسله عملیاتهای پیروز ایران آغاز شد. نیروهای ایران ابتدا در عملیات ثامن الائمه محاصره آبادان را شکستند سپس با عملیات طریق القدس بستان و چزابه را آزاد کردند و خودشان را به هورالهویزه رساندند. در نوروز 61 هم با عملیات فتح المبین آزادی شوش و دزفول را به مردم ایران هدیه دادند.
ایرانیها برای گرفتن خرمشهر باید به کره ماه بروند
دیگر همه منتظر آزادی خرمشهر بودند. نیروهای ایران چند شهر را آزاد کرده بودند و چند هزار کیلومتر را از دشمن پس گرفته بودند، اما مردم میپرسیدند: «خرمشهر چه شد»؟ ارتش عراق بیشتر از یک سال در خرمشهر مستقر بود و در این مدت موانع بسیاری اطراف شهر ایجاد کرده بود. عراق طرح دفاعی بیست ساله را در خرمشهر پیاده کرده بود و کارشناسان نظامی خارجی که از خرمشهر بازدید کرده بودند، میگفتند: «ایرانیها برای گرفتن خرمشهر باید به کره ماه بروند»، یعنی غیرممکن است. اما یک ماه از ضربه محکم عملیات فتح المبین میگذشت که عملیات بیت المقدس برای آزادی خرمشهر در تاریخ 10/02/61 طراحی و اجرا شد و آزادی خرمشهر را در تاریخ 3/3/61 به ارمغان آورد.
کلام رهبر انقلاب درباره آنچه بر خرمشهر گذشت
رهبر معظم انقلاب در خصوص خرمشهر میفرمایند: «خدایا! تو شاهدی که در دل من چه گذشت آن روزی که آمدم این شهر و از راه دور، خرمشهر تصرف شده و غصب شده را با فاصله رودخانه همیشه جاری زندگی در این مرز و بوم مشاهده کردم. چه غربتی، چه تنهاییای، چه غمی و در عین حال چه استقامتی، چه قدرتی، چه عزم و ارادهای در فضای این شهر موج میزند. زن و مرد دفاع میکردند. این جوانان مؤمن، این نیروهای حزباللهی، این انسانهای دست از پاشسته و سر از پا نشناخته، در این شهر و در این استان چه کردند. امروز ثمره این مقاومت این شده است که ایستادگی ملت ایران، برای جوانان، برای ملت ها، برای جمعیت هایی که در دنیا سخن برای گفتن دارند یک حادثه مثال زدنی است. هیچ کس در امروز و فردای تاریخ نخواهد توانست سر سوزنی ملامت متوجه ملت ایران کند، چون ایستادگی ملت ایران برای همه آشکار شد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دانشجويان پيرو خط امام هم، که دو ماه قبل در تسخير لانه جاسوسي شرکت داشتند، همراه حسين علم الهدي در اين عمليات شرکت کردند. به رغم موفقيتهاي اوليه، عمليات متوقف شد و دانشجوياني که خبر توقف عمليات را نداشتند محاصره و شهيد شدند.