گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ در این روزها که هوا گرم شده است، بازار مقاله و گفت و شنود نیز در خصوص حجاب داغ است.هر فرد و گروهی به شکلی به این مسأله می پردازد. اما گاهی میحثی غیر اصولی و نامناسب ارائه می شود که به نظر می رسد برخی اظهار نظر ها تنها برای رفع رجوع و به قولی «از سر بازکردن» است. به همین دلیل «خبرگزاری دانشجو» سلسله مصاحبه هایی با برخی افراد عمیق تر در این حوزه شکل داده است.
اولین مصاحبه با عاطفه سمائی، مسؤل پژوهشکده مجازی عفاف و حجاب است. وی با نگرشی عمیق و سبقه فعالیت های گوناگونی که در زمان دانشجویی و پس از آن داشته، نگاه دیگری به حجاب دارد.
وی در بخش اول مصاحبه مظاهر بد حجابی که در این روزهای شاهد آن هستیم را مدلول پیشینه ای عمیق در نظر می گیرد و فعالیت های کوتاه مدت و سطحی در این زمینه را بسیار ناکافی دانست. در بخش دوم با برشمردن چهار نگاه به حضور زن در جامعه، محجوریت نگاه اصیل و درست را یکی از دلایل بدحجابی در جامعه می داند.
بخش دوم مصاحبه به شرح ذیل است:
«خبرگزاری دانشجو»- یکی از اصلی ترین مباحث حجاب، بحث زیبایی شناسی است. شما در مصاحبه اشاره به عیان شدن زشتی ها کردید؛ زشتی در مقابل زیبایی مطرح می شود. بنابراین اگر می خواهیم به بحث حجاب بپردازیم باید مسأله زیبایی شناسی را نیز مد نظر قرار دهیم. البته در حال حاضر نیز قدری به این مسئله رسیده اند و با عواملی مثل ژورنال اسلامی سعی در برجسته کردن زیبایی شناسی مد ایرانی اسلامی کرده اند که به تنوع گرایی می انجامد. آیا این گونه فعالیت ها با گفته های قبلی شما در تقابل نیست؟
سمائی: قطعا تفاوت دارد، زیرا فشن و تبعیت از فشن مخدوش است و علت هم این است که برخاسته از فرهنگ عمومی جامعه ما نیست و هیچگاه در جامعه نهادینه نمی شود. با وجود چهره های ناخوشایندی که در جامعه می بینیم چیزی که ما را دلگرم می کند سرشت زن عفیفۀ ایرانی در سراسر تاریخ است.
در نکته اول باید بگویم اساسا فشن اسلامی نقض غرض، مانند فمنیسم اسلامی است و این دو دارای الهیات متفاوتی هستند. نکته دوم اینجاست که اساسا آن چیزی که ما در سال های اخیر درباب زیبایی شناسی دیدیم؛ یک اشتباه دارد و آن هم این است که آن ها مشکل را درست برآورد کردند که دلیل زیبایی شناسی نکردن؛ پیوست فرهنگی نداشتن است.
اما روش گسترش عفاف و حجاب غلط بوده است. آن چیزی که در سالهای ابتدائی، بنیاد مد و لباس رقم می خورد ارائه الگوهایی بود که اساسا اسلامی نبودند و این تصور غلط که اگر در لباسی ترمه استفاده کنیم یا از خطوط اسلیمی استفاده کنیم؛ این لباس، لباس اسلامی می شود.
این غلط است و شما می بینید حتی درنوع انتخاب جنس، رنگ و لباس این حالت دیده نمی شود. برگردیم به متونی مثل حلیه المتقین و یا کتاب مفاتیح الحیات در باب پوشش آن چیزی که مطرح می کنند و احادیثی که ذکر می شود این است که باید پوشش هر انسان نمادی از بندگی اش باشد، این که ما با لباس شهرت مخالفیم از این باب است که انسان حتی اگر تکثری هم دارد در قالب بندگی و کمالات باشد و حتی اگر عرضه شدن هم وجود دارد، بر اساس کمالات باشد.
برخی آمدند و به مسائل مانند آن چیزی که در ژورنال ها می بینم؛ دامن می زنند که حتی ایرانی هم نیست. شما ببینید در معماری اسلامی و هنر اسلامی، ما هیچ خط زاویه داری نداریم، درحالیکه لباس هایی که خیلی از مغازه ها در هفت تیر دارند می فروشند، پر از مثلث و مربع و این انحناها است.
یک نویسندۀ باطلی در کتابی جمله ای نوشته است که البته جمله اش صحیحی است. او می گویید: غربی ها در کشوری مثل پاکستان میز و صندلی هایی با انحناهای تیز آوردند. این تیزی ها آنقدر به پای این مسلمان ها خورد و زخمی شد تا در نهایت آن ها را به تغییر در سبک زندگی عادت داد و این میز پر از انحناها و زاویه ها را در فرهنگ خودشان پذیرفتند. این لباس هم همین انحناهای عجیب و غریب، چپ و راست شدن های خارج از عرف که حد زیبایی را هم حتی نقض می کند، باعث شده آن تیزی های تفکر یک مسلمان را بگیرد.
مرز بین زن خوب و زن بد هم خلط شد. همین الان یک خانمی ممکن است پاک دامن باشد اما پوششی که دارد اگر ده سال پیش خانمی اتخاذ می کرد قطعا امنیتش تحت الشعاع قرار می گرفت. این مسئله همان تنوع طلبی و کثرتی است که همه از آن می نالند و آن را یک عامل خطر برای جامعه می دانند.
بنابراین من ابتدا عرض کردم خطای اول این بود که مسئله را درست تحلیل نکردیم. خطای دوم اینکه اسلامیت و ایرانیت را یکی کردیم و در ادامه در بعد زیبایی شناسی به مکاتب هنری و طراحی غربی تأسی جستیم. مسئله سوم آنکه فرهنگ های مختلف ایران را ندیده گرفتیم؛ این اشتباه را شاید از ابتدای انقلاب مرتکب شدیم. من معتقدم که یک زن کرد با همان لباس پر چین و رنگارنگ خودش عفتش را حفظ می کرد و در آن محیط این لباس، لباس شهرت نبود . اما وقتی این دختر از سن هفت سالگی وارد مدرسه شد به او دیکته کردیم باید مانتو بپوشی، این مانتو خیلی تنگ تر از اون شلیطه ای بود که او می پوشید. بنابراین عادت کرد که یک مقدار لباس تنگ تر بپوشد یا یک پسر کرد که با شلوار کردی وارد مدرسه می شد این برایش عفت می آورد اما این امر را از او گرفتیم. حالا دختران ترکمن به نوعی و دختران قومیت های مختلف به شکلی و این امر تسهیل شد و گام به گام حیا زدایی در جامعه دامن زد.
اگر یک قبح و حساسیت فرد را در ذهن خودش بریزند و در ادامه قبحش را در فرهنگ و اجتماع از بین ببرند، در نهایت حیا زدایی محقق می شود. ما به این سیکل معیوبی که غرب دنبالش بود کمک کردیم. نکتۀ دیگر آنکه کار پژوهشی عمیقی که حد به رسمیت شناختن سلیقۀ آدم ها در رنگ را در نظر بگیرد انجام نگرفت. بنابراین ببینید این چهار نقصان منجر شد به این که آن چیزی که امروز به عنوان مد و لباس اسلامی ارائه می شود اساسا ضد اسلامی و غیره اسلامی باشد. دلیلش این است که ما بسیار مقطعی به قضیه نگاه کردیم.
نهایتا آخرین نقصانی که وجود دارد و به کل طرح های گسترش عفاف و حجاب وارد است، مقولۀ جنسیتی کردن مسئله است. خداوند اصلا عفت را مختص به زنان ندیده و حتی حجاب را مردان باید نیز رعایت کنند.
اصلا من با کلمه حجاب مشکل دارم، این ستر یعنی پوشاندن، پوشش پسندیده تر حجاب، برای خودش یک باره معنایی منفی را دارد. از عفاف سخن بگوییم و لفظ پوشش عفیفانه بهتر است. البته ما آن را فقط برای زنان می دانیم و درحالی که وقتی خداوند متعال در قرآن کریم از یک انسان عفیفه حرف می زند حضرت یوسف را الگو قرار می دهد.
یک مرد حضرت یوسف (ع) بود و می گویند او در تعامل با زلیخا عفت ورزید. یعنی در موقف گناه قرار گرفت و خودش را بازداشت. پس جامعه باید دنبال این باشد که همه به نیرویی برای پرهیزکاری برسند. چرا ما همه چیز را مقطعی می بینیم؟ هیچ آداب و هیچ برنامه دینی در کشور ما به اندازۀ عاشورا و تاسوعا جدی گرفته نمی شود، اما از خود فرهنگ عاشورا غفلت می کنیم. حضرت امام حسین علیه السلام در وسط معرکه فریاد می زند اگر سخن من در شما اثر نمی کند به این دلیل است که شکم های شما از حرام پر شده اند.
چرا هیچ کس انگشت اتهام خودش را به سمت مدیران و نهادهای اقتصادی جامعه نمی گیرد؟ مگر در قرآن کریم و احادیث شریف ندیدیم انسان وقتی تن به ربا و مستی و می دهد هاله ای به صورت او کشیده شده و چون مست در جامعه راه می رود؟ خب این همه تریبون ها صحبت می کنند و اثرات آن را ما در کف جامعه نمی بینیم، حتی عکس آن را نیز می بینیم؛ خب چرا کسی انگشت اتهامش را به سمت این موارد بلند نمی کند؟
بعد اقدامی مثل گشت ارشاد صورت می گیرد. البته من با ذات مقابله با چهره های نقض عفت عمومی در جامعه که امنیت اجتماعی را تحت الشعاع قرار می دهد مخالف نیستم و اساسا این کار را بسیار ضروری و لازم می دانم و اگر نباشد کارهای فرهنگی همه عقیم می ماند. اما این شکلی که دارد چه ارتباطی با حفظ حدود خدا دارد؟ چند دقیقه طرف را بگیرند و بعد با سلام وصلوات آزادش کنند، جز این که این موضوع لوث شود و آن فرد هم جز اینکه در اقدامش جری تر شود هیچ نتیجه ای نخواهد داشت.
شما ببینید ما در جامعه چگونه عمل کردیم. حضرت آقا جمله ای دارند که می فرمایند اگر این جوان ها یک ایراد دارند و اون هم در ظاهرشان است، ما که هزار ایراد داریم. یعنی چی؟ یعنی آموزش ما عفت محور نیست، اقتصادمان عفت محور نیست، رسانه نمان به بی عفتی دامن می زند. ما در مسیر سیرورت و عفیف شدن یک زن چه کردیم که بخواهیم حاصلش را ببینیم؟ لذا همین است که می گویم ما هنوز در مقام تبیین هستیم. ببینید آن کسی که طراح لباس است اساسا نمی داند عفت چیست و برون داد عفت در ظاهر یعنی چه. کسی به من می گفت در افق رسانۀ ملی و در سیاست هایی که رسانۀ به آن قائل باشد، حد عفیفه بودن ظاهر یک خانم مشخص نیست. فرض بفرمایید یک کارگردان در رسانۀ ملی یا در سینما می خواهد یک فیلم بسازد و در فیلم قصد دارد یک دختر مسئله دار را به نمایش بگذارد. حد عیان کرد این رفتارهای مریض گونه در این دختر چه طور است؟ تا کجا باید ظاهر این آدم را نشان دهد که البته آن خط قرمزهای شریعت را هم برتافته باشد. چنین الگوهایی وجود ندارد، لذا چون حجاب حداقلی را هم ندارد، از آن طرف گود می افتد. چیزی که در رسانه های ما دیده می شود گاهی واقعا دردناک است. سپس وقتی انتقاد می کنیم در حالی که بسیاری از آنها هم سازنده های ارزشی ما هستند می گویند خوب ما الگوی ثابتی نداریم، به ما بگویید مانتوی یک خانم دقیقا چند سانتی متر باید باشد. خیلی جالب است؛ سرچ کنید، همین آمریکای امروزه در چند سال قبل که هنوز آن تفکر کلاسیک در عرصۀ پوشش حاکم بود لب دریا ایستاده بودند و به قول بعضی از دوستان گشت ارشاد امریکا، سانت می زنن که لباس شنای خانم ها و آقایان باید چه سایزی باشه. شما ببینید آن ها با وجود این فضاحتی که امروز دچارش شده اند این راه را پشت سر گذاشتند؛ این راهی که ما می رویم متأسفانه به ترکستان ختم خواهد شد.
«خبرگزاری دانشجو»- گاهی مباحث مربوط به حجاب آنقدرها هم فلسفی نیست و شاید نتوان به این راحتی به چهار انقلاب نیچه ای نسبت داد. گاهی دلایل بی حجابی بسیار عرفی تر است. مثلاً برخی بی حجابی ها که درصد آن نیز زیاد است ماحصل افراط های خانواده ها یا افراط های جامعه در اوایل انقلاب است. برخی بد حجابی ها نیز محصول باز شدن فضای اجتماعی و نیاز به اثرگذاری در جامعه است. یعنی در با انقلاب اسلامی که در ایران صورت گرفت، ناگهان خفقان پیش از آن شکسته شد و فضای برای حضور اجتماعی مردم و به خصوص زنان باز شد. این زنان قصد و علاقه داشتند در جامعه حضور داشته باشند و دیده شوند. همین نیاز به دیده شدن موجب بی حجابی شد. شاید اگر نهادهای سیاسی و اجتماعی راهی برای حضور مناسب اجتماعی نشان می دادند، وضعیت حجاب به این شکل نمی شد.
سمائی: سوال شما دو بخش داشت یک بخش آنکه برنامه های افراطی این مسئله را دامن زده اند. قسمت دوم میل به دیده شدن و میل به نامستوری است که در نهاد انسان وجود دارد. یعنی خداوند کریم هم انسان را خلق می کند که این «تبارک الله احسن الخالقین» را در خودش ببیند. خوب انسان جرعه ای از احدیت و واحدیت خداوند متعال در عالم خلقت هست.
«خبرگزاری دانشجو»- منظور من صرف دیده شدن نبود. خب این دیده شدن را می توان به سمت خانواده برد. منظور من دیده شدن در جامعه است. یعنی انقلاب فضا را برای حضور اجتماعی مردم و به خصوص زنان باز کرد، اما چگونگی این حضور را تعریف نکرد. بنابراین برخی زنان برایشان خود حضور در جامعه مهم بود. اگر هیچ راهی پیدا نمی کردند، به وسیله خود نمایی، در جامعه حضور میافتند.
سمائی: سوال شما دو وجهی است و این که چرا یک عده بی عفت اند خوب دلایل مختلفی دارد.
اساسا مسئله عفت، مسئله پیچیده، چند وجهی، چند فاکتوری و چند عاملی است که علت های مختلفی دارد. نگاهی که در خود پژوهشکده داریم و آموزش می دهیم؛ در بحث روش شناسی تحقیقات در باب عفت دنبال این هستیم که نگاهی ویژه به عفت داشته باشیم. من همیشه در مصاحبه های دیگری هم گفته ام که برخورد نظامی با یک مسئلۀ فرهنگی اشتباه است و باید پیامبر گونه به جنگ با بی عفتی در جامعه بپردازیم.
همین طور که حضرت امیر علیه السلام فرمودند پیامبر «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ» هستند، به این معنی است که طبیب گونه به جنگ بی عفتی برویم. طبیب بیمارانش را به دو دسته تقسیم می کند، یک عده که سبک زندگی آنها درست نیست و بعضی مسائل همچون مصرف سیگار، بد غذا خوردن و ... را رعایت نمی کنند. یک عده نیز واقعا در بیماری تقصیر ندارند.
پس بی عفتان جامعه و آن زنان و مردانی که پوشش عفیفانه را رعایت نمی کند در دو دستۀ متفاوت اند، عده ای که باید به حال آنها سوخت و تلاش کنیم نجاتشان دهیم و عدۀ دیگر را باید با آنها برخورد قضائی کرد. تعداد آن ها نیز بسیار محدود است.
خوب اگر طبیب گونه سراغ مسئله یا مرض بی عفتی در جامعه رفتیم، اولین شرطش این است که باید خودش طب خوانده باشد و هر کسی نمی تواند نسخه تجویز کند. یعنی هر کسی نمی تواند و حق نظریه پردازی ندارد. چرا که نتیجه اش در جامعه این می شود که من گاهی در گفت و گوهای خبری تلویزیون می بینم کسانی که می آیند، اتاق شخصی خودرا به جامعه تعمیم می دهند و مبتنی بر مشاوره هایی که دارند برای کل جامعه برنامه ریزی می کنند.
نتیجه اش اینکه فرافکنی می کنند و می گویند که پس چرا خانواده ها هیچ کاری نمی کنند. چقدر شما می بینید که یک مسئول به رسانه می آید و در مقام پاسخ گویی، فرافکنی می کند که خانواده ها چرا مثلا همۀ آموزش و تربیت را سپردن به جامعه؟!
این دید مقطعی و سطحی و غیر منصفانه به قضیه است. پس طبیب بودن یعنی باید طب خوانده باشد و طبیب باشد، واقعا برای مرض تخصصی و پیچده بی عفتی طبیب فرهنگی باشد. شما ببینید مرض دزدی مرض ساده است مثل سرما خوردگی ولی بعضی از مرض ها جراحی نیاز دارد، امیر المومنین(ع) می فرمایند «پیامبر(ص) در حالی که در یک دستش مرحم بعضی زخم ها و در دست دیگرش نیش تر بود جراحی می کرد» و بعد می فرمایند «خداوند پیامبر(ص) را رحمت کند که هر دوتای آن کاری بود، چه مرحم چه نیش تر.»
یعنی هر دو باید مشکل جامعه را حل کند پس اول باید طرف طبیب باشد. دوم این که مرض را بشناسد و سوم مریض را بشناسد.
شما فرض کنید دو خانم هستند که بی عفت اند و دو آقا که پوشش دور از عفت دارند، به یک چشم دیدن اینها و برخورد با آنها اشتباه است. این افراد دنیای متفاوتی داشتند، کودکی متفاوت و خانواده و تربیت جدایی داشتند. هم مریض متفاوت است و هم سطح درمان و تجویز داروی آنها و نهایتا تجویز درمان، پزشک وقتی میخواهد نسخه را بنویسد به سطح اقتصادی مریض هم نگاه می کند که این مریض می تواند از عهده مخارج آن بر بیاید یا نه.
وقتی می گوییم عفت چشم بچه های شما با بازی های کامپیوتری نقض می شود، باید بگوییم چه چیز را باید جایگزین این بازی کرد. این بچه را چی چیز ببیند تا در هفت هشت سالگی دچار بی عفته چشم نشود که در بزرگ سالی عفت دامنش هم از بین نرود.
پس نگاه طبیب گونه به قصه داشته باشیم و اگر خوب برسی کنیم به این نتیجه می رسیم که واقعا چند فاکتور برای این مسئله وجود دارد که یک بخش آن افراط، بخش دیگر آن نقصان معرفتی است؛ یک بخش مهم و اساسی آن بیماری های روانی است؛ شما ببینید وقتی یک خانم پوششی را اتخاذ می کند که دوست دارد دیده شود و دوست دارد تحسین بشود، به همین دلیل است که خداوند می فرماید به زنان مومن بگو همچون شیوۀ جاهلی تبرج نکنند.
من ندیده ام که خداوند به زنان یا مردان گفته باشد تبرج نکنید، بلکه گفته اند به شیوۀ جاهلی تبرج نکنید. شیوۀ جاهلی یعنی این که زن یا مرد همه تن شوند و فقط جسم آنها برای عرضه وجود داشته باشد. خوب شادابی و طراوت و جوانی که تمام شد این آدم یک طفیلی بی ارزش در جامعه است. سپس من خودم تامل کردم که اگر شیوۀ جاهلی این است، شیوۀ اسلامی چیست؟ نتیجه اش این است که در طول تاریخ همۀ این زنان شاخص مسلمان یک وجه برجسته داشتند. مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود به این قضیه اشاره کردند که همه آنها زنانی مجهز به قدرت علم و خطابه و در مقام دفاع از ولی امر مسلمین خویش بودند. مانند حضرت صدیقه طاهره و حضرت خدیجه که در سخنوری زبان زد بوده اند تا بانوی بزرگواری مثل جناب حسنیه رحمه الله علیها که آن دفاع جانانه را از امام وقت خود می کند و به همین ترتیب زنان دیگر. سپس حضرت آقا می فرمایند این ارزش زن مسلمان ایرانی است که ما اسمش را روی کتاب ها، در عرفان حتی در هنر در شعر، موسیقی و کارهای دیگری می بینیم، خوب این وجه برجسته حضور اجتماعی زن مسلمان می تواند و باید باشد.
مرد مسلمان هم همین طور است. الان متاسفانه مسئلۀ ما فقط زن ها نیستند. شما ببینید چهره های عجیب و غریب و کاریکاتورگونه ای که مردان در جامعه نشان می دهند واقعا نمود علنی وعیان زشتی است.
من معتقدم همان خانواده های افراطی هم اگر عفت در رفتار پدر و مادر نهادینه شده بود؛ در فرزندان آنها هم حداقل بروز ناخودآگاه داشت. خیلی اشتباه است که ما بگیم مثلا در چند سال اخیر بی عفتی مسئلۀ جامعه شده است. من معتقدم از همان ابتدای انقلاب و قبل از انقلاب هم این مسئله بوده زیرا در سالهای اخیر جامعه گویی در عیان کردن این مسائل وقیح تر شده است اما پیش از این خیلی زیر پوستی بوده است ولی وجود داشت.
شما ببینید الان میزان دختران چادری ما در دانشگاه خیلی بیشتر از چند سال قبل است و جامعه دارد به سمت دو طیف می رود: در گذشته یک طیفی از بی حجاب تا یک زن عفیفه متعالی بود اما الان این طیف رنگ های وسطش حذف شده است. یک زن درجه یک به لحاظ عفت، حضور، توانمدی خانواده و ... و یک زنی در اوج بی عفتی، ناکارآمدی، ناتوانی و بی عرضگی که کاری جز پرداختن به ظاهرش ندارد و به قول یک بنده خدایی می گفت: بزرگترین دغدغه اش این است که به هر جسم شفافی نگاه کرده و چهره اش را چک کند. گویی برای این خلق شده که چشمان طماع ره گذران را سیراب کند، یعنی نهایت کارکرد این زن این است. نویسنده ای می گفت: عروسک فرنگی تو خالی بزک کرده و گریم شده ای که یه تخته اش کم است و این آدم خودش را نتوانسته تربیت کند، حالا فردا می خواهد مثلا خلیفه الله تربیت کند. کسی که خانه را آباد نکرده هیچ جای دیگر را هم آباد نمی کند. نه آن محبت و عشق و عاطفۀ زن دیروز را دارد و نه علم فرهیختگی که باید زن امروز داشته باشد. نه همسر، نه مادر، نه معشوقه، هیچ چیز نیست جز یه مانکن گچی در اوج بی عرضگی و بی کفایتی.
یک تصویر مضحک از بودن در اجتماع، خب باید تحلیل بکنیم ریشه این آدم در چه بوده است؟! به نظر من نقصان معرفتی، بیماری های روانی و اشتباه، نداشتن الگو، نقص دستگاه ها و عملکرد اجرایی نهادهای فرهنگی و .... همگی مؤثرند.
پس من به مسئلۀ عفت خیلی نمره ای نمی دهم و معتقدم که شاید شیوه های بد تربیتی موثر باشند، اما خیلی وجه اش برجسته نیست. شاید من حداقل در مریضی ها و پژوهش های به این نتیجه رسیدیم که درصد عمده ای از این زنان اختلال شخصیت دارند. این حرف ما نیست، از کتاب های فروید و امثال فروید استخراج می شود و حتی در کتاب های روان پزشکی کاپلان و آکسفورد نوسته شده و این آدم اختلال شخصیت دارد. خیلی از زنان یا مردان شخصیت نمایشی دارند یعنی اختلال شخصیتی خودشیفتگی دارند و بعضی دارای شخصیت های ضد اجتماعی هستند که فقط احساس می کنند با این کار علَم معاندت و تعارض را با یک فرهنگ حاکم بلند کنند.
ما در باب حضور اجتماعی چهار تفکر داریم. من اول عرض کنم امام خمینی با انقلاب یک تفکری را در فلسفه باب کرد که تا پیش از این نبود، یعنی تا پیش از امام خمینی رحمه الله علیه تمامی فلسفه، اسلامی وغیر اسلامی مساله وجود؛ بودن یا نبودن وجود انسان بود. امام خمینی با همین جملۀ معروفی که عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید؛ مسألۀ حضور را مطرح کردند. بحث حضور یعنی من هستم و الان در کنار شما وجود دارم اما ممکن است حاضر نباشم. امام خمینی مسألۀ حضور را باب کردند و حکمت حضور را به همه چیز تسری دادند. پس یک زن می تواند در خانه اش باشد اما حضور اجتماعی داشته و با یک حضور غیر مستقیم و گاها هم حضور مستقیم در بطن وقایع نقش داشته باشد.
حالا یک عده متاسفانه این مسأله را تئوریزه نکردند. ما در باب حضور اجتماعی زنان چند تفکر داریم، و کل آن چیزی که الان در جامعه از اسلامی وغیر اسلامی وجود دارد همین چند بخش خلاصه می شود. تفکر اول ذاتا حضور زنان را نفی می کند. متاسفانه تفکر غالب بر جامعۀ ما نیز این است که حضور زن شر مطلق و قرین با مشکلاتی است و بهتر است نباشد و رجحان بر پرده نشینی زنانه است، من اسم نمی برم تفکر چه کسانی است اما کتابی با این عنوان دارم که به صراحت اسم این بزرگواران را قید کردم.
تفکر دوم حضور اجتماعی زنان را تبلیغ می کند. بودن آنها در اجتماع با هر شکلی بدون هیچ قید و شرط و این هم تفکری است که در دورۀ رفرم طلب ها قید کردند و یک تفکر سو است و حتی با نقض حریم خانواده همراه است.
تفکر سوم می گوید حضور زنان در حد ضرورت و اضطرار یعنی ضرورت را اضطرار فهمیده که مثلا ما چند نمایندۀ زن یا مسؤل یا وزیر زن باید داشته باشیم تا زیرا خارجی هایی که می آیند به ما ایراد نگیرند.
تفکر چهارمی که فقط پای منابر شنیدیم و آن تفکری است که امام خمینی رحمه الله علیه داشتند و همچنین تفکری است که بسیاری از علماء مثل علامه مصباح، مثل آیت الله نوری همدانی، خود حضرت آقا و شهید مطهری دارند. این افراد معتقدند حضور اجتماعی زنان ضرورت انکارناپذیره ساخت جامعه است و اساسا این را انکار نمی کنند. جناب آقای حبیب زنجانی در خاطراتش می گوید وقتی ما به امام عرض کردیم که انقلاب شده خانم ها بروند در خانه، ایشان از ما ناراحت شدند. بعضی گفتند فکر می کنید شما انقلاب کردید؟ زیرا امام خمینی (ره) انقلاب خرداد 42 را تجربه کردند، انقلاب بهمن 57 را هم تجربه کردند، هیچ فرقی این دو با هم ندارند، ولی یکی به شکست منتج می شود، به خاطر این که خالی از حضور زنان هست و دیگری نهادینه می شود.
حضرت آقا هم در سخنرانی اخیر خود یک سوال را مطرح کردند: «بروید ببینید چگونه می شود از ظرفیت عظیم در ساخت هر کشوری استفاده کرد.» به قول معروف با حلوا حلوا کردن که دهانش شیرین نمی شود، پای منبرها بگوییم و یک عده خوششان بیاید که چون فمنیست ها هم کار می کنند، این طرف هم حرف بزنند. این حضور باید نمود پیدا کند. جالب است بدانیم خیلی ها که در این قصه ورود پیدا کردند تا حضور زنان در جامعه را تئوریزه کنند، حضور را با اشتغال اشتباه گرفته اند.
تعریف زن حاضر با زن شاغل فرق می کند و نتیجه اش همین لجام گسیختگی و حضور خارج از عرف زنان در اجتماع می شود که به زعم خودشان دارند ارزش های خودشان را در اجتماع عرضه می کنند. شما می بینید که صبح تا غروب در خیابان و کوچه و بازار است، اما هیچ رفتاری در جهت تغییر خودش و یا خانوده اش و یا اجتماع از او صادر نمی شود، همچنین یک موجود مصرفی نیز هست.
آمار بهره گیری از لوازم آرایش و جراحی پلاستیک در کشور ما آنقدر سرسام آور می شود که در نتیجه آن زنانگی در اجتماع را با حضور در اجتماع نمی توانیم تفکیک کنیم.
این زن ممکن است بگوید که مثلا چه فرقی دارد؟ فرقش این است که اگر وارد اجتماع شود مشارکت آن، مشارکت پیش قراولانه است، مشارکتی که در اجتماع داشتیم به غیر از دوره ای منتج به انقلاب و دورۀ جنگ تحمیلی شد. بقیه اش به اشکال دیگر بوده است.
اولین مرحله مشارکت تبعی بود. یعنی به تبع از مردان رفتار می کردند، مثلاً چون آقای خانه گفته به این آقا رای ندهیم یا رای بدهیم. این یک دوره ای مثل دورۀ کارگزاران بود. در مرحله دوم مشارکت مطالبه محور بود که در دورۀ اصلاحات یا رفرمیست ها داشتیم. ما امیدوار بودیم در دورۀ حاکمیت به اصطلاح اصول گرایان حضور واقعی زن در جامعه را داشته باشیم اما چندان حرکتی در در این دوره نداشتیم یا ابتر باقی ماند.
من بحثم انتخاب وزیر زن نیست زیرا پنبه آن را در سوال قبل زدم. این بحث حضور پیش قراولانه وحضور ولایی- اجتماعی زن ها بود، همان حضوری که حضرت زهرا در آن خفقان آمدند و در مقام وکیل مدافع ولایت قد اعلم کردند و جانانه ترین خطابه را در دفاع از حضرت امیر (ع) بیان کردند. چیزی که حتی صحابۀ ویژه پیامبر هم بنا به مصلحت هایی ناگزیر به سکوت بودند.
دغدغۀ ما این است که زن های جامعه به نیرویی برسند که اگر مثلا جمهوری اسلامی بنا به حفظ مصلحت نظام ناگزیر شد عقب بکشد و به خاطر حفظ مناره ها و منبرهایی که اذان و کلام خدا ازآن ساطع می.شود، این زنان بیانید و مطالبه داشته باشند. چون شما می دانید در ادبیات بین المللی اگر مثلا جمهوری اسلامی پای یک معاهده بین المللی برود، و معاهده از جنس آمرانه باشد و قواعدی باشد به اجرای آن که ملزم شود فقط یک چیزی می تواند آن معاهده در معاهدات بین المللی را نقض کند و آن مطالبۀ اجتماع است، یعنی خواست جامعه به جایی برود که حاکمیت مجبور شود برای حفظ ثبات خود آن را بپذیرد. مثلا اگر به فیلم هایی که در دورۀ اصلاحات بود نگاه کنیم یک جا آقای خاتمی و یک جا آقای ظریف به آن طرف مذاکره می گویند ما در برابر خواسته جامعه نمی توانیم هیچ کار کنیم.
یادتان هست که در آن زمان مردم صبح و ظهر وشام سه بار قبل از صبحانه و ناهار و شام می گفتند انرژِی هسته ای حق مسلم ماست. ما تعلیق صددرصدی را پذیرفته بودیم. پس چه شد نقضش کردیم؟ هرچند که خیلی از این قواعد بین المللی کشک است ولی آنقدر هم کشکی که نمی شود عمل کرد. لذا ما ناگزیر شدیم که بپذیریم. خب الان هم همین طور است. اگر روزی بینید برخی می خواهند در بحث عفاف و حجاب جامعه را به جایی برساند که قواعدی در باب حقوق بشر صادر می شود که جمهوری اسلامی ناگزیر است نقض این حد الهی را بپذیرد.
مصادیق آن هم وجود دارد. آن ها می روند مطالب را از کلام امام خمینی (ره) پیدا می کنن و می گویند حفظ نظام اولاست و استدلال می کنند خوب پس ما می توانیم به جلو برویم. در باب سنگسار این کار را انجام می دهند و حالا عفاف و حجاب که اصلا به چشم نمیاد.
لذا این مطالبه است. زن باید در این قصه ورود پیدا بکند و آن شعاری که قبل انقلاب می دادند: «بی غیرتا نشستن، زن ها به ما پیوستن» آن نهادینه شود و علم دفاع از انقلابیون را زن ها به پا کنند.
یک دوره ای در قیام تبریز می خواستند باقر خان یا ستارخان را بگیرند، زنی به نام زن جهان گیر خان آمد و یک گروه از بادیگاردهای زن را در حمایت از انقلابیون تبریز شکل داد. البته ممکن است برخی بگویند این رفتارها کماندو بازی است. منظورم این نیست؛ آن موقع جنگ، جنگ سخت بود قدرت سخت می طلبید و الان قدرت نرم زنان می توانند این نقش را ایفا کند. از آموزش عالی ما که چنین صدایی برنمی خیزد، لذا زن ها خودشان این را باید به صورت خودجوش رقم بزنند.
«خبرگزاری دانشجو»- آسیب زا نیست؟ ما بارها تجربه داشته ایم که در مواقف گوناگون زنان و دختران غیر مذهبی وارد اجتماع شدند تا در مقابل مردان مذهبی قرار گیرند تا از اثرگذاری آنان بکاهند زیرا می دانند این مردان ارتباطی فیزیکی برقرار نمی کنند. نمونه آن را در تظاهرات ها و به خصوص در فتنه دیدیم که زنان زنجیره ای انسانی تشکیل می دادند.
سمائی: شما می دانید وقتی که آن زن سوار تدارک دید و ایستاد مقابل حضرت علی علیه السلام، حضرت علی هم یک گروهی اززنان را فرستادند. او بلند شد و گفت کارت به جایی رسیده که ام المومنین را با مردان روبرو می کنی؟ اما وقتی زنان صورتشان را نشان دادند، همه فهمیدند که این ها زن هستند.
یعنی حضرت امیر المومنین هم عده ای زن را فرستاد که مقابله بکنند. وقتی آن ها کارهایی مانند فتنه انجام دادند, مثل همین بحث های نافرمانی های مدنی که در بحث پوشش زن ها و برهنگی شان شکل می گیرد مقابله آن باید به همین شیوه باشد، یعنی «واعدو لهم مستطعتم من قوه»، وقتی آنان دارند یک ستون انسانی از زنان را می چینند خوب اگر مردها ورود پیدا بکنند فردا اینها حرف و حدیث می آورند و نمی شود قضیه را جمع کرد.
«خبرگزاری دانشجو»- ما می خواهیم پیام حجاب را به جامعه انتقال دهیم. پیام سه وجه اصلی دارد. اولین ضلع آن سازنده و فرستنده پیام است، دومین ضلع خود پیام است و سومین ضلع گیرنده پیام است. ما در بسیاری مباحث از جمله حجاب به سازنده و خود پیام توجه کرده ایم. مثلاً گفته ایم ما که سازنده و فرستنده پیام هستیم با نیت سالم به انتقال پیام پرداخته ایم. خود پیام را نیز امر مقدسی دانسته ایم. بنابراین بدون توجه به مخاطب تلاش در انتقال این پیام داشتیم و اگر مخاطب از آن امتناع می کرد، او را زیر سوال بردیم و نگفتیم شاید پیام را متناسب با سطح مخاطب برنامه ریزی نکرده ایم. درست است؟
سمائی: در بخش قبلی سوالم اگر نگاه طبیب گونه داشته باشیم هیچ پزشکی را نمی شناسید که صبح که از منزل خارج می شود یک سری نسخه آماده کند و مثلا بگوید مریض اول نسخه سرماخوردگی، مریض دوم دیابت و مریض سوم فشار خون و هر کسی آمد به آن فرد بدهد. اگر کسی این صحنه را ببیند می گوید این پزشک احتمالا مشاعرش عیب کرده، بله شاید دونفر سرما بخورند اما سن آنها، محل زندگی و نوع درمان آنان متفاوت است.
مثلا آن طبیب فرستنده می شود، آن بیماره گیرندۀ پیام می شود؛ جنس، سن و چیزهای دیگر را باید شناخت وبعد متناسب با آن ها کار کرد. یک مسئله ای که باید به آن پنج نقصانی که در کار فرهنگی وجود دارد اضافه کنم، مسئلۀ پوشش است که در ژورنال ها بحث کردیم و مورد پنجم آن نگاه تک جنسی به مسئله و ششم این که ما نگاه تفکیک سنی هم نداشتیم.
یعنی چه چیزی در باب همین گیرنده خیلی خنده دار وجود دارد این است که یک دختر نه ساله وقتی به سن تکلیف می رسد باید شبیه مادر سی ساله اش بپوشد. حد کوتاه آمدن از آن پوشش غایی و آن پوشش برتر برای بچه نه ساله چقدر است؟
درحالی که اسلام وقتی تکالیف و ارزش هایش را نشر میدهد می گوید: آدم ها یا صغیر هستند یا ممیز یا بالغ و مکلف. ما هم باید بیایم به تفکیک سنی کار کنیم کاری که پژوهشکده دارد انجام می دهد.
پژوهشکده هفت دپارتمان دارد و به تفکیک جنس، سن، یعنی دورۀ کودکی ، نوجوانی، جوانی حتی مقطع ازدواج را یک مقطع جدا می بیند، بعد میان سالی، کهن سالی و پیری. سپس برنامه ها باید متفاوت باشند. مثلا علت بی عفتی و بد حجابی یک خانم نوجوان با یک خانم میان سال با یک خانم پیر متفاوت است. اگر یک خانم پیر پوشش عفیفه ای نداشته باشد سریع باید زنگ بزنید اورژانس 115 این خانم را ببرند بستری بکنند. چون قرار نیست در این سن این تمایلات باشد و بعد یک دختر نوجوان را نباید گشت ارشاد دستگیر کند. این کارش چیز دیگری است. حالا مثلا فرض کنید یک دختر در مقطع دکترا اگر بی عفت باشد با یک خانمی که هنوز 18 سال نشده جنسش متفاوت است، چون علتش متفاوت می باشد.
متاسفانه این نقصان وجود دارد و عموماً عامدانه هم نیست، کار پژوهشی در این قضیه صورت نگرفته. مثلا شما می خواهید عفت گوش خودر را حفظ کنید بعد می گویید نقض عفت گوش موسیقی است که حرام باشد اما در حال حاضر مرز موسیقی وغنا مشخص نیست.
خیلی ها فکر می کنند غنا هم موسیقی است، در حالی که غنا خواندن است و ساز در حوزه موسیقی کاملا متفاوت است. مثلا بگوییم موسیقی مطرب الان خیلی از موسیقی هایی که رواج پیدا کرده واقعا طرب ایجاد نمی کند، اتفاقا بر غم می افزاید این جزو موسیقی مطرب محسوب می شود یا نمی شود؟
حتی در این حوزه نه کاری انجام شد و نه چیزی تبیین گردید. لذا چیزی که مرا امیدوار می کند ادامه بدهیم، همین کار پژوهشی تبیینی است و این که هنوز جامعه و مسئولین امر هم نمی دانند باید چه کار کنند. ما هنوز هیچ الگوی درست و صحیح برای پوشش یک خانم عروس عفیفه نداریم. نداریم که هم آزادی و راحتی او را سهل کند و هم حضورش را در میهمانی و بسیاری جاهای دیگرتسهیل کند. متدیین ما خیلی وقت ها به این نتیجه می رسند عروسی نگیرند زیرا الگوی مناسبی وجود ندارد لذا از ترس افتادن در حرام ناگزیر میشوند پا روی خیلی از زیبایی های زندگی بگذارند. اگر قرار بود کسی عروسی نگیرد، لباس عروسی نپوشد که حضرت زهرا(س) اولاتر بود. این اشتباه است که چنین اتفاقاتی می افتد و من عرض می کنم عامدانه نیست. کار پژوهشی نشده و متاسفانه برنامه های ما عقب است و پژوهشی ندار. یعنی من الان می شوم مدیر کل این اداره و می نشنیم برنامه می نویسم. حالا خیلی دیگر تلاش کنم چند نفر آدم نیز می گذارم یک نشست ظاهرا تخصصی اجرا کنند. شما ببینید هر کسی که در کشور ما مسئول می شود از اتاق پشتی ارتزاق می کند، این اتاق پشتی اتاقی نیست که نگاه جامعی به جامعه داشته باشد، نگاهش سلیقه ای است.
سپس این آقا یا خانم مدیر نماز شب خوان ما می گوید «مشکل جامعۀ ما موی بچه های ما است؟» پس شما ببینید که این ناشی از چیست؟ اتاق پشتی مشاورۀ بدی نشر می دهد و سپس این آقا یا خانم مدیر چون عزت نفس پایینی دارد و اتکاء به حد خدا ندارد و از ترس این که در جامعه ذلیل شود و رای ها را از دست دهد، موضع گیری هایی می کند که خلاف حد خداوند است و نتیجه اش هم معلوم است.
مشکل ما این نیست که جامعه ابعاد عفت را نمی شناسد، مشکل این است که اساسا یک عده سوال دارند که کار کنیم یا نکنیم. سال 84 سیاست های عفاف و حجاب مصوبۀ شورای انقلاب فرهنگی شکل گرفت، قرار بود این سیاست هم آیین نامه شود و باید قانون می شد که این اتفاق نیافتاد. شما ببینید خطا و نقص هایی دارد ولی کلیت کار زیباست، قوۀ مجریه را در مقام تمام وزارت خانه ها دیده، قوۀ مقننه و قضائیه را هم دیده، بعضی از سازمان ها مثل سازمان تبلیغات اسلامی وسازمان بهزیستی و غیره را هم در نظر گرفته و ریز شده است، این اصلا آیین نامه نشده پیوست فرهنگی هم که ندارد و شما ببینید یک دختر در دانشگاه هر جور که دلش میخواهد می پوشد.
خیلی برای من جالب و درد آور است که ما وقتی می خواستیم مسئلۀ بستن کمربند ایمنی را نهادینه کنیم، کسی نگفت وای این جریمه ها صدای مردم را در می آورد، اصل نظام مورد خدشه قرار می گیرد. ماشین را به پارکینگ می بردند، آنهم وسط مسافرت عید، خانوادۀ پنج نفره را پیاده می کردند و ماشین را به پارکینگ انتقال می دادند، فقط به خاطره کمر بند ایمنی، ولی همه به محض آنکه مسئلۀ عفاف و حجاب شد نه الان که مثلا قرار است توافق ژنو صورت بگیرد. استدلال های این چنینی که وقتی تابستون میشه همه دردمند می شوند، ببخشید آن پوشش زمستونی که پوشش تحسین بر انگیزی نیست. ربطی هم به دولت دولت اصول گرا، اصلاحات و ... ندارد.
خوب این آدم اصلا در عمق وجودش قائل به چنین مفهومی نیست. بعد شما فکر می کنید مفهوم تولید می کند، حتی فیلم عفاف و حجاب هم بسازد آنقدر با کلمات و عبارات و تصاویر و نمادهای مخدوش و مضحکی مطرح می کند که باعث زدگی می شود. و نهایتا هم که شما می بینید که الان هست.
ياعلي (ع)