گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو» ـ محمدکاظم انبارلویی؛ رئیسجمهور در سفر به اردبیل در نشست شورای اداری گفت: "صدای دولت از رسانه ملی شنیده نمیشود. صدا و سیما حاضر نیست خدمات دولت را برای مردم تبیین کند." (1) باید دید رسانه ملی با وجود اختصاص 8000 ساعت برنامه تا خرداد امسال به مدیران اصلی و میانی دولت یعنی به طور متوسط روزی 10 ساعت برنامه در سال گذشته چگونه صدای دولت از رسانه ملی شنیده نشده است؟ این صدا چیست که 20 روزنامه اصلاحطلب و نیز ارگان دولت نتوانستهاند آن را به گوش مردم برسانند. این صدا چیست که صدها سایت خبری و اطلاعرسانی و نیز حتی برخی رسانههای آن طرف آب نتوانستند به مردم برسانند؟ به نظر میرسد دولت در این مورد مشکل تولید صدا و بازپخش آن را ندارد.
اکنون یک سال از عملکرد دولت یازدهم میگذرد. مردم در حوزه سلامت از دولت راضی هستند. این رضایت نه به دلیل تبلیغ و ترویج این صدا در رسانه ملی است بلکه هر ارباب رجوعی که به بیمارستانها مراجعه میکند، راضی برمیگردد، صدای رضایت او شنیده میشود.
"صدا" یک قول است و وقتی با فعل دولت همخوانی دارد، شنیده میشود اما اگر فقط یک قول باشد و با فعل انطباق نداشته باشد شنیده نمیشود. پس این تقصیر رسانه ملی نیست که صدای دولت به مردم نمیرسد. بلکه این تقصیر به طراحان صدا در دولت برمیگردد؛ وقتی دولت به صورت یکسویه اقدام به تولید صدا میکند و اجازه نقد نمیدهد چگونه انتظار دارد قول و قال دولت شنیده شود.
اکنون دولت اجازه نقد سیاست خارجی بویژه در حوزه توافق هستهای را به منتقدین نمیدهد. اجازه طرح سئوال و اعتراض به پرونده کرسنت را نمیدهد. چگونه انتظار دارد هر چه در این زمینه گفت مردم بپذیرند؟ اکنون دولت مدام از کاهش تورم و بهبود وضع اقتصادی سخن میگوید اما تشت بیکاری و ورشکستگی بنگاههای اقتصادی از بام بازار ایران فرو افتاده و صدای آن همه جا را فرا گرفته است. سایه رکود در همه جا حس میشود.
نمیشود به مردم گفت این "فعل" را نبین. به آن "قول" فقط گوش بده! فقط قیمت خدمات دولت به مردم مثل آب، برق، گاز، حمل و نقل و.... حداقل 20 درصد گران شده است. چطور میشود که تورم به 15 درصد رسیده است؟
صدا و سیما همه سرمایه و استعداد هنری و امکانات خود را روی انصراف مردم از دریافت یارانهها گذاشت. دهها مقام دولتی در مورد فواید و آثار این انصراف سخن گفتند. حتی طراحی پیام در سریالها را به خدمت گرفتند اما عملا مردم به آن پاسخ منفی دادند و 90 درصد برای اخذ یارانه ثبت نام کردند.
وزیر محترم اقتصاد بارها گفته است 10 میلیون نفر پردرآمد باید از گرفتن یارانه انصراف بدهند و قانون هم داریم که باید دولت به این جماعت یارانه ندهد. اما دولت از اجرای قانون سرباز میزند و تاکنون یارانهها را پرداخت کرده است. چگونه انتظار داریم صدای دولت شنیده شود؟ برخی رسانههای حامی دولت دنبال حمایت از فتنهگران و جاسازی آنها در بدنه دولت هستند و اصلا کاری به صدای دولت و خدمات دولت ندارند. این رسانهها در حوزه فرهنگ دنبال باز تولید صدای نامحرمان و مخالفان انقلاب هستند. برخی شب گفتههای بیبیسی را به صورت تیترهای روز بعد خود به کار می برند. دولت هم به همین جماعت دل بسته است و طبیعی است که آنها صدای دولت را انعکاس نمیدهند. کارکرد فرهنگی دولت زیر رصد هوشمندانه و نقد مشفقانه نخبگان، مراجع و اهل نظر قرار دارد اما اعتنایی به این نقدها نمیشود.
جمعه 24مرداد 93 در برنامه مناظره موضوع لایحه پیشنهادی دولت برای خروج از رکود و رونق تولید مورد بحث بود؛ سه نفر از شرکتکنندگان حامی دولت بودند، فقط یک نفر منتقد بود. علیرغم این نابرابری، بینندگان شبکه یک سیما بیش از 69 درصد حق را به منتقد دولت دادند.
همچنین در نظر سنجی مربوط به توفیق دولت در مهار تورم 77 درصد دولت را در مهار تورم "کم" توصیف کردند.
اینکه مردم اینگونه داوری دارند به این مربوط نمیشود که صدای دولت به آنها نرسیده است بلکه به این دلیل است که خود براساس مشاهدات و میزان قدرت خرید و قیمتهای مطرح در بازار حق دارند بین صدای دولت و واقعیات موجود قضاوت خود را داشته باشند. نباید مردم را مذمت نموده و صدا و سیما را مقصر قلمداد کرد. دولت در طراحی پیام صدای خود مشکل دارد. دولت در برخورد با نقدهای مشفقانه منتقدین با تدبیر عمل نمیکند. دولت باید مراقب فعل، قول و تقریر خود باشد.
منتقدین به جای دریافت پاسخ نقدهای خود، اهانت و بیمهری شنیدند. در حالی که نقدبه قصد اصلاح و تصحیح حرکت صورت میگیرد؛ هیچ کس از ناکارآمدی دولت جز دشمن سود نمیکند. ایران امروز در محاصره گرگهای جهانی و گرگهای منطقهای است. کمترین غفلت ممکن است خسارتهایی به بارآورد که سالها نتوان جبران کرد؛ دولت بیش از اینکه تیغ سخن بر دوست کشد باید این تیغ را به سمت و سوی گرگهای جهانی و منطقهای ببرد.
ملت بیش از هر زمان به اتحاد نیاز دارد. فاصله دولت و ملت در این زمان باید کمتر از هر زمان دیگر باشد. دولت هم باید بداند صدایش وقتی به مردم میرسد که قول و فعل او یکی باشد. در این صورت در کمترین زمان ممکن صدای دولت به ملت میرسد.
سخن آخر اینکه یکی از توصیه های مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و وزرا در روز چهارشنبه گذشته این بود که" باید مراقبت شود تا در سخنان مسئولان دولتی تعارض وجود نداشته باشد. فلسفه تعیین سخنگو هم این است که از دولت صدای واحد در مسائل مختلف شنیده شود."
دولت اکنون در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ گاهی دچار تکثر صدا میشود. این تکثر صدا باعث میشود که صدای واقعی دولت به مردم نرسد.
دولت در خصوص فهم دشمن واقعی ، فتنه ، تورم ، رکود، نقد افراطی دولت گذشته ، برخورد با منتقدین مذاکرات هسته ای ، مسائل پولی و مالی و ... دچار چند صدایی است. باید در این مفاهیم یک صدا از دولت صادر شود تا به درستی شنیده شود.
پینوشت:
1- روزنامه ایران اول شهریور 93