کد خبر:۳۱۸۴۰۳
بایدها و نبایدهای اشتغال زنان-10؛

ازدواج، اشتغال، تحصیل؛ کدامیک فدای دیگری شود؟

تحصیل، اشتغال و ازدواج دختران، باید به عنوان یک چرخه درهم‌تنیده دیده شود و برای بهبود هیچکدام از این موارد نمی‌توان به تنهایی برنامه‌ریزی کرد...
ازدواج، اشتغال، تحصیل؛ کدامیک فدای دیگری شود؟ ازدواج، اشتغال، تحصیل؛ کدامیک فدای دیگری شود؟

گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»- حسن اجرایی؛ جهان سال‌هاست وارد دوران تازه‌ای شده است. زنان و دختران نیز جهان تازه‌ای یافته‌اند و بیش از آنکه به دنبال تکالیف و وظایف خود باشند، در پی فتح قله‌های تازه و به دست آوردن حقوق بیشتر هستند. زنان دنیای دیروز، در مشاغل غیرخانگی هم مشغول بوده‌اند و حتی کسب درآمد می‌کرده‌اند و به اقتصاد خانواده و جامعه کمک می‌رسانده‌اند، اما آنچه امروز زنان و دختران را به بیرون از خانه می‌کشاند،‌‌ همان مشاغل دوران گذشته نیست. بلکه آن‌ها در پی اثبات توانایی‌های بیشتر هستند و علاوه بر برابری حقوقی، به دنبال نشان دادن موفقیت‌های بیشتر خود به جامعه مردان هستند. شاید از همین روست که تنها 14 درصد مردان شاغل، در گروه شغلی قانون‌گذاران، مقامات عالیرتبه و مدیران، متخصصان و تکنیسین‌ها فعالیت می‌کنند، اما 40 درصد زنان شاغل، در این گروه شغلی مشغول به کار هستند.


این تفاوت آماری بزرگ، نشانگر انگیزه بالای زنان و دختران برای اثبات توانایی‌های خود است. زنان و دختران علاقمند به حضور در محیط کسب و کار، خود را در میانه مبارزه‌ای می‌بینند که باید همه تلاش خود را به کار ببندند تا به مناصب بالا‌تر برسند و خود را اثبات کنند. این انگیزه بالا برای ارتقای شغلی می‌تواند آن‌ها را از دیگر وظایف و مسئولیت‌های خود دور کند. اشتیاق بیش از اندازه به حضور در فضای اقتصادی و کسب درآمد، جنبه‌های دیگر زندگی دختران را در بلندمدت دچار دگرگونی می‌کند.


ازدواج دختران در گذشته، تصمیمی بود از سوی خانواده که به ندرت با مخالفت دختر روبرو می‌شد. چه بسیار دخترانی که بدون هیچ علاقه و رضایتی تن به ازدواج می‌دادند، اما در قامت پایبندی به وظایف و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی خویش، نقش‌های همسری و مادری خود را به بهترین وجه انجام می‌دادند.


زمانه ما اما زمانه دیگری است. دختران انتخاب می‌کنند، به خواستگار‌ها پاسخ مثبت یا منفی می‌گویند، تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند یا نکنند، دیر‌تر ازدواج کنند، تحصیل را بر ازدواج مقدم کنند، یا برای به دست آوردن شغل بهتر، ازدواج را به تاخیر بیندازند. چاره این تغییرات و بحران‌ها البته دور کردن دختران از تحصیل و اشتغال نیست. چرا که در زمانه ما اگر دختری به دنبال تحصیلات عالی نباشد، یا پس از تحصیلات عالی نتواند به تناسب دانش خود به جامعه خدمت کند و در محیط کسب و کار فعال باشد، شاید در ازدواج هم نتواند چندان موفق باشد. در شرایط امروز نمی‌توان دختران را به نفع ازدواج از اشتغال و تحصیل دور کرد. بلکه باید شرایطی فراهم ساخت که این سه در کنار هم باشند و هیچکدام از این سه مولفه مهم، دیگری را دچار بحران نکند.


تحصیل، اشتغال و ازدواج دختران، باید به عنوان یک چرخه درهم‌تنیده دیده شود و برای بهبود هیچکدام از این موارد نمی‌توان به تنهایی برنامه‌ریزی کرد. هر گونه یکجانبه‌نگری و تحکم می‌تواند جامعه دختران را با بحران‌هایی به مراتب دشوار‌تر مواجه سازد.


در همین زمینه تلاش‌هایی از سوی نهادهای دولتی و قانون‌گذاری در دستور کار قرار گرفته است که طرح «جمعیت و تعالی خانواده» یکی از این تلاش‌هاست. در این طرح تلاش شده برای ترغیب جوانان به ازدواج، محدودیت‌هایی برای اشتغال دختران مجرد به تصویب قانون‌گذار برسد. در حالی که مشخص نیست اینگونه محدودیت‌ها تا چه اندازه بتواند نتیجه مثبتی در پی داشته باشد. دلایل تدوین کنندگان این طرح هم البته شنیدنی است.


تهیه‌کنندگان طرح جمعیت و تعالی خانواده معتقدند مردان سرپرست خانوار به دلیل دارا بودن مسئولیت اداره خانواده، اولویت بیشتری در اشتغال دارند و طبیعی است که دختران مجرد در رتبه‌های بعدی قرار گیرند. زهرا سجادی، معاون امور خانواده مرکز زنان و خانواده در همین زمینه گفته است: طرح جمعیت و تعالی خانواده بعد از مردان متأهل و مردان صاحب فرزند، سایر اقشار را در بر می‌گیرد و آخرین گروه، دختران مجرد هستند. چون درباره دختران باید افرادی وجود داشته باشند که عهده‌دار مسئولیت آنان باشند از جمله پدر، برادر، پدربزرگ یا حتی مادر آن‌ها که اگر مادر سرپرست خانواده باشد در اولویت اشتغال قرار می‌گیرد.


این مقام مسئول در مرکز زنان و خانواده ریاست جمهوری، همچنین افزوده است: بنابراین این موضوع که در طرح جمعیت و تعالی خانواده اشتغال دختران مجرد در آخرین ردیف آمده است به معنای به حاشیه راندن دختران نیست بلکه به این دلیل است که آن‌ها نباید مسئولیت داشته باشند و باید بیشتر به رشد و تعالی خود بیندیشند و زیر بار مسئولیت زندگی رفتن از رشد و تعالی آن‌ها کم می‌کند. به این دلیل است که قانون آن‌ها را در ردیف آخر اشتغال قرار داده است.


در بند مرتبط با «اشتغال» در طرح «جمعبت و تعالی خانواده»، اولویت استخدام به ترتیب با مردان دارای فرزند، مردان متأهل فاقد فرزند و سپس زنان دارای فرزند و زنان بدون فرزند در نظر گرفته شده و تا پنج سال پس از تاریخ لازم‌الاجرا شدن این قانون نیز جذب افراد مجرد به عضویت هیات علمی در تمامی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی دولتی و غیردولتی و معلمان مدارس در مقاطع مختلف تحصیلی، ممنوع اعلام شده است.


دخترانی که به هر دلیل نتوانسته‌اند ازدواج کنند، یا تحصیل و اشتغال را جدی‌تر از ازدواج دنبال می‌کنند، به تدریج همه توان خود را صرف موفقیت و پیشروی در تحصیل و اشتغال می‌کنند و هر چه موفقیت بیشتری در شغل و تحصیل خود کسب کنند، مطمئنا شرایط را برای ازدواج سخت‌تر می‌بینند. این شرایط البته اختصاصی به دختران ندارد و پسران هم با این بحران دست و پنجه نرم می‌کنند.


توان و انرژی‌ای که زنان در شرایط طبیعی در خانه‌داری، همسرداری، تربیت فرزندان و کارهای دیگر صرف می‌کنند، دختران ازدواج نکرده در شغل و تحصیل خود به کار می‌بندند و حس مسئولیت‌شناسی خود را در این مسیر صرف می‌کنند. اما با این حال، شرایط شغلی بیشتر زنان و دختران به گونه‌ای است که نمی‌تواند پاسخگوی تلاش‌ها و مسئولیت‌شناسی آن‌ها باشد.


«فاطمه کرمی»، مربی کانون پرورش فکری کودکان بزرگ‌ترین مشکل دختران را اشتغال می‌داند و می‌گوید: «من با مدرک کار‌شناسی ارشد ادبیات، ماهی 120 هزار تومان حقوق می‌گیرم. خیلی از دختران که تحصیل‌کرده هم هستند، با مزایای خیلی کم و بیش از ساعات قانون کار مشغول فعالیت‌اند و کارفرما برای اینکه بیمه‌شان نکند عذرشان را می‌خواهد. در حقیقت از دختران به خصوص کسانی که نیازمندند، بیش از توانشان کار می‌خواهند.»


دختران گذشته، شاید هیچگاه احساس نمی‌کرده‌اند که نیازمند درآمد مستقل هستند. چرا که تا جوانی تحت حمایت پدر بوده‌اند و پس از آن در خانه شوهر. اما بالا رفتن سن ازدواج، هزینه‌هایی را بر دختران مجرد تحمیل می‌کند که پدران آن‌ها باید بپردازند.

 

علاوه بر آنکه ممکن است تامین این هزینه‌ها از سوی پدر خانواده آسان نباشد، برای عزتمندی و استقلال‌طلبی دختران در بسیاری از موارد مانع از آن می‌شود که با دریافت دائمی این هزینه‌ها از پدر خانواده کنار بیایند.


دختران در صورت بهره‌مندی از درآمد شخصی، بیش از پیش می‌توانند رفتار مستقلی داشته باشند و لازم نیست همه مخارج خود را با رضایت و اطلاع والدین تامین کنند. بنابراین استقلال مالی که پیش‌زمینه آزادی و استقلال دختران در خانواده‌هاست، می‌تواند بهترین انگیزه برای اشتغال و کسب درآمد باشد.
یکی دیگر از انگیزه‌های مهم دختران در اشتغال، این است که پس از ازدواج نیز بتوانند استقلال مالی خود را حفظ کنند و آنچنان که خود می‌گویند، «محتاج شوهر» نباشند و دست بالا را در رابطه خود با همسر داشته باشند. بر اساس یک نظرسنجی که مرداد 85 در شماره 173 مجله پیام زن منتشر شده، 64 درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی معتقدند زنان برای استقلال خود باید کار کنند. در این مقاله که با عنوان «نگاهی به اشتغال زنان» منتشر شده، همچنین آمده است: 14 درصد زنان معتقدند کار و اشتغال باعث نشاط در زندگی زنان می‌شود. این نظرسنجی نشان می‌دهد که سهم استقلال دختران و زنان در ورود آن‌ها به بازار کار تا چه اندازه جدی و حیاتی است.


دختران ما هنوز در جایگاه مناسب خود در بازار کار قرار نگرفته‌اند. بسیاری از دختران در مشاغلی از قبیل منشی‌گری مشغول به کار هستند و در شرایطی به کسب درآمد مشغول‌اند که با کمترین درآمد و نامناسب‌ترین شرایط محیطی از نظر هماهنگی با روحیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسیتی مواجه‌اند. با آنکه سهم زنان از بازار کار فعلی کشور ما بین 11 تا 13 درصد است، و مطمئنا سهم دختران مجرد از این میان، بخش کوچکی از این آمار است، اما هر چه جلو برویم این سهم بالا‌تر می‌رود.


شرایط امروز ما در رابطه با اشتغال دختران، بحرانی و خطرناک نیست، اما شرایط فعلی می‌تواند خطرساز باشد. چرا که بی‌توجهی به تاثیرات اشتغال دختران و بی‌توجهی به ازدواج به نفع توجه به اشتغال و تحصیل، می‌توان در درازمدت ما را به بحران برساند. غرق شدن زنان در محیط کسب و کار می‌تواند آن‌ها را از ازدواج دور کند. حتی اگر شرایط برای ازدواج دختران شاغل فراهم باشد، بالا رفتن سن ازدواج در کنار شاغل بودن زنان می‌تواند شور و شوق کافی برای تربیت فرزندان را از زنان بگیرد و در بلندمدت جامعه‌ای با مادران خسته، کودکانی تنها در خانه و خانواده‌هایی خاموش به جای بگذارد.


ایجاد محدودیت در مسیر اشتغال دختران، تنها راهکار ممکن نیست. برای حل مشکلاتی در این اندازه از پیچیدگی، نمی‌توان تنها به بهبود یک عامل بسنده کرد و به آن امیدوار بود. تورم، نابرابری‌های جنسیتی، عدم ثبات بازار سرمایه، عدم ثبات اقتصادی، و حتی سنت‌های دست و پاگیر و بیهوده در ازدواج‌ها همگی می‌توانند به بحرانی شدن اشتغال دختران دامن بزنند و بهبود هیچکدام از این عامل‌ها و عامل‌های حیاتی دیگر نمی‌تواند ما را پیروز کند. باید پیچ و مهره‌های فراوانی را درست کرد و بسیاری از عملکرد‌ها را بهبود بخشید. با این حال هیچ بحرانی ناگزیر نیست.
منبع: هفته نامه پیام اردبیل

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
يک دختر
-
۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۷
خب بيان به زنان خانه دار حقوق بن واونارو بيمه کنن تا حس استقلال گرايي باعث اين چيزا نشه يا کمتر تاثير داشته باشه ويا به فکر بازار هنرهاي دستي و...بيشتر باشن
4
0
بدون نام
-
۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۷
فعلا که سربازي (الافي) از اين 2 قرباني ميگيرد و خواهد گرفت و کسي هم به دنبال اين قاطع عمر و استعداد نيست امروز ميگوين اول سربازي بعد ازدواج بهتر بود
1
1
بدون نام
-
۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۰
تحصيل، اشتغال و ازدواج دختران، بايد به عنوان يک چرخه درهم‌تنيده ديده شود و براي بهبود هيچکدام از اين موارد نمي‌توان به تنهايي برنامه‌ريزي کرد. هر گونه يکجانبه‌نگري و تحکم مي‌تواند جامعه دختران را با بحران‌هايي به مراتب دشوار‌تر مواجه سازد.ممنون.عالي بود
2
0
amir mahdi
-
۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۱
اقاجون دولت کمک کنه ، ماهمه چيزو فداي ازدواج ميکنيم!!!
8
0
محمد
-
۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۰
با سلام.
داداش مشکل سربازي رو هم به اينا اضافه کن و بگين که 2 سال هم اينجا الاف ميشيم
و دوسال ديگه مبارزه با نفس
و دوسال افزايش سن ازدواج
و دو سال کنترل دختر در جامعه براي عدم فساد
و دوسال نگراني خانواده ها
و......
و
و
3
0
hami
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۱:۰۵
چي چي بايد در هم تنيده شود! ازدواج رو بچسب. اگه شوهر باشه (اميداوارم که باشه) همه چي فداي شوهر ميشه. شوهر کجا بود. از نبود شوهره که خواهران ميرن دنبال دانشگاه و کسب درآمد. شوهر که باشه جيبشون هم پر ميشه. تحصيل هم ديگه لازم ندارن...
3
0
بدون نام
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۱:۴۴
به ولله که مسئولين اين مملکت در روز قيامت بايد جوابگوي خيلي از اهمال کاريهاشون باشن. من يک دختر 32 ساله مجرد هستم با بالاترين سطح تحصيلات ولي هر جا براي کار ميرم به قول خودتون آخرين شانسو به من ميدن. ميشه يه سوالي از اون کسي که همچين قانوني رو امضا کرده بپرسم؟ چرا من که هيچ وقت به خودم، خانواده ام، جامعه ام، مملکتم و حتي مردم دنيا خيانت نکردم و سرمو انداختم پائين درس خوندم، کتاب خوندم و جسم و روحمو پرورش دادم و از بس سر به زير بودم که کسي نيومده خواستگاريم حالا بايد وايسم ته صفي که بوي تعفن ذهنهاي مسمومشون حال آدمو خراب ميکنه! چرا چون مردن و حق دارن! به ولله اگه از حق خودم هم بگذرم از حق پدر پيرم که تو سن 70 سالگي بايد خرج ابتدايي ترين نيازهاي منو بده نميگذرم! حالا برين قانون امضا کنين!
1
5
بدون نام
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۲:۱۷
خوب واقعا براي من يه سوال پيش اومده ما به دختران اجازه تحصيل ميديم.اونها مدتها توان وانرژي شون رو براي تحصيل ميگذارند دولت براي انها هزينه مي کند و چه بسا بسيار از نظر مهارتي از اقايون نيز بالاتر باشد اما با اين قوانين شتابزاده نه تنها جامع رو از داشتن يه نيروي کار ماهر محروم مي کنيم بلکه باعثسرخوردگي ائن دختر نيز ميشويم. به جاي اينطور قوانين محدود کننده بهتر است قوانين حمايتي از مادران کارمند و زنان متاهل رو افزايش دهيم. ما انگار عادت کرديم هميشه راحت ترين راه يعني ممنوعيت را انتخاب کنيم. درسته که رهبري از مسئولين خواستار راهکار شدن ولينبايد شتابزده و با عجله به دنبال راهکار رفت.
1
2
بدون نام
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۹
کاملا با نظر شما موافقم!
پربازدیدترین آخرین اخبار