شنبه شب برنامه راز با موضوع کشاورزی و امنیت غذایی روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و طی آن به اهمیت کشاورزی و خودکفایی در تامین محصولات اساسی غذایی پرداخته شد.
به گزارش گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، شنبه شب برنامه راز با موضوع کشاورزی و امنیت غذایی روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و طی آن به اهمیت کشاورزی و خودکفایی در تامین محصولات اساسی غذایی پرداخته شد.
در ابتدای برنامه نادر طالبزاده گفت: شاید سالها بود منتظر برنامه ای با موضوع کشاورزی بودیم. موضوعی که طی این سالها اشاراتی به آن داشتیم. ولی امشب قصد داریم برنامه ویژه ای را به این موضوع اختصاص دهیم. که بحث بسیار مهم کشور بوده و همواره مورد تاکیدات ویژه امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.
مهماناناین برنامه را نیز جناب آقای دکتر منوچهر گرجی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، رئیس سابق پردیس کشاورزی دانشگاه تهران و رئیس انجمن علوم خاک ایران و جناب آقای مهندس حسن حیدری، مدیر مرکز تحقیقات راهبردی غذا و کشاورزی تشکیل می دادند.
جناب آقای دکتر گرجی اهمیت کشاورزی در کشور مشخص نبوده و همواره مورد تحقیر قرار گرفته است و نتوانسته ایم خود کفا شویم، ولی تا به حال این بحث ها راه به جایی نبرده است، نظر شما در این مورد چیست؟
دکتر گرجی: امام و رهبری همواره کشاورزی را محور توسعه کشور دانستهاند. کشورهایی که مزیت های خاصی نیز در زمینه صنعتی دارند نیز دست از تولیدات کشاورزی بر نداشته اند؛ حتی اگر کشاورزی برای آنها سودآوری خاصی هم نداشته باشد. چرا که کشاورزی و خودکفایی موضوعی اساسیتر برای آنها به حساب میآید.
وی در ادامه افزود: رمزی کلارک که از سناتور های آمریکا و از اساتید دانشگاه های آمریکا، حدود دو سال پیش اظهار داشت : “یکی از برنامه های ما در آمریکا، وابسته کردن سایر کشورها از نظر مواد غذایی به خودمان بوده است. و در مورد ایران نیز که بیش از ۲۰۰۰ سال غذای مردم خود را تأمین می کرده است اجرا نمودیم، که اشاره دارد به انقلاب اصلاحات اراضی، و توانستیم ایران را از نظر غذایی به خود وابسته کنیم ، به قدری این پروژه موفقیت آمیز بوده است که پس از آن در ۲۲ کشور عربی هم این پروژه اجرا شد. آمریکا همواره به دنبال وابستگی ما بوده و در کشور نیز این ادبیات تئوریزه می شود و برخی می گویند که آب نداریم پس نباید کشاورزی کنیم .
دکتر گرجی در ادامه در مورد عدم کارایی نظام مدیرتی در کشاورزی اذعان داشت: علت اصلی این عقب افتادگی ها را اگر بررسی کنیم، باید بگوییم که عزم ملی، و مدیریت جهادی در این زمینه نداشتهایم. در صورت وجود برنامه در بخش کشاورزی و پیش بردن برنامه ها با مدیریت جهادی قطعا همین آب و خاک و همین علم امروز می تواند غذای ۱۵۰ میلیون جمعیت ما را تأمین نماید و این خارج از تصور نخواهد بود.
۶۰ تا ۶۵ درصد از کارشناسان کشاورزی در تهران هستند و هر چه به سمت مراکز استان ها، شهرستان ها و بخش ها پیش می رویم، تعداد این افراد کمتر می شود. باید با برنامه ریزی کارشناسان کشاورزی تعامل بیشتری با مردم داشته باشند. برای خاک و اراضی کشاورزی کشور متولی نداریم و ما حاضر به اثبات این موضوع هستیم که در خصوص افزایش کیفیت خاک به هیچ وجه هزینه ای صرف نشده است. مطمئناً با بهبود مدیریت ها در بخش خاک می توانیم به راحتی تا ۵۰ درصد افزایش عملکرد و کاهش مصرف آب داشته باشیم .
وی در ادامه افزود: مسئولین ما باید دید علمی به کارداشته باشند و تنها راه کاربردی شدن علوم همین است. قبل از انقلاب سفید در کشور کشاورزی با وجود تضاد های طبقاتی و اجتماعی، بی عدالتی ها و غیره کشاورزی کشور سامان داشت و مدیریت می شد.
مهندس حیدری در ادامه بحث، موضوع امنیت غذایی را این گون باز کرد: مشکل اصلی ما این است که دو موضوع امنیت غذایی و کشاورزی را با هم ندیدیم؛ مسئولین ضرورت تأمین امنیت غذایی را دریافتهاند، اما برای تأمین آن راه سادهتر را برمیگزینند. راه سادهتری که عملاً با مفهوم امنیت غذایی تضاد دارد و آن وابستگی کشور در غذاهای اساسی به تولید خارجی است.
در صورت عدم تأمین امنیت غذایی سه اتفاق می افتند:
اختلال در سلامت، فعالیت و رشد نیروی انسانی
وقوع شورش های اجتماعی و مهاجرت ها
فرصت برای نفوذ دشمن خارجی
در رسانه به هیچ وجه به این موضوع که چه کسی در دستگاه حاکمیتی وظیفه تأمین امنیت غذایی را دارد، پرداخته نشده است . امنیت غذایی با تکیه بر تولید داخلی و با کلید واژه خود کفایی تعریف می شود که بسیاری تلاش می کنند که این موضوع به فراموشی سپرده شود.
مهندس حیدری در مورد ضرورت امنیت غذایی اشاره داشت: چهار محور در مورد ضرورت امنیت غذایی بر پایه تولید داخل وجود دارد:
محور اول استقلال سیاسی و اقتدار بین المللی است. در حوزه اقتصادی، خود کفایی در غذاهای اساسی، یک کد برای بازدارندگی در جنگ اقتصادی است.
ما در صورتی که غذای تولیدی خود را در اختیار نداشته باشیم کنترلی هم روی بازار و تعیین قیمت ها نداریم. به طور مثال تجربه تحریم های اقتصادی و وضعیتی که در صنعت مرغ و دیگر صنایع دامی داشتیم. به دلیل وارداتی بودن خوراک این حیوانات، کاملا عیان بود که قیمت ها می تواند به سرعت ظرف ۲ ما سه برابر شود. برای جلوگیری از شوک های اقتصادی و کنترل بازار، باید تمامی عوامل کنترلی را در دست داخل باشد.
- کشاورزی موتور محرک اشتغالزایی در کشور است. بیش از ۳۰ درصد جمعیت کشور درگیر با بخش اقتصادی هستند، و بیش از ۴۰ درصد هزینه خانوارهای ایرانی صرف غذا می شود و این حجم بزرگ بازار داخلی اگر بدست تولید کننده خارجی بیفتد هیچ عقل سلیمی آنرا نمی پذیرد. بنابراین خودکفایی کشاورزی و رونق بازار داخلی بر پایه استفاده از منابع داخلی یک امر ضروری است.
کشاورزی یک بخش پیشران اقتصادی و به مانند لوکوموتیوی برای کشاندن سایر بخش های اقتصادی است و در صورت ناتوانی این بخش ، سایر بخش ها نیز اعم از صنایع و خدمات مرتبط با خود پیش نخواهد رفت.
یکی از تکنیک های غرب برای عقب نگهداشتن ملتها این است که ارزش ها را بی ارزش جلوه دهند. تولید و خودکفایی در غذاهای اساسی هم از این اصل کلی مستثنی نیستند. کشور های غربی که ما با آنها به دور یک میز می نشینیم و چانه زنی میکنیم، در بخش خودکفایی غذاهای اساسی گامهای بزرگی برداشتند و پایههای اقتدار ملی خود را شکل دادهاند. همانطور که در نمودار آمده ضریب خودکفایی غله در این کشورها از جمله آمریکا ۱۱٫۴، فرانسه ۸٫۷، آلمان ۴٫۹ ، روسیه ۳٫۸ ، انگلستان ۳٫۱، چین هم ۲٫۲، است؛ بنابراین علاوه بر تأمین نیاز داخلی، چند برابر نیاز برای اثرگذاری بر دیگر کشورها تولید وصادر می کنند.
همین کشور ها در رسانه های خود، افکار عمومی کشور های مثل ایران را ترغیب میکنند تا به سراغ محصولات سود آورتر و با ارزش افزوده بالاتر بروند می گویند که می توانید این محصولات را به ما بفروشید و با ارز آوری آن نیاز های اساسی خود را تأمین کنید.
روند تراز تجاری غذاهای اساسی کشور از قبیل برنج، ذرت، گندم، سویا، نیشکر، سیب زمینی، بر اساس گزارش فائو، از سال ۱۹۶۱ تا ۲۰۱۲ ، نشان می دهد که روند نزولی داشته است . این نمودارها نشان می دهند که ما نه تنها در این سالها وابستگی به واردات داشتیم، بلکه نوسانات شدید در تراز تجاری این محصولات را نیز تجربه کردیم .
برای ما نسل سومی ها این سوال مطرح می شود، که چه شده است بعد از سی سال از انقلاب گذشته این رهنمودها فراموش شده است. و برای ما این سوال مطرح است که چرا بر روی این مبحث پایهای اقتصاد _یعنی کشاورزی_ کار جدی صورت نگرفته است.
بنیانگذار انقلاب اسلامی، بعد از پایان جنگ و دوران بازسازی پیامی دارند که در این پیام حضرت امام فرمودند:
“توجه به بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچکترین خللی به امر خودکفایی وارد آورد، بلکه اولویت و تقدم این امر بایدی محفوظ بماند، مطمئنا خود کفایی در کشاورزی مقدمه ای است برای استقلال و خود کفایی حوزه های دیگر ” ایشان نفرمودند که کشاورزی مهم است، امام می فرمایند که کشاورزی مقدم است ، که اگراین اصلاح نشود و به خود کفایی نرسیم نباید انتظار داشته باشیم در حوزه های دیگر مستقل شویم.
حیدری افزود: مهمترین دلیل اینکه کشاورزی ما به این روز افتاده است، سلب قدرت از آن بوده. همانطور که اراضی کشاورزی را تکه تکه کردند، اختیارات و وظایف حاکمیتی حوزه کشاورزی را نیز تکه پاره کردند. و بهترین راه برای گرفتن قدرت از «کل واحد»، تجزیه آن است.
مثلا برخی می گویندکه کشاورزی اقتصادی نیست، کشاورزی که روزی روی پای خود بوده است . وقتی بررسی کردیم دیدیم که آن افراد کشاورزی منفک از بازرگانی را می گویند. مدیریت زراعت، باغبانی و تولید سر مزرعه را با مدیریت تجارت از هم جدا کردند و سود شیرین زنجیره تولید را برای عده ای دلال و وارد کننده قائل شدند. مسلماً این دو بخش باید در خدمت تولیدکننده و مصرف کننده باشد.
در حوزه حاکمیتی از یکطرف، وزارت کشاورزی ایجاد کردند و از طرف دیگر وزارت بازرگانی و از طرفی گفتند که امنیت غذایی مهم است و از طرف دیگر که ما را به نفت آلوده کرده بودند. از این رو اقتصاد غذا را بدست بخشی سپردند که دغدغه کشاورزی را نداشته است و اولویت این بخش همواره همین بوده است که بازار را همیشه تأمین کند با راحتترین و ارزان ترین راه یعنی واردات؛ کشاورزی تبدیل شد به موسسه خیریه ای که دولت وظیف دارد هر ساله کمکی به آنها بکنند. این نتیجه منفک دیدن تولید از بازرگانی است. کشاورزی منفک از بازرگانی نه می تواند سلامت مردم و نه تقاضای بازار را تأمین کند. چون قدرت و اقتصاد این بخش را از آن گرفتیم. این بخش با این وضع نمی تواند مبتنی بر بازار تولید کند و سودی داشته باشد.
تولید در دست وزارتخانه ای بود که هیچ ابزار مدیریت و توسعه بخش خود را نداشت. تعرفه گذاری، قیمت گذاری و یارانه را از آن گرفته بودند و با دادن مقداری کود و سم به متولی کشاورزی، میگفتند که برو و کشاورزی را خود کفا کن!
قطعا هر وزیری با وضع موجود اگر سر کار می آمد نمی توانست کاری را پیش ببرد. کسی باید متولی تولید و الگوی کشت ما باشد که متولی بازرگانی نیز باشد و بهانه نکند که چون بازار ما تأمین نبود مجبور به واردات بودیم.
بنابراین همانطور که عده ای فکر می کنند که خرد شدن اراضی توسط آمریکایی ها در اصلاحات ارضی کشاورزی را فلج کرد و قدرت را از کشاورز گرفت، بدانند که تکه پاره کردن مدیریت زنجیره تولید قدرت چانهزنی و راهبری را از متولی بخش کشاورزی گرفته است.
مهندس حیدری در ادامه توضیح درباره تشتت مدیریتی در بخش آب کشور توضیح داد: مهم ترین مسئله مدیریت منابع آب کشور، تشتت و فقدان یکپارچگی در حوزه های مدیریتی بوده است .
طبق گزارشات وزارت نیرو، حدود ۹۲ درصد منابع آب تجدید پذیر ما در بخش کشاورزی مصرف می شود. کل مصرف آب در بخش خانگی و صنعت ۸ درصد است. این درحالی است که مدیریت آب کشور را بدست وزارت خانه ای داده شده که فقط برای تأمین ۵ درصد برق نیاز به آب دارد.
مدیریت مصرف آب کشاورزی را در اختیار مدیر بخش قرار ندادیم که مدیریت بهینه مصرف را از آن انتظار داشته باشیم. مدیر بخش کشاورزی دغدغه ای در بخش مدیریت مصرف آب ندارد، چون آن را مأموریت وزارتخانه نیرویی می داند که بیش از ۹۲ درصد بودجه این بخش و نهادهای مرتبط با آن را دارد.
حال این سوال مطرح می شود که اولویت ما برای استفاده از منابع آب برای تأمین برق و انرژی است و یا تأمین امنیت غذایی؟ آیا می شود غذای مردم را با نهاده هایی از قبیل نفت و گازوئیل و غیره تأمین کرد ؟ مطمئناً امکان پذیر نیست. اما فناوری های جدید و منابع نفت گار اجازه آزادسازی نیروگاههای برقابی را به ما می دهد.
وزارت نیرو در حال حاضر با احاطه بر منابع آب کشور اجازه نمیدهد که آب بدرستی توزیع شود . و هر وقت تمایل دارد در اختیار کشاورزان قرار می دهد؛ وضعیت کاریکاتوری مدیریت منابع کشور مصیبت آور است.
به گفته مهندس چیتچیان، وزیر نیرو فعلی: ما ۱٫۶۵ برابر نیاز مان در کشور سد احداث کردیم، که ظاهرا این سد ها را با هدف تأمین آب کشاورزی احداث کردیم، ولی کمتر از ۲۰ درصد از این سد هایی که زده شد، در اختیار بخش کشاورزی قرارگرفت . آب یکی از عوامل تولید بود که باید در اختیار مدیر تولیدی کشاورزی قرار می بود.
سد ساوه ۱۳۰ میلیون متر مکعب ظرفیت دارد بیشتر از ۳۰ میلیون متر مکعب آب در آن نیست و سد کرخه را با ظرفیت ۷ میلیارد مترمکعب ساختند ولی تاکنون بیشتر از ۲٫۷ میلیارد متر مکعب در آن آب جمع نشده است. سد سازی در تأمین امنیت غذایی قرار نگرفته و سبب هدر رفتن سرمایه ها شده است. با وجود تبخیر ۳ برابری آب ها را در پشت سد ها جمع کردیم تا به راحتی تبخیر شوند. تا بیاییم پیمانکاران پروژههای عمرانی را برای احداث کانال های آبرسانی پس از سد همراه کنیم، عمر سد ها تمام می شود.
مدیریت آب فقط سد زدن و بستن چاه نیست . با رفتار های پلیسی نمی توانیم آب را مدیریت کنیم. مدیریت آب در بخش خاک باید مد نظر قرار بگیرد. بنابراین راه حل اساسی در اصلاح مدیریت منابع تولیدی تنها در گرو مدیریت یکپارچه زنجیره تولید غذا و کشاورزی است.