به گزارش خبرنگار حوزه مقاومت و پایداری «خبرگزاری دانشجو»، حجتالاسلام عبدالكريم (سيد حبيب) هاشمينژاد در پنجم مرداد 1311 در بهشهر مازندران به دنیا آومد. پدر او سید حسن، مغازه نفت فروشی داشت. عبدالکریم پس از گذراندن دوره دبستان در سن چهارده سالگی به روستای کوهستان در شش کیلومتری بهشهر رفت و در حوزه علمیه آنجا زیر نظر آيتالله محمد كوهستاني، از عالمان بزرگ شيعه آن زمان، طي چهار سال درسهاي مقدمات حوزه و بخشي از سطح فقه و اصول را به پايان رساند.
شهيد هاشمينژاد، پس از آن براي ادامه تحصيل حوزوي خود راهي قم شد و زندگی جدید او با شركت در درس خارج فقه آيتالله سيدحسين طباطبايي بروجردي و درس خارج اصول فقه امام خميني (ره) آغاز شد. هاشمينژاد تا 1340 در قم ماند اما پس از پايان درسش در حوزه علميه قم راهي مشهد مقدس شد. او در مشهد علاوه بر تدريس فقه و اصول و راهاندازي نشستهاي تبليغي نزد بزرگاني مانند آيتالله سيد محمدهادي ميلاني و آيتالله شيخ مجتبي قزويني به تحصيل فقه پرداخت.
آغاز مبارزه با رژیم پهلوی از چهارده سالگی
عبدالكريم از چهارده سالگي مبارزه با رژیم پهلوی را آغاز كرد. خود اوي در اين زمينه گفته است: «فعاليتهاي سياسي من قبل از سال 1340 شروع شد و اين فعاليتها بدينگونه بود كه وقتي به عنوان سخنراني در شهرستانها و جاهاي مختلف به منبر ميرفتم، انتقاداتي از حكومت گذشته داشتم و بارها شده بود كه مرا به شهرباني احضار ميكردند؛ تا آنجا كه ممنوعالمنبر شدم. اين آغاز فعاليتهاي من بود تا سال 1341 كه نهضت روحانيت زير نظر رهبري امام آغاز شد».
شهید هاشمینژاد تا سال 1357، پنج بار زنداني شد. با تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در 16 مهر 1341 و طرح انقلاب سفيد شاه در 26 دي ماه همان سال، پيكار روحانيت به رهبري امام خميني(ره) اوج گرفت و هاشمينژاد نيز گستره جهاد سياسياش را با سخنرانيهاي روشنگرانه بيشتر کرد.
بعد از سخنرانی پر شوری که شهید هاشمینژاد در تهران در شب پانزده خرداد سال 42 ایراد کرد رژیم پهلوی او را به همراه چهل روحانی دیگر از جمله آیتالله مطهری دستگیر کرد. او پس از 41 روز از زندان آزاد شد اما همچنان مبارزات خود را در مشهد پيگیری کرد.
هاشمینژاد در مهر 1342، در مشهد به مدت ده شب سخنراني داشت. در اين مدت، ضمن انتقاد از لوايح فرمايشي ششگانه محمدرضاشاه، به استيضاح حكومت پهلوي پرداخت. به همین دلیل، ساواك مشهد که احساس خطر کرده بود او را هنگامي كه از منبر سخنراني پايين ميآمد دستگير كرد. ساواك مردمي را هم كه از دستگيري و بردن حجتالاسلام هاشمينژاد جلوگيري ميكردند، به گلوله بست که شماري از آنها شهید و زخمی شدند. گروه دیگری را هم دستگیر و زندانی کرد. هاشمينژاد، پس از گذراندن سه ماه و يك روز، در 24 دي 1342 از زندان آزاد شد.
تعبیری که ساواک از شهید هاشمینژاد داشت
پس از تبعيد امام خميني به تركيه در 13 آبان 1343، حجتالاسلام هاشمينژاد در يازده آذر همان سال، نوار سخنرانی امام (ره) را در نشستي در مشهد، آشكارا و آن هم در اوج دستگيريهاي پس از تبعيد امام، پخش كرد. در بيشتر اسناد به جا مانده از ساواك، از او به عنوان يكي از وعاظ تندرو و طرفدار امام خميني (ره) ياد شده است.
شهيد هاشمينژاد، بار ديگر در چهارم شهريور 1344 به علت سخنرانيهايی که روي منبر ایراد میکرد دستگير و به زندان قزلقلعه تهران منتقل شد. در يكي از اسناد ساواك درباره او آمده است: «اين شخص داراي افكار سياسي مخالف است. در برخي سخنرانيها بيشتر به كشورهاي غربي و به خصوص آمريكا حمله ميكند».
ممنوعالمنبری و روی آوردن به نویسندگی
دستگیری بعدی شهید هاشمينژاد در سال 52 اتفاق افتاد؛ زمانی که پس از ده شب سخنراني در مسجد سيد اصفهان با عنوان «علل عقبماندگي مسلمين»، در شهر شيراز دستگير و به اصفهان برده شد. در آنجا، به مدت دو ماه زنداني و در 14 شهريور 1352 آزاد شد. زمانی که شهید هاشمینژاد در اصفهان در زندان به سر میبرد به او اعلام کردند که از این پس در سراسر ایران ممنوعالمنبر است. از این زمان به بعد چون ایشان نمیتوانست آزادانه به منبر برود به نویسندگی روی آورد.
وقتی که شهید هاشمینژاد سکوت خود را شکست
در سال 54 در سالگرد جنبش 15 خرداد سال 42 روحانیان مدرسه فیضیه قم آیین یادبودی را برگزار کرده بودند. در این روز مأموران رژیم پهلوی به مدرسه حمله و عدهای از طلبهها را زخمی و شمار دیگری را دستگیر و زندانی کردند. در آن روزها در خانه شهید هاشمینژاد مراسم روضهخوانی برپا بود اما ایشان در واکنش به این مساله مجبور شد سکوت خود را بشکند و سخنانی ایراد کند. در پایان این سخنرانی مردم به خیابانها رفتند و ضمن راهپیمایی در 24 خرداد 1354، شعارهای تندی علیه رژیم دادند.
سه روز پس از این اتفاق، در ساعت يازده شب، مأموران ساواك به خانه هاشمينژاد ريختند و او را دستگير كردند. در نتیجه این دستگیری، شهید هاشمینژاد به دو سال زندان محکوم شد. یکی از کارهایی که شهید هاشمینژاد در زندان انجام میداد گفتگو با مارکسیستها و منافقان بود که تلاش میکرد آنها را از کجاندیشیهایی که به آن مبتلا بودند نجات دهد و با منطق و استدلال آنها را از گمراهی خارج کند.
هاشمينژاد پس از گذراندن مدت محکومیت خود به مشهد برگشت و در كنار عالماني مانند آيتالله سيد علي خامنهاي و آيتالله عباس واعظ طبسي به جهاد خود ادامه داد. او به اندازهاي در عرصه جهاد ممارست داشت كه امام (ره) در نامهاي به او فرموده بودند: «من چشمم به افرادي مانند شما روشن است».
در 1357، ساواك با پرتاب مواد منفجره به خانه حجتالاسلام هاشمينژاد ميخواست او را شهادت برساند اما ایشان در خانه نبود و آسیبی ندید. شهید هاشمینژاد در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با تماسهای پیاپیای که با بیت ایشان در نوفل لوشاتو داشت برای انجام مبارزات از ایشان کسب تکلیف میکرد.
نمایندگی در مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی
شهيد هاشمينژاد پس از ورود امام (ره) به ايران در 12 بهمن 1357، در تهران به محضر ايشان رسید. پس از پيروزي انقلاب اسلامي كه فرصتطلبان و بازماندگان حكومت شاه ميخواستند شهر مشهد را به آشوب بكشند، آن شهيد در بازگرداندن آرامش و نگهداري پادگانهاي نظامي از دستبرد آشوبگران، نقش بسزايي ايفا كرد.
حجتالاسلام هاشمينژاد در مجلس خبرگان بررسي قانون اساسي، در جايگاه نماينده استان مازندران قرار گرفت و در تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، به ويژه براي گنجاندن اصل ولايتفقيه، كوشش فراواني كرد. او پس از پايان دوره مجلس خبرگان، تنها سمت دبيري حزب جمهوري اسلامي مشهد را پذیرفت و در این جایگاه بر ضد نفاق حاکم بر برخی از دستگاههای دولتی مبارزه میکرد.
هاشمينژاد با آغاز جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359، در جبهههای غرب و جنوب به همراه آيتالله خامنهاي شرکت ميكرد. او موضوع اشغال فلسطين و آوارگي مردم آنجا را موضوع امت اسلامي و ايران ميدانست و ميگفت: «اگر ملت يك گلوله داشته باشد، همان را به سينه اسراييل رها ميكند». در بهمن ماه 1359، حجتالاسلام هاشمينژاد در رأس هيأتي تبليغي به ژاپن رفت و در آنجا، در گفتگويي مطبوعاتي شركت و موضوع اشغال فلسطين و آوارگي ميليونها انسان مسلمان را مطرح کرد.
شهید هاشمینژاد نامزد شدن برای ریاست جمهوری را به آیتالله خامنهای پیشنهاد داد
در پي شهادت شهید بهشتي در 7 تير 1360، شهید هاشمینژاد بسیار ناراحت بود و ميگفت: «زندگي ديگر رنج آور است». او پس از انفجار دفتر نخست وزيري در 8 شهريور 1360 موضوع نامزد شدن براي رياست جمهوري را به آيتالله خامنهاي پيشنهاد داد.
حجتالاسلام هاشمینژاد در روز هفتم مهرماه سال 1360 به شهادت رسید. در این روز که مصادف با سالروز شهادت حضرت جواد الائمه(ع) بود، هادی علویان یکی از اعضای گروهک منافقین که پیشتر به دلیل داشتن اندیشههای انحرافی از حزب جمهوری اسلامی اخراج شده بود هنگامی که کلاس درس هاشمینژاد در حزب جمهوری اسلامی مشهد آغاز میشد به سمت او رفت و با نارنجک دستی خود او را به شهادت رساند. پيكر تكهتكه شده اين شهيد، فرداي آن روز در مشهد تشييع و در «دارالزهد» حرم مطهر عليبن موسيالرضا (ع) به خاك سپرده شد.
سخنان رهبر انقلاب و امام خمینی (ره) درباره شهید هاشمینژاد
رهبر انقلاب درباره شهید هاشمینژاد گفتند: «با وزنه اجتماعياي كه ايشان داشت، براي منافقين، خطري بزرگ و براي جمهوري اسلامي، سرمايه با ارزشي محسوب ميشد و اين از ديد منافقين دور نمانده بود... از لحاظ شخصي، فرد متواضعي بود؛ انسان شجاعي بود؛ خوشفكر و خوشقريحه بود و زحمتكشيده و درسخوانده بود. بيطمع و بدون چشمداشت به مال و مقام كار ميكرد و به كار علاقه داشت. صداقت، اخلاص و وفاي او را همه ميدانند. او يك شخصيت از همه نظر ممتاز بود».
امام خميني (ره) نیز درباره حجتالاسلام هاشمينژاد فرمودند:
«در روز شهادت امام جواد(ع)، يكي از فرزندان آن خانواده به شهادت رسيد. شهيد هاشمي نژاد كه من از نزديك با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهيد را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصي كه او را ميشناسند، پوشيده نيست، امروز در روز شهادت آن سلف صالح، اين خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد. ما در عين حال كه از شهادت چنين جوانمردي فاضل، عالم و مجاهد متأثر هستيم، لكن از آنجا كه هر يك از اين شخصيتها از دست ما برود، براي اسلام، كمك و براي مخالفين اسلام، لعن و نفرت و دليل ضعف آنهاست».