کسب اکثریت کرسی پارلمان توسط «ائتلاف قانون» ـ نوری المالکی ـ یک زنگ خطر بزرگ برای آمریکا محسوب می شود، خطری که با شکست در سوریه و تقویت جایگاه مقاومت می توانست آینده سیاسی آمریکا در خاورمیانه را با یک چالش بزرگ روبرو کند.
گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» ـ سجاد مصطفی پور؛ هر کشوری برای اینکه در صحنه بین المللی به عنوان یک قدرت برتر معرفی شود نیاز دارد در مقابل «دگرهای» موجود ـ فرهنگ ها، قدرت های اقتصادی و ... رقیب ـ خود را به مثابه یک الگوی برتر بشناساند تا از این طریق، به اهداف و خواسته هایی که در محیط جهانی دارد جامه عمل بپوشاند.
پس از فروپاشی بلوک شوروی و از بین رفتن خطر کمونیسم، آمریکا نیاز داشت در مقابل ایدئولوژی رقیب ـ اسلام ـ در حال پیشرفت در کانونی ترین منطقه جهان ـ خاورمیانه ـ اقدامی انجام دهد، چرا که رشد اسلام گرایی در حیات خلوت چندین ساله آمریکا که با انقلاب اسلامی ایران، در معرض یک تهدید بزرگ بود نمی توانست برای منافع اساسی و کلیدی این کشور و موجودیت رژیم نامشروع صهیونیستی مناسب باشد. از این رو، استراتژیست های آمریکایی برآن شدند که با تعریف اهداف مشخص به عنوان نقشه راه در سیاست های دولت آمریکا در منطقه، خواسته های خود را با بهانه مقابله با تروریسم به پیش ببرند در حالیکه در ادامه خواهم گفت که اقداماتی که آمریکا در خاورمیانه پس از واقعه یازده سپتامبر تا به امروز انجام داد در واقع تلاشی برای تقویت جایگاه گروه های تروریستی در خاورمیانه برای مقابله با اسلام بود. بخوانیم؛
دو اقدام مهم آمریکا پس از واقعه 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان بود، که به بهانه مقابله با تروریسم انجام شد ولی بیش از یک دهه است که در این کشورها چیزی جز ویرانی و کشتار مردم بی گناه را بر جای نگذاشته است و از سوی دیگر به تقویت جایگاه و موقعیت القاعده و طالبان کمک شایانی کرده است. القاعده به عنوان شریک مهم آمریکا در جهان اسلام مطرح است. حمایت های متعدد آمریکا از گروه های مسلح، القاعده و شبه نظامیان تروریست در کشورهای مختلف اسلامی و بازگذاشتن دست آنها در مناطقی مانند سوریه و عراق، نشان می دهد که تنها مسئله مهم و اساسی برای آمریکا، رسیدن به منافع و طرح های ترسیم شده همچون خاورمیانه جدید، خاورمیانه بزرگ یا هر چیز دیگری است.
از سوی دیگر، طالبان تنها قدرتی به شمار میرود که از تأیید سرویسهای جاسوسی ایالات متحده برخوردار بود. واشنگتن در پشت پرده از طالبان حمایت ویژه ای داشت اما نمیخواست شریک اقدامات و رفتارهای افراطی این گروه به ویژه در زمینه نقض حقوق بشر شود. به همین دلیل نیز در ظاهر از رفتارهای ظالمانه و استبدادی جنبش طالبان با مردم افغان انتقاد می کرد. آمریکاییها از سال 1996 به بعد و به ویژه فتح کابل، بیمیل نبودند که طالبان با سلطه بر این کشور هم منافع شرکتهای آمریکایی را تأمین سازد و هم به دلیل ماهیت ضد ایرانیاش به نفوذ ایران در افغانستان پایان دهد.
می توان گفت آمریکا، نیازمند گروه هایی در خاورمیانه بود که هر لحظه بخواهد با حضور در کشورهای مختلف اقدام به عملیات تروریستی بکنند، طالبان و القاعده که بعد گروه های تروریستی چون داعش، النصره و موارد متعدد دیگر به آن ها افزوده شد صرفا برای تامین خواسته های آمریکا و هم پیمان استراتژیکش، رژیم جعلی صهیونیستی بوجود آمدند که البته جهالت برخی کشورهای عربی همچون قطر و عربستان و امارات و کشور ترکیه باعث شد که پازل آمریکا برای رسیدن به خواسته هایش با حمایت این کشورها تکمیل شود.
اکنون به بررسی گروهک تروریستی داعش و دلیل حمایت آمریکا از اقدامات داعش در عراق و سوریه می پردازم: بخوانیم:
گروه «دولت اسلامی در عراق» در 15 اکتبر 2006 و پس از نشست شماری از گروههای مسلح در عراق شکل گرفت. در این نشست «ابوعمر البغدادی» به عنوان سرکرده آن تعیین شد.این گروه از زمان تشکیل در سال 2006 عملیات و حملات تروریستی بسیار را در عراق برعهده گرفت.
پس از هلاکت «ابوعمر البغدادی» در 19/4/2010 «ابوبکر البغدادی» به عنوان جایگزین وی معرفی شد.با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند. داعش گروه مسلحی است که با تفکرات سلفی افراطی و تروریستی، در تلاش است در سوریه و عراق «خلافت اسلامی» ایجاد کند.
پس از حوادث کنونی در سوریه و درگیری گروههای به اصطلاح انقلابی و گروه مسلح موسوم به ارتش آزاد با ارتش سوریه، جبهه النصره لاهل الشام در اواخر سال 2011 اعلام موجودیت کرد و طولی نکشید که توانمندی این گروه تروریستی با توجه به حمایتهای گسترده برخی کشورهای منطقه ای به طور چشمگیری افزایش یافت تا در طی چند ماه به یکی از مهمترین و قدرتمندترین گروههای مسلح در سوریه تبدیل شود. در روز نهم آوریل 2013 میلادی، در یک پیام صوتی که از طریق شبکه موسوم به شموخ الاسلام پخش شد، ابوبکر البغدادی ادغام آن را با دولت اسلامی عراق تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام اعلام کرد و نفوذ این گروه تروریستی به سبب حمایتهای گسترده حامیان منطقه ای اش روز به روز در سوریه بیشتر شد.
شاید مهم ترین هدف آمریکا در سوریه برای حمایت از گروه های تروریستی به خصوص داعش را بتوان در تضعیف محور مقاومت و تقویت امنیت رژیم جعلی صهیونیستی بیان کرد. مطلوب نبودن دولت «بشار اسد» و ژئوپلتیک کشور سوریه نمی توانست برای آمریکا چندان خوشایند باشد پس با توجه به اهداف و چشم اندازی که توسط سیاستمداران آمریکایی ترسیم شده بود، سوریه باید کسی به جز «بشار اسد» را به خود می دید پس کلید زدن پروژه براندازی نظام سوریه با حضور گروهک های تروریستی همچون داعش، النصره و ایجاد فتنه داخلی در این کشور اقدامی بود که در راستای اهداف برشمرده آمریکا در این کشور ارزیابی می شود، که البته نتوانست به نتیجه برسد و باراک اوباما به صراحت از شکست آمریکا در سوریه و حمایت از گروه های تروریستی سخن گفت.
شکست در سوریه با برگزاری انتخابات با شکوه و انتخاب « بشار اسد» ـ کسی که بهانه حمله گروه های تروریستی و کشورهای غربی و عربی بود ـ مسئله ای بود که نمی توانست برای حامیان غربی ـ عربی گروه های تروریستی همچون داعش چندان مطلوب باشد، پس باید هدفی دیگر انتخاب می شد تا هم چهره شکست در سوریه زدوده شود و هم اهدافی که در آن کشور است برآورده شود. پس عراق کشوری بود که آمریکایی ها بیش از یک دهه در آن حضور مستقیم داشتند و از سوی دیگر خاستگاه اصلی گروهک تروریستی داعش بود و بسیاری از سرکرده های آن نیز عراقی بودند پس به ظاهر رسیدن به اهداف ترسیم شده، می توانست بسیار سهل تر از سوریه باشد.
بزرگ ترین هدفی که آمریکا در عراق دنبال می کند، به قدرت نرسیدن دوباره دولت شیعه در عراق است. کسب اکثریت کرسی پارلمان توسط «ائتلاف قانون» ـ نوری المالکی ـ یک زنگ خطر بزرگ برای آمریکا محسوب می شود، خطری که با شکست در سوریه و تقویت جایگاه مقاومت می توانست آینده سیاسی آمریکا در خاورمیانه را با یک چالش بزرگ روبرو کند، پس نیاز بود اقدامی صورت بگیرد، که شکل دادن به ائتلاف «داعش ـ بعثی ها»که البته گروه های دیگر نیز آن ها را همراهی می کردند در وهله اول یک « توبه سیاسی» آمریکا در عراق بود چرا که این کشور، از وفاداران به صدام، دیکتاتور معدوم عراق در این مسیر استفاده کرد کسانی که بهانه حمله آمریکا در 20 مارس 2003 به عراق بودند! و در وهله دوم، در راستای تغییر ساختار سیاسی عراق و به قدرت رسیدن سرسپردگان آمریکا در این کشور بود.
با این وصف، اهداف بسیار روشن آمریکا در عراق، که با یک بازگشت سیاسی ـ اعتماد دوباره به بعثی ها ـ در حال انجام است به نظر نمی رسد به نتیجه مشخصی دست پیدا کند چرا که، نسخه های آمریکایی در خاورمیانه منسوخ شدند این تجربه ای است که شکست های بزرگ در سوریه، در لبنان برای مقابله با حزب الله، افغانستان و حتی خود عراق با توجه به حضور یک دهه ای در این کشور به ما می گوید.