گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»- طهورا ابیان؛ کار برای مردها گیر نمیآید. چند سال است برای پیدا کردن یک شغل با ثبات در حال جستجو هستم. هر شنبه روزنامه بازار کار میگیرم ولی فایدهای ندارد. شرایط سنی روز به روز محدودتر میشود، به علاوه اینکه در رشتهٔ من که مدیریت بانکداری است، هر بانکی میروم تعداد پرسنل خانم بیشتر از آقایان است...
جملات بالا صحبتهای یک آقای 31 ساله است که در کنار دکه روزنامه فروشی مشغول رصد تیترهای روزنامه هاست و البته یک روزنامهٔ بازار کار هم در دستش دارد.
یک دغدغه امروزی
معضل یافتن کار مناسب در جامعه کنونی ما یکی از دغدغههای خانوادهها و جوانان است. جوان امروز پس از تحصیل در مقطع دبیرستان در خوش بینانهترین حالت همان سال اول در دانشگاه قبول میشود و سپس پس از گذشت 4 سال در رشتهای تحصیل میکند و تازه اگر پسر باشد باید پس از اتمام تحصیلاتش به سربازی برود. عدهای هم تحصیلات را تا مدارج بالاتر ادامه میدهند و بطور کلی جوانان ما در سنی بین 23 تا 26 سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند و تازه به میدان میآیند تا مطابق با تواناییها و تحصیلاتی که داشتهاند شغلی پیدا کنند اما یا شغل بیارتباط با رشتهٔ تحصیلی است و یا رشتهٔ تحصیلی بازار کار مناسبی ندارد.
از همین روی است که بیشتر جوانان جذب کارها و حرفههایی میشوند که تناسبی با روحیه و رشته تحصیلیشان ندارد و چه بسا نارضایتی شغلی همواره آنها را اذیت خواهد کرد. اینها در حالی است که هرگاه صفحهٔ نیازمندیهای روزنامه را ورق بزنیم پر است از آگهیهای استخدامی منشی خانم با قدرت بیان بالا یا خانم جوان با روابط عمومی بالا و مسلط به کامپیوتر و... آگهیهایی که هر خوانندهای را ممکن است کنجکاو کند که بداند در شغل منشیگری و شغلهای مشابه چه میگذرد که همه تقاضای استخدام یک خانم با روابط عمومی بالا دارند؟
آگهیهای نیازمندی روزنامهها و شرایط استخدامی منشیهای خانم
در آگهی روزنامه درج شده است:
* یک منشی خانم ترجیحا 25 ساله با روابط عمومی بالا و مسلط به کار تایپ و امور مرتبط با حقوق و پورسانت عالی.
با شماره تماس میگیرم. آقای جوانی پاسخ میدهد که یک شرکت تازه تاسیس دارند و به یک منشی توانمند احتیاج دارند که بتواند نظم خوبی به کارهایشان بدهد. در ادامه صحبتها میگوید که تیپ خوبی هم داشته باشد و مرتب سر کار حاضر شود. منظورشان را از مرتب بودن میپرسم؟ پاسخ میدهند که یعنی با آرایش باید در محل شرکت حاضر شوند! علت 25ساله بودن را میپرسم که آقای جوان حاشیه میرود و علتش را به تکامل رسیدن یک خانم 25ساله میداند!
* استخدام منشی خانم با روابط عمومی عالی. مسلط به زبان انگلیسی و آفیس.
با شمارهٔ مربوط به آگهی تماس میگیرم. خانمی پاسخ میدهد که منشی را برای شرکتشان میخواهند تا کارهای اداری و تایپی و مکالمات تلفنی را انجام دهند. شرکت خصوصی است و تمام پرسنل خیلی معمولی با رعایت ضوابط سر کار حاضر میشوند. از نوع ضوابط میپرسم که میگوید: ضوابط خاصی اینجا حاکم نیست. اینجا حدود 10 نفر پرسنل دارد که همه با هم راحت هستند. منشی جدید میتواند مثل خانهشان در اینجا راحت باشد!
* یک خانم جوان با روابط عمومی خوب و دوسال سابقه کار برای امور دفتری نیازمندیم.
به شماره مندرج در آگهی زنگ میزنم. آقایی جواب میدهد که آنجا یک دفتر اسناد رسمی است و برای نظم دهی خوب به امور دفتر و سر و سامان دادن فایلها به جذب یک خانم نیاز دارند. چون معتقدند که خانمها خیلی منظم فایلها را آرشیو میکنند.
* استخدام منشی خانم با حقوق عالی حوالی ونک.
به شمارهٔ آگهی زنگ میزنم. سر و صدای زیادی از پشت تلفن به گوش میرسد. آقایی که پاسخگوست بلند صحبت میکند و میگوید که چند سالتان است؟ میپرسم مگر سن هم دراستخدام تاثیر دارد؟ با همان صدای بلند میگوید بله! ما تا 25سال استخدام میکنیم. سر و وضعتان هم باید مرتب باشد و به خودتان برسید. آرایش متناسب با شرایط شرکت و نوع پوشش یونیفرم مانتو کتی و روسری سرمهای است به همراه کفش مشکی پاشنه بلند. در ادامه صحبتش میگوید که اگر شرایط اقتصادیتان بگونهای نیست که این وسایل را برای خود تهیه کنید، تشریف بیاورید شرکت و در صورت قبول شدن شما در مصاحبه حقوق ماه اول به حسابتان واریز میشود تا با آن یونیفرم مورد نیاز و لوازم آرایش خریداری کنید و طبق شرایط در محل کار حاضر شوید.
آنچه که از آگهیهای روزنامهها متوجه میشوم، تمایل اکثر شرکتهای خصوصی به استخدام خانمهای جوان است برای رنگ و لعاب بیشتر شرکتشان. شرکتهایی که حتی میتوانند کار منشیگریشان را به آقایان بسپارند، چرا که مراودات بسیار تخصصی و مردانهای دارند اما با این وجود آگهی نیاز به منشی خانم زدهاند تا همواره لطافت یک بانوی 25ساله در فضای شرکتشان حضور داشته باشد به هر دلیل!
وضعیت استخدام منشی در شرکتهای خصوصی از نزدیک
* آدرس یک شرکت را از طریق آگهی روزنامه میگیرم و به آنجا میروم. شرکت واقع در یک ساختمان 6 طبقه در خیابان میرداماد است. هیچ گونه تابلویی مربوط به فعالیت این شرکت در ورودی ساختمان نصب نشده است. شاید این بیهویتی برای فرار از پرداخت مالیات باشد و شاید هزاران دلیل دیگر داشته باشد. زنگ میزنم و وارد میشوم.
فضای شرکت به شدت خارج از ضوابط است. 4 آقای حاضر در شرکت با 3 نفر از پرسنل خانم بدون چهارچوب صحبت میکنند. خانمها حجاب نامناسبی دارند. از اتاق روبرو خانمی بیرون میآید که حجاب ندارد! و متوجه میشوم منشی سابق شرکت است که به دلیل ازدواج و شرایط شغلی همسرش قرار است ساکن استان خوزستان شوند. پیداست که یکی از گزینههای این شرکت برای استخدام منشی خانم بیبند و باریهای اخلاقی است!
* آدرس شرکت در خیابان طالقانی است. بیرون شرکت یک تابلوی کوچک نصب شده و نام شرکت را مشخص کرده است. فضای درونی شرکت پر است از دود سیگار. به سراغ مدیر شرکت میروم که میگویند در ماه سه، چهار روز بیشتر سر کار نمیآید. از یکی از پرسنل که با حوصله است و خوب پاسخ میدهد میپرسم که چرا منشی خانم جوان برای استخدام لازم دارند؟ منشیهای با سن بالاتر مگر در امور اداری با تجربهتر و ماهرتر نیستند؟ میخندد و با همان خندهاش پاسخ میدهد بله فرمایش شما صحیح است اما منشیهای با سن بالا طراوت ندارند.
* رئیس یک شرکت است. دقیق نمیگوید که چه کاری در شرکتشان انجام میدهند. میگوید اوایل منشیشان خواهر خانمش بوده ولی به دلیل بچه دار شدن دیگر قادر نیست سر کار بیاید. حالا آگهی استخدام منشی زدهاند. برایشان مهم نیست منشی چطور باشد، اما چون شغل منشیگری طوری است که مدام باید به منشیها دستور داد ترجیح میدهد منشی خانم جوان باشد که بتواند راحتتر به او دستورات کاری را بدهد. معتقد است منشیهای با سن بالاتر یا منشیهای آقا از دستور گرفتن خوششان نمیآید و مهمان یکی، دو ماه بیشتر نیستند.
* یک شرکت کامپیوتری نزدیک میدان انقلاب است. پرسنل اندکی دارد و تقریبا اکثر فضای شرکت پر است از قطعات کامپیوتری. میگوید که منشی خانم جوان حوصلهٔ بیشتری برای انجام کار دارد و زمان بیشتری برای کارش میگذارد. ولی خانمهایی که ازدواج کردهاند یا بچه دارند دل به کار نمیدهند و دیر میآیند و زود میروند و ثبات کاری ندارند. مدام هم تلفن دستشان هست و با این و آن صحبت میکنند. اما معتقد است خانمهای جوان بیشتر حواسشان به کارشان است و دغدغهٔ فکری کمتری دارند. برای همین است که آگهی منشی خانم جوان داده است.
نظرات افرادی که منشیگری را تجربه کردهاند
* سپیده 5 سال منشی یک شرکت در خیابان دولت بوده است. معتقد است در ان 5سال حقوق خوبی میگرفته اما به هیچ کسی نمیگفته که منشی است! از چای ریختن و تمیز کردن زمین جز وظایفش بوده تا رسیدگی به کارهای دفتری و تایپ نامهها و گرفتن شماره تلفنهای درخواستی مدیر شرکت و وصل تلفنها. معتقد است منشیگری برخلاف تصور سایر مردم کار مردانهای است! میگوید:
یک منشی بیشتر وقت و انرژیاش را برای کار میگذارد و اکثر کارها هم در ارتباط با مردان است و این اولین پارامتری است که منشیگری را یک حرفه مردانه میکند! از سوی دیگر معتقد است که منشیگری کار بیچارچوبی است. در بعضی شرکتها برای منشی فقط پاسخگویی به تلفن منظور میشود و در شرکت دیگر کار تایپ و در جای دیگر یک منشی باید تمام امور مربوط به آبدارخانه و نظافت و دفتر را انجام دهد و به همین دلایل است که منشیگری شغل مناسبی برای خانمها نیست و شرح وظایف درست و حسابی و مدون شدهای ندارد. او معتقد است که دیگر هیچ وقت در زندگیاش به سراغ منشیگری نخواهد رفت.
* نگار 3 سال منشی یک شرکت ساختمانی در حوالی میدان محسنی بوده است. میگوید که هیچ پس اندازی از این 3سال کار کردنش ندارد و تمام حقوقش صرف خریدن لوازم آرایش و لباسهایی میشده که مدیر شرکت دستور میداده است! معتقد است که منشیگری اصلا یک شغل به حساب نمیآید و بیشتر یک تفریح است، آن هم نه برای خود منشی بلکه برای صاحب کار! بدترین سالهای عمرش زمان منشی گریاش بوده و معتقد است منشیگری خیلی به روحیات زنانهٔ دختران جوان صدمه میزند چرا که باید دستورهای مدیران شرکت را گوش کنند و اکثر کارها به صورت دستوری مطرح میشود و به نوعی انگار شخصیت آدم زیر این دستورها خرد میشود.
* یلدا 11 سال منشی یک پزشک متخصص داخلی بوده است. به عقیدهٔ او منشیگری در مطب با منشیگری در شرکتها خیلی تفاوت دارد. او منشیگری در مطب را یک کار آرام میداند اما منشیگری در شرکتها را به نوعی کار مردانه و سنگین مینامد. معتقد است که آقایان خیلی خوب میتوانند منشیگری کنند اما در جامعه ما مرسوم شده که خانمها منشی باشند. بسیاری از دوستانش منشی شرکتهای مختلف بودهاند و از نزدیک دیده که شغل آنها باعث اعصاب خوردیشان است و هرچند که در امد بیشتری نسبت به او که منشی دکتر بوده، داشتهاند اما آرامش نداشتهاند!
* شهناز 1سال منشی یک شرکت خدمات چاپگر و اسکنر بوده است. او بدترین دوران زندگیاش را همان زمان میداند که منشیگری میکرده است! او معتقد است منشی یک شرکت وسیلهٔ سر حال آوردن مدیر و سایر پرسنل سابقه دار شرکت هستند و به همین دلیل پس از پایان قرار داد کاریاش دیگر به شرکت نرفته و هیچ وقت نمیخواهد دوباره منشیگری را تجربه کند.
سخن آخر
شاید قانون کار دلیلی باشد برای اینکه حقوق و دستمزد منشیها طبق قانون واریز شود و حق بیمه آنها پرداخت شود اما به طور قطع نظارت صحیحی بر شغل منشیگری حاکم نیست و شرح وظایف مدونی برای این شغل وجود ندارد. بیشک افرادی که جذب این حرفه میشوند اطلاع دقیقی از چند و چون این شغل ندارند و به دلیل فرار از بیکاری و کسب در آمد به آگهیهای استخدام منشی توجه میکنند.
به هر حال آنچه که به نظر میرسد این است که آقایان هم به اندازه خانمها توان و مهارت در امر منشیگری خواهند داشت و چه بسا در بسیاری از شرکتها و دفترهای خصوصی آقایون بتوانند گزینههای مناسب تری برای شغل منشیگری باشند. آنچه انتظار میرود این است که لا اقل آگهیهای مربوط به استخدام منشی از فیلتر بهتری عبور کنند و ضوابطی درشان یک کشور اسلامی بر شغل منشیگری بخصوص بر منشیگری خانمها حاکم شود.
منبع: ماهنامه قبیله هابیل استان یزد
تقصير منشي نيست ، تقصير سياستي است که وضع اقتصادي رو انقدر خراب کرده که براي در اوردن خرج زندگي بايد اين جوري شد و زندگي کرد
آقا جواد هدف وسيله رو توجيح نمي کنه، اصلا قابل توجيح نيست که برا در آوردن يک قرون دو زار پول آدم دست به هر کاري بزنه. متاسفانه مبناي زندگي ما داره به سبک غربي ها نزديک ميشه و پول و اقتصاد داره جاي مباني اعتقاديمون رو ميگيره.
از اين نظر که فقر از اين در بياد ايمان از اون در ميره با نظرتون موافقم. اللهم ثبت قلبي علي دينک
خوش به حالت که يا شکمت سيره و هنوز گرفتار مشکلات اقتصادي نشدي
و
يا بين اين ادماي بدبخت نبودي و از وضعشون اطلاع نداري
و اينکه شما يه مردي و از دلهره يک دختر و زني که داراي مشکلات اقتصادي هست خبر نداري
خوش به حالت
ما که هر بانکي رفتيم يا هيچ خانمي اونجا جزء کارمندا نبود يا فقط يکي بود
چرا بيخودي حرف مي زنين
ديگه اينکه
دختران و زنان زيادي هستند که بايد کار کنند و درامد داشته باشند
من هميشه مي گفتم خوب اين زنها چرا ميرن منشي ميشن اين خودش نوعي خود فروشيه برن خياطي ياد بگيرن درامدش هم بيشتره هم تو خونه هستن
ولي خودم که رفتم کلاس خياطي ديدم :
اول : هزينه خريد پارچه و چرخ خياطي و کلاسهاي خياطي خودش مشکل بزرگيه
دوم : خياطي درست مثل درس هندسه ما در دبيرستان بود . يعني من تازه فهميدم که هر کسي نمي تونه خياط بشه استعداد رياضي بالايي لازم داره
چرا بيخودي حرف ميزنين؟