اجازه ندهید یأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشید و بدانید که این فرج، محقق خواهد شد؛ مشروط بر اینکه شما انتظارتان،انتظار واقعی باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگیزه باشد، حرکت باشد.
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ به مناسبت فرارسیدن ایام میلاد حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه، گزیده هایی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در چند بخش پیرامون حضرتش و انتظار فرج تقدیم مخاطبین گرامی می شود.
اصل مهدویت مورد اتفاق همه مسلمان هاست، ادیان دیگر هم در اعتقادات خودشان، انتظار منجی را، در نهایت زمانه دارند. آنها هم در یک بخش از قضیه، مطلب را درست فهمیده اند؛ اما در بخش اصلی قضیه، که معرفت به شخص منجی است، دچار نقص معرفتند. شیعه، با خبر مسلم و قطعی خود، منجی را با نام، با نشان، با خصوصیات، با تاریخ تولد، می شناسد.
خصوصیت اعتقاد ما شیعیان این است که این حقیقت را در مذهب تشیع از شکل یک آرزو، از شکل یک امر ذهنی محض، به صورت یک واقعیت موجود تبدیل کرده است. حقیقت است که شیعیان وقتی منتظر مهدی موعودند، منتظر آن دست نجات بخش هستند و در عالم ذهنیات غوطه نمی خورند؛ یک واقعیتی را جستجو می کنند که این واقعیت وجود دارد. حجت خدا در بین مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگی می کند؛ مردم را می بیند؛ با آنهاست؛ دردهای آنها، آلام آنها را حس می کند. انسان ها هم، آنهایی که سعادتمند باشند، ظرفیت داشته باشند، در مواقعی به طورناشناس او را زیارت می کنند. او وجود دارد؛ یک انسان واقعی، مشخص، با نام معین، با پدر و مادر مشخص و در میان مردماست و با آنها زندگی می کند. این خصوصیت عقیده ما شیعیان است.
آنهایی هم که از مذاهب دیگر این عقیده را قبول ندارند، هیچ وقت نتوانستند دلیلی که عقل پسند باشد بر رد این فکر و این واقعیت، اقامه کنند. همه ادله روشن و راسخ که بسیاری از اهل سنت هم آن را تصدیق کرده اند، به طور قطع و یقین از وجود این انسان والا، این حجت خدا، این حقیقت روشن و تابناک، با همین خصوصیاتی که من و شما می شناسیم- حکایت می کند و شما در بسیاری از منابع غیرشیعه هم این را مشاهده می کنید.
فرزند مبارک پاک نهاد امام حسن عسکری (ع) تاریخ ولادتش معلوم است، مرتبطینش معلومند، معجزاتش مشخص است و خدا به او عمر طولانی داده است و می دهد و این است تجسد آن آرزوی بزرگ همه امم عالم، همه قبایل، همه ادیان، همه نژادها، در همه دوره ها، این، خصوصیت مذهب شیعه درباره این مسئله مهم است.
نکاتی در اعتقاد به مهدویت هست، که من به اجمال آنها را عرض می کنم. یک نکته این است که وجود مقدس حضرت بقیه الله (ارواحنافداه) استمرار حرکت نبوت ها و دعوت های الهی است از اول تاریخ تا امروز؛ یعنی همانطور که در دعای ندبه می خوانید، از «فبعض اسکنته حجتک» که حضرت آدم است، تا «الی ان انتهیت بالامر» که رسیدن به خاتم الانبیاء (ص) هست و بعد مسئله وصایت و اهل بیت آن بزرگوار، تا می رسد به امام زمان، همه، یک سلسله متصل و مرتبط به هم در تاریخ بشر است. این، بدین معناست که آن حرکت عظیم نبوت ها، آن دعوت الهی به وسیله پیامبران، در هیچ نقطه ای متوقف نشده است.
بشر به پیامبر(ص) و به دعوت الهی و به داعیان الهی احتیاج داشته است و این احتیاج تا امروز باقی است و هر چه زمان گذشته، بشر به تعالیم انبیاء نزدیک تر شده است.
امروز جامعه بشری با پیشرفت فکر و مدنیت و معرفت، بسیاری از تعالیم انبیا را- که ده ها قرن پیش از این، برای بشر قابل درک نبود- درک کرده است. همین مسئله عدالت، مسئله آزادی، مسئله کرامت انسان، این حرف هایی که امروز در دنیا رایج است، حرف های انبیاست. آن روز عامه مردم و افکار عمومی مردم این مفاهیم را درک نمی کردند. پی در پی آمدن پیغمبران و انتشار دعوت پیغمبران، این افکار را در ذهن مردم، در فطرت مردم، در دل مردم، نسل به نسل نهادینه کرده است. آن داعیان الهی، امروز سلسله شان قطع نشده است و وجود مقدس بقیه الله الاعظم(ارواحنا فداه) ادامه سلسله داعیان الهی است، که در زیارت آل یاسین می خوانید: «السلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته» یعنی شما امروز همان دعوت ابراهیم، همان دعوت موسی، همان دعوت عیسی، همان دعوت همه پیغمبران و مصلحان الهی و دعوت پیامبرخاتم را در وجود حضرت بقیه الله مجسم می بینید. این بزرگوار وارث همه آنهاست و دعوت و پرچم همه آنها را در دست دارد و دنیا را به همان معارفی که انبیاء در طول زمان آورده اند و به بشر عرضه کرده اند، فرا می خواند. این، نکته مهمی است.
نکته بعدی در باب مهدویت، انتظار فرج است. انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده ای است. یک انتظار، انتظار فرج نهایی است؛ یعنی اینکه بشریت اگر می بیند که طواغیت عالم، ترک تازی می کنند و چپاول گری می کنند و افسارگسیخته به حق انسان ها تعدی می کنند، نباید خیال کند که سرنوشت دنیا همین است.
نباید تصور کند که بالاخره چاره ای نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذر است- «للباطل جوله» و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشایش، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و بشریت دچار ستم ها و آزارهاست، یک مصداق از انتظار فرج است، لیکن انتظار فرج، مصداق های دیگر هم دارد.
وقتی به ما می گویند منتظر فرج باشید، فقط این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بن بستی قابل گشوده شدن است. فرج، یعنی این؛ فرج، یعنی گشایش. مسلمان با درس انتظار فرج، می آموزد و تعلیم می گیرد که هیچ بن بسی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان، ناامید دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمی شود کرد؛ نه، وقتی در نهایت زندگی انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشید فرج، ظهور خواهد کرد، پس در بن بست های جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است.
این، درس امید به همه انسان هاست. این، درس انتظار واقعی به همه انسان هاست.
لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته اند؛ معلوم می شود انتظار، یک عمل است، بی عملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار، یک عمل است، یک آماده سازیاست، یک تقویت انگیزه دردل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویاییاست در همه زمینه ها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمه قرآنی است که «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین» یا «ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین» یعنی هیچ وقت ملت ها و امت ها نباید از گشایش مأیوس شوند.
آن روزی که ملت ایران قیام کرد، امید پیدا کرد که قیام کرد. امروز که آن امید برآورده شده است، از آن قیام، آن نتیجه بزرگ را گرفته است و امروز هم به آینده امیدوار است و با امید و با نشاط حرکت می کند. این نور امید است که جوان ها را به انگیزه وحرکت و نشاط وادار می کند و از دل مردگی و افسردگی آنها جلوگیری می کند و روح پویایی را درجامعه زنده می کند. این، نتیجه انتظار فرج است.
بنابراین، هم باید منتظر فرج نهایی بود، هم باید منتظر فرج در همه مراحل زندگی فردی واجتماعی بود. اجازه ندهید. یأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشید و بدانید که این فرج، محقق خواهد شد؛ مشروط بر اینکه شما انتظارتان،انتظار واقعی باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگیزه باشد، حرکت باشد.