به گزارش حوزه دولت «خبرگزاری دانشجو»؛ خبر همین قدر ساده بود؛ علی جنتی در حاشیه مراسم رونمایی از نهجالبلاغه مطلا در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ در جمع خبرنگاران در ارتباط با تکخوانی بانوان در اجرای آثار موسیقی گفته بود: هرکس در اظهار نظر شخصی خود در این باره آزاد است اما حتی بین مراجع تقلید هم نظر واحدی در این زمینه وجود ندارد. بعضی از مراجع تقلید گفتهاند تکخوانی خانمها اگر موجب مفسده نباشد؛ ایرادی ندارد.
این خبر و صحبتهای آقای وزیری که در مورد نظرات مراجع تقلید هم متمم و مکمل صادر میکند همان روزها با واکنشهایی مواجه شد ولی گویا این واکنشها در اعتقاد راسخ آقای وزیر خدشهای ایجاد نکرد. شاید هم اعتقادات ناگفتهای هم داشته باشند. این روزها تالار وحدت میزبان تئاتری به نام باغ دلگشا است. تئاتری به کارگردانی پری صابری.
تئاتری برای سعدیشناسی
در پوسترها و تبلیغات اینترنتی تئاتر تاکید روی سعدی و زندگیاش بود. این یعنی مخاطب باید منتظر زندگی سعدی باشد. تئاتر از آنجایی شروع میشود که صحنه تاریک میشود و شعر مشهور بنی ادم اعضای یکدیگرند با نشان دادن تصویر کودکان گرسنه سیاه پوست خوانده میشود. روی پوستر تئاتر نوشته بود، تئاتر موزیکال این یعنی اینکه دیدن دو گروه موسیقی روز صحنه طبیعی است. دو گروه مکمل. اما جالب بود که با وجود دو گروه زنده و چند هم خوان و دو خواننده باز هم از موسیقی کلاسیک و پاپ غیر زنده و ضبط شده هم استفاده شد. برای نمونه شروع این شروع این تئاتر با آهنگی کلاسیک و کاملا غربی بود. و در بخشهای دیگر برای رقصهای متنوع هم از این آهنگها به اندازه کافی وام گرفته شد.
در ادامه نقال شهر فرنگ روی صحنه آمد از تمدن ایران میگفت و مخاطبانش از او در مورد اسطورهها میپرسند تا جایی که به سعدی رسید. از جمله نکاتی که در این تئاتر استفاده شده بود، تنوع فضاها برای معرفی سعدی بود، از اینکه نقال شهر فرنگ از او بگوید، خودش بیاید قصهاش را بگوید و یا اینکه در قالب اشعارش روایت با محوریت موسیقی پیش برود با این وجود تئاتر بیش از دو ساعت طول کشید و در نیم ساعت آخر مخاطبها به سراغ موبایلهایشان میرفتند و آنهایی که نزدیکتر به در خروجی بودند با رفتن را به ماندن ترجیح میدادند. پری صابری در مورد اشعار سعدی و انتخاب آنها برای تئاترش خوش سلیقه بوده است به طوری که اگر کسی خیلی هم با ادبیات و شعر مانوس نباشد از این انتخابها و اشعار به وجد میآید. اما در مقابل چند نکته قابل تامل هم وجود دارد. حضور یک دلقک، تلخک، شوخ بود و اینکه به نوعی به زحمت سعی در خنداندن مخاطب میکرد که به نظر منطق و اصول را از بین میبرد. رعایت نکردن توالی روایتهای زندگی سعدی، برای نمونه بعد از ماجرای جنگهای سعدی و پیریاش روایتهایی از دوره کودکیاش نقل شد و استفاده از برخی از منابع و دست گذاشتن روی بخشی از زندگی سعدی که محل بحث است.
لذتهای حلال در سالن!
صابری در مصاحبهای گفته بود تئاتر من به مذاق همه خوش نمیآید و این دلیل تفاوت کار من است. این تفاوت در کار و خوش نیامدن را میتوان در چند چیز دید. یکی از ریزکاریهایی که شاید برای فرار از انتقادها بوده است. انتخاب لباس مشترک و یک سان برای سیاه لشکران خانم و آقا بود و حتی اینکه بعضی از مردان موهای بلندی داشتند، این امر باعث میشد که در رقصیدنها، حرکات موزون، مرد یا زن بودنها به سختی تشخیص داده شود و در این حال که مخاطب از دیدن رقص زنانه لذت میبرد، نتواند تشخیص درستی از جنسیت رقاص داشته باشد. به این ترتیب صاحب اثر هم رقص عواملش را به نمایش گذاشته و هم اینکه از دست مخاطبان منتقد برای اختلاط رها شده است و میتواند دلیل برای آنها داشته باشد. رقصیدنهایی که به بهانههای مختلف انجام میشد. از تکههای بیربط به زندگی سعدی که رقصهای خاص تک نفه داشت تا رقص سما و حتی چند صحنه رقصهای خاص غربیها حتا رقص با میله، استریپ دنس، که توسط خانمها انجام شد. در بین این رقصها حضور خانمها و آقایانی که در حین رقص برخورد فیزیکی با هم داشتند هم جالب توجه بود. در این بین و با دیدن این صحنهها این سوال در ذهنم میچرخید که اگر خواندن زن تک خوان از نظر آقای وزیر اشکال ندارد. رقصیدن دختران و زنان با لباسهایی که حجم بدنشان به وضوح مشخص است و در حرکتهای موزون شکل نامناسبی هم دارند هم اشکال ندارد؟
یا اینکه برخوردهای فیزیکی که بین زن و مرد اتفاق میافتد هم فاقد اشکال است؟
در ادامه این تئاتر یک شاهکار رقص هم بود. یک رقص تمام عیار توسط یک مرد بود که با لباس زنانه و حتا موهای افشان چند دقیقهای مخاطب را بوجد میآورد، رقصی که بازیگر شئونات را به هیج وجه رعایت نمیکرد؛ طوری که بعضیها در سالن ایستادند و با اهنگ تند رقاص هم اهنگ دست میزدند. مخاطبان آن قدر به وجد آمده بودند که متاسفانه بعد از روشن شدن چراغهای سالن اصلی تالار وحدت بخشی از سالن روسری روی سرشان نبود.
بخش جالب توجه تئاتر که شاید زمانی بیش از نیم ساعت هم به خودش اختصاص داده بود خواندن خانمی بود که تک خوانی میکرد و غیر از دو سه مورد به صورت کاملا غیر محسوس کسی هم خوانش نبود و به تنهایی روی صحن هنر فرسایی میکرد. انقدر این مورد برای مخاطبان هم غریب بود که بعضیها با تعجب و شگفت زده و حالتی مبهم با یکدیگر در این مورد صحبت میکردند. البته این مورد توسط آقای وزیر ارشاد بلا مانع بود وگرنه قطعا ایشان و یا زیر مجموعهشان به این تئاتر بها نمیدادند.
نگاه خوش بینانه
شاید بدبینانه نباشد که بگوییم کارگردان با یک هدف مشخص در برخی از بخشهای تئاتر از برخی کلیدواژهها و صحبتها استفاده میکرد. مثل: بگم بگم کردن/ با ریش و دستار نمیشود کارها درست / یا اینکه حاکمان انسانهای خودخواه و خود رایی هستند که فقط خود را میبینند و فقط به منافع خود میپردازند. مرشد داستان از افتخارات مردم ایران و تمدن غنیاش و حاکمان بیعرضه که نمیتوانستند کار برای ایران از پیش ببرند و همیشه باعث زحمت و سختی بودند هم گفت. پری صابری تحصیلات دوره متوسطه تئاتر خود را در پاریس گذرانده و در سال ۵۷ از ایران رفته بود. وی بعد از دورهای در امریکا و فرانسه دوباره به ایران باز گشت. از جمله افتخارات!! صابری میتوان به دو نمایش «شمس پرنده» و «اسطوره سیاوش» در تالار یونسکوی پاریس به روی صحنه برده و نشان شوالیه کشور فرانسه را نیز دریافت کرد اشاره کرد.
روحیهای صد چندان برای پری و روایتش
دیدن و حضور در جلسات آثار هنری و بازدید از آنها برای هنرمندان یکی از ابزارهای هویتی است. یعنی باید این اثر دارای یک وجه خاص و متمایزی از دیگر آثار داشته باشد. یا اینکه تهیه کننده آن دارای اهمیت و ارزش و اعتباری باشد. حالا اینکه پری صابری یا باغ دلربایش کدامیک از این گزینهها را دارد، که آقای وزیر شخصا قدم رنجه فرموده و در اتالار وحدت برای تماشای تئاتر حاضر شدند؛ را نمیدانم. جالب است که این حضور با یک قوت قلب مضاعف برای صابری همراه بود؛ آقای وزیر بعد از پایان اجرای نمایش به دعوت صابری روی صحنه رفت و ضمن قدردانی از کارگردان و گروه نمایش گفت: این نمایش، مانند آثار پیشین خانم صابری، اثری به یادماندنی! است. «باغ دلگشا» با نمایشنامهای زیبا و اجرایی زیباتر، جزو آثاری است که من همیشه دوست داشتم در ایران اجرا شود!. در این نمایش، مفاهیم بلند عرفانی و میراث فرهنگی دیرینهٔ ما در شخصیت سعدی که خود از مفاخر ادبیات فارسی است، متبلور و متجسم شدهاست.
علی جنتی همچنین اظهار امیدواری کرد که با حمایت دولت تدبیر و امید تالارهای متعددی برای اجرای آثار هنری ساخته شود.
گاهی وقتها قلم هم میماند که چه بگوید و بنویسد.!
چند سوال؟
چندی قبل کتاب «اسرار آیت» کتابی بعد از سی و اندی سال برای اولین بار برای شهید دکتر آیت آماده انتشار شد که وزارت ارشاد در ممیزی چند قسمتش را رد کرد، ماجرای ملی گرایان و وزیر خارجه شدن میرحسین موسوی باید اصلاح یا حذف میشد. این یعنی اصل روایت مستند اتفاق افتاده اصلاح شود. آیا چنین تئاتری با این حجم از اختلاط، رقصیدن و آوازهای غنایی نیاز به هیچ گونه مجوزی نداشته است؟
روایتی تکه و پاره از زندگی سعدی آن هم با این تشتت منابع موجود به هر ضرب و آوازی باید برای آشنایی مردم روی صحنه بیاید و در مقابل یک کتاب که همه منابعاش مستند است، مورد ممیزی قرار بگیرد؟ شاید همه اینها معنی اعتدلال است و ما بیخبریم.
چه معلوم دنیای خودشان نباشد؟ تازه تباهی که این آقایون پیش گرفتند دین و دنیا را باهم میسوزاند.