به گزارش خبرنگار بینالملل «خبرگزاری دانشجو»؛ "علی بن عبدالعزیز الشبل" عضو هیأت علمی دانشگاه علوم اسلامی «محمد بن سعود» که اخیراً با طرح جنجالی نبش قبر رسول اکرم(ص) و انتقال آن به قبرستان بقیع بر سر زبانها افتاده بود، بعد از خشم عمومی مسلمانان و انتقادهای فراوان مدعی شد که رسانهها سخنان وی را تحریف کردهاند.
علی بن عبدالعزیز الشبل، مفتی هتاک سعودی
این مبلغ سعودی عربستانی مدعی شده که روزنامه ایندیپندنت و دیگر رسانهها سخنان او را تحریف کردهاند و او هرگز چنین پیشنهادی نداده و طرح چنین مسئلهای از سوی هیچ کسی جایز نیست.
بعد از واکنش شدید مسلمانان و علما به این طرح، دایره عمومی بارگاه رسول اکرم (ص) در بیانیهای اعلام کرد که این طرح یک تحقیق فردی است و نشاندهنده نظر این سازمان نیست اما این طرح مثل هر تحقیق و بررسی دیگری به صورت مستند تهیه شده است.
این در حالی است که مقاله مزبور در اصلیترین مجله تحقیقاتی وابسته به مرکز مدیریت مسجد الحرام در مکه مکرمه و مسجد النبی – یعنی صحيفة مكة- به چاپ رسیده و راه را بر هر گونه توجیه مقامات سعودی بسته است.
جمع کثیری از علمای شیعه و سنی با انتقاد از این طرح یا تلاش برای اجرای آن اعلام کردند که این طرح به برانگیخته شدن فتنه و خشم مسلمانان منجر خواهد شد و منابعی که این طرح به آن استناد کرده ناصحیح و بر خلاف قرآن و سنت پیامبر است.
این اولین بار نیست که خاندان آل سعود و مفتیهای وهابی عربستان تخریب آثار تاریخی مسلمانان را در دستور کار قرار دادهاند؛ دولت عربستان در سالیان گذشته نیز اصرار داشت که برای ایجاد تغییراتی در مکان های مقدس اسلامی با جدیت کامل اقدام کند.
پیش از این روزنامه ایندیپندنت افشا کرده بود که چگونه گسترش چند میلیارد پوندی مسجدالحرام منجر به تخریب 95 درصد از ساختمانهای هزار ساله مکه شده است و هتلها، آپارتمانها و مراکز خرید لوکس جای این بناهای تاریخی را گرفتهاند.
سال گذشته نیز سفارتخانه عربستان در انگلستان اعلام کرده بود: «توسعه مسجد الحرام هدف بسیار مهم و یکی از اهدافی است که پادشاهی عربستان که خود را متولی هر دو مسجد مقدس (مسجد الحرام در مکه و مسجد النبی در مدینه) میداند با نهایت جدیت آن را دنبال می کند.»
نگاهی به تاریخچه و نحوه شکل گیری دیکتاتوری آل سعود در شبه جزیره عربستان نشان میدهد، این فرقه انحرافی، کوچکترین توجهی به شعار اسلامی و دینی نداشته و اسلام را صرفاً به عنوان مستمسکی برای حفظ حاکمیت نامشروع خود برگزیده است.
در سال 1320 هـ ق/1902مـ "عبد العزیز بن عبد الرحمن" معروف به "ابن سعود" در 20 سالگی موفق شد، ریاض پایتخت کنونی عربستان را تصرف کند و سلطنت "عربستان سعودی" را در این کشور پایهریزی کند.
ابن سعود
مبانی حکومتی که ابن سعود پایهریزی کرد و پیشینه آن به قرن هجدهم میلادی باز میگردد، بر شمشیر و ترویج مذهب "حنبلی وهابی" بود. در این بین شیخ "محمد بن عبد الوهاب"، روحانی متعصب واپسگرا و ضد شیعی نجدی در اواسط قرن 18 موفق شد، اندیشههای "سلفی" و نظرات نو ظهور خود را در منطقه "نجد" ترویج کند و امیر شهر "دِرِعیَّه" را مرید و طرفدار خود سازد.
محمد بن عبد الوهاب
در سال 1157هـ ق/1744 مـ بین شیخ محمد بن عبد الوهاب و امیر "محمد ابن سعود"، امیر دِرعیه پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند.
این همان پیمان است که عبد العزیز و سایر پادشاهان سعودی و نیز مشایخ "آل شیخ" پیوسته آن را محترم شمردهاند و ابن عبد الوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهدهدار امور دینی و فرهنگی و قانونی و قضایی کشور بودهاند و شاهان سعودی پیوسته فرمانپذیر ایشان بوده و به حکم و فتوای شورای مذهبی وهابی به شاهی میرسند یا از سلطنت ـ چنانکه درباره سعود بن عبد العزیز عمل شد ـ خلع میشوند.
وهابیها از اوایل تشکیل حکومت آل سعود، گاه و بیگاه به کشورهای اسلامی از جمله شهر و نواحى مختلف عراق حمله مىکردند. بر اساس نوشته مورخان حملات وهابیها به کربلا و نجف از سال 1216، زمان حکومت عبدالعزیز آغاز شد و تا بعد از سال 1225 دوران حکومت سعود بن عبدالعزیز ادامه داشت و در طول مدت دوازده سال چندین بار کربلا و نجف و مناطق مرزى عراق مورد تاخت و تاز وهابیها قرار گرفت.
پس از آنکه وهابیان در سال 1316هـ ق/1898 مـ در کربلای معلی دست به قتل عام زده و این شهر را ویران کردند و حرم مطهر "سید الشهداء حسین بن علی" ـ علیه السلام ـ و حضرت "ابا الفضل عباس بن علی" ـ علیه السلام ـ را به آتش کشیدند. از آن زمان کینه مسلمانان نسبت به وهابیها به شدت افزایش یافت و کتابهای بسیاری در رد و طعن فرقه وهابی به رشته تحریر درآمد.
ملک عبد العزیز و فرزندانش
در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری بقاع متبرکه ائمه بقیع (ع) در مدینه توسط آل سعود با توجه به پیوند فکری و مذهبی آنان با محمد بن عبدالوهاب تخریب شد. پیش از آن قبور شهدای احد و دیگر مزارات مدینه نیز تخریب شده بود.
در این روز، وهابيون متعصب با تخريب قبور بقیع و از بين بردن ضريح و گنبدی كه بر تربت ائمه اطهار عليهم السلام و دیگر بزرگان اسلام قرار داشت، مسلمانان را از فيض زيارت بارگاه آن معصومین و بزرگواران محروم ساختند.
بقاع متبرکه ائمه بقیع (علیه السلام) قبل از تخریب
کوچه بنی هاشم پیش از تخریب
این رویه در دوران حاضر همچنان ادامه دارد. بنابر آمار مؤسسه واشنگتن که بر امور کشورهای عربی خلیج فارس نظارت دارد، 95% ساختمانهای تاریخی عربستان که با زندگی پیامبر(ص) در ارتباط است، در دو دهه گذشته تخریب شده.
تخریب خانه حضرت خدیجه و پیامبر اکرم
در برخی موارد این اقدامات سعودیها با اعتراض و انتقاد نیز روبهرو شده است که نمونه آن اعتراض ترکیه در سال 2003 به تخریب یک قلعه تاریخی مربوط به دوره عثمانی بود که سعودیها با تخریب آن درصدد ساخت برج بزرگ معروف به برج ساعت بودند.
در آن زمان وزیر فرهنگ ترکیه بهشدت این اقدام را مورد انتقاد قرار داد و آن را وحشیانه توصیف کرده گفت: "بهنمایندگی از دولت و ملت ترکیه اعلام میکنم که حفظ نگاه دوستانه به عربستان دشوار است، زیرا این اقدام نهفقط بیاحترامی به تاریخ بلکه تلاش عمدی برای نابودی آثار فرهنگی و محو آن از صفحات تاریخ است".
عیب کار کجاست؟/ ریشه یهودی آل سعود
ناصر السعید -نویسنده شهیر عربستانی- در کتاب هزار و چهل صفحه ای خود، به بررسی جوانب گوناگون تک تک اعضای خاندان آل سعود از نظر فساد و انحرافات اخلاقی پرداخته و در کنار آن نیز با تحقیق و پژوهش کامل، تلاش کرده "یهودی" بودن این خاندان را اثبات کند.
ناگفته نماند زمان تألیف این کتاب به دلیل هم عصر بودن با دوران پادشاهی «ملک فهد بن عبدالعزیز»، نویسنده تلاش کرده بیشتر به آشکار کردن رسواییهای اخلاقی این پادشاه عربستانی بپردازد. ناصرالسعید، 30 صفحه نخست کتاب خود را به بررسی شجره نامه خاندان «آل سعود» اختصاص داده و در پایان اثبات میکند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز میگردد.
ناصر السعید
السعید در ادامه کتاب خود چگونگی حمایت یهودیان از جنبش "محمد بن عبدالوهاب" را که تأسیس «اندیشه وهابیت» منجر شد، شرح میدهد؛ وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به خاندان «آل سعود» که توسط یهودیان طراحی و به اجرا درآمد را توضیح میدهد.
نویسنده این کتاب که تلاش داشته هیچ بخشی از جوانب و اقدامات «آل سعود» را از قلم نیندازد، در ادامه به جنایت و قتل عامهای این خاندان علیه قبایل عربستانی میپردازد و برای اثبات گفته خود از برخی تصاویرو عکسهای تاریخی که گویای واقعیت امر بوده، استفاده میکند.
بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود»
در ادامه این کتاب، مختصری نیز به ارتباط تنگاتنگ و عمیق خاندان سلطنتی عربستان سعودی با انگلیسها درقرن گذشته میلادی پرداخته شده است؛ ناصرالسعید در کتاب خود همچنین به ارتباط نزدیک اما محرمانه میان خاندان «آل سعود» با «بن گوریون» بنیانگذار رژیم اسرائیل پیش و پس از راهاندازی این رژیم اشاره کرده و بیان میکند: بن گوریون برای تأسیس رژیم مورد نظر خود، مورد حمایت مستقیم «آل سعود» قرار گرفت.
به توجه به پیشینه مذکور، امکان بروز هر گونه اقدامی که به ظاهر و حتی اصل اسلام ضربه وارد کند از خاندان آل سعود بعید به نظر نمی رسد و تنها هوشیاری و بصیرت مسلمین در تمامی فرق می تواند مانع از دستیابی دیکتاتورهای وهابی به اهداف پلیدشان شود.