به گزارش خبرنگار حوزه دین و اندیشه "خبرگزاری دانشجو" «جرج سمعان جرداق» نویسنده، اندیشمند و ادیب مسیحی لبنان است که در سال 1933م در منطقه مرجعیون در جنوب لبنان دیده به جهان گشود. وی صاحب دایرة المعارف «علی؛ ندای عدالت انسانی، علی و حقوق بشر، علی و انقلاب فرانسه، علی و سقراط، علی و ناسیونالیست عربی» و عناوین دیگری در این زمینه است.
جرج سمعان جرداق نویسنده، اندیشمند و ادیب مسیحی لبنان در سال 1931م در خانواده ای مسیحی ارتدوکس در منطقه مرجعیون در جنوب لبنان دیده به جهان گشود.
«جورج سمعان جرداق / George Jordac» نویسنده و شاعر و نمایشنامه نویس مسیحی لبنانی و یکی از شیفتگان مکتب شیعه و عاشقان علی (ع) در روز چهارشنبه 14 آبان 1393 در سن 88 سالگی درگذشت.
طلیعه زندگی
او در «جديده مرجعيون» در جنوب لبنان به دنيا آمده بود؛ در منطقه اي از زيباترين مناطق زمين و پربارترين منطقه از نظر رويدادهاي تاريخي و خاطرات گذشتگان و در خانواده اي با ريشه هاي «غسّاني» از روستاي «شوير» در منطقه «متن» جبال لبنان و در محيطي شيفته علم و داراي گرايش شديد به طلب معرفت رشد کرد
پدر و مادر جرداق نیز به حضرت على (ع) بسیار ارادت داشتند و بر سردر خانه خود، سنگى را نصب کرده بودند که روى آن جمله «لا فتى الا على، لا سیف الا ذوالفقار» حک شده بود و از آغاز کودکياش، برادر بزرگترش «فواد جرداق» که لغت شناس و شاعر بود، تاثير فراواني در هدايت و راهنمايياش داشت.
دروس ابتدايي را در مدرسه اي در همان منطقه فرا گرفته و در دوره کودکي و نوجواني هر وقت مي توانست از مدرسه فرار مي کرد و با دو کتاب به گوشه اي از طبيعت زيبا پناه مي برد: "ديوان متنبي" و "مجمع البحرين ناصيف الياجزي". تا اينکه يک بار برادرش او را در اين حالت ديد و تشويقش کرد و سپس کتاب نهج البلاغه را براي او آورد و به او گفت: «اين کتاب را به صورت ويژه بخوان و هر چه مي تواني از آن حفظ کن، زيرا همه خيرات براي کسي است که اين کتاب را بخواند و مطالب آن را حفظ کند.»
آشنایی با امیر کلام علیه السلام
او هنوز به 13 سالگي نرسيده بود که بخش عمده اي از اين سه کتاب، مخصوصاً نهج البلاغه را حفظ کرده بود و به اين ترتيب آشنايي ابتدايي او با شخصيت بزرگ امام علي (ع) آغاز شد. اضافه بر اين، برادرش فواد قصايد فراواني درباره امام علي (ع) مي سرود که از نبوغ و عظمت و جايگاه والاي امام علي (ع) و زندگي درخشانش سخن مي گفت و او به برادرش گوش مي سپرد و وقتي که اين اشعار را براي مهمانان مي خواند.
جورج جرداق تقريباً 14 ساله بود که نمايشنامه اي منظوم به نام «سحر» را در پنج پرده نوشت که در چندين روستا در جنوب لبنان اجرا شد. در اين زمان يکي از نزديکان خانواده به نام منصور جرداق که از دانشمندان برجسته رياضيات بود، خواست او را براي تحصيل علوم طبيعي و رياضيات به اروپا بفرستد اما او به خاطر دلبستگي شديدش به زيبايي جادويي طبيعت زادگاهش و علاقه شديدش به شعر و ادبيات، نپذيرفت و براي ادامه تحصيل به بيروت آمد و در کالج کليسايي به تحصيل ادبيات عرب پرداخت. 18 ساله بود که نخستين کتاب خود با نام «واگنر و زن» را نوشت و زبان و نثر اين کتاب چنان بود که شيخ عبدالله علايلي درباره آن گفت: «اين زبان درخشان در ادبيات معاصر نظير ندارد.»
او پس از پايان تحصيل در کالج کليسايي بيروت، دو کار را با هم آغاز کرد: نوشتن مداوم براي نشريات لبناني و عربي و نيز تدريس ادبيات عرب و فلسفه در بعضي از مدارس بيروت و آثار ادبي و فکري امام علي (ع) يکي از موضوعات موجود در برنامه هاي آموزشي اين مدارس بود و ازآنجا که داشته ها و دانسته هاي کودکي و نوجواني فرد براي تدريس کافي نيست، جورج جرداق بايد براي آگاهي بيشتر سراغ مطالب و کتاب ها و آثار جديدي درباره شخصيت ادبي و فکري و اجتماعي اين شخصيت مي رفت.
بدين ترتيب، شروع به مطالعه آثاري کرد که درباره امام نوشته شده بود و پس از آن برايش آشکار شد که بيشتر آنچه مي خواند به مسائل ثانوي و محدودي بر مي گردد که به زمان و مکاني مشخص ربط دارد که شايد در مرحله اي تاريخي براي بيشتر از مردم اهميت دارد اما براي همه مردم در همه برهه هاي تاريخي مناسب نيست و بيشتر مطالب، به حق امام علي (ع) در خلافت بر مي گشت و اينکه از ديدگاه مؤلفان اين کتاب ها چه اندازه حق با امام علي (ع) بوده است و هر کدام هم براي ادعاي خود دلايلي مي آورند اما از ديدگاه امام علي (ع) نسبت به زندگي و انسان و ضرورت هاي جامعه بشري سخني در ميان نبود.
از اين رو، جورج جرداق تصميم گرفت به نهج البلاغه برگردد ودوباره آن را با توجه مطالعه کند و دريافت که امام علي (ع) عميق تر و بزرگ تر از تمام آن چيزهايي است که گذشتگان و معاصران درباره اش نوشته اند و به اين نتيجه رسيد که انسانيت امام (ع) با تمام عناصر و خصايصش از انديشه اي صاف و درکي عميق نسبت به حقيقت وجود ناشي مي شود و آنچه مردم را در زندگي خود بدان فرا خوانده فراتر از همه مرزهاي زمان و مکان است.
جورج جرداق، علاوه بر حضور فعال در مطبوعات کشورهای عربی که از مشهورترين آنها مي توان به الصياد، الشبکه و الکفاح العربي اشاره کرد و همکاری با رادیو و تلویزیون لبنان، استاد ادبیات و فلسفه اسلامی در دانشگاه بیروت بود.
وی 30 جلد کتاب تالیف کردهاست که مهمترین اثر وی که به فارسی هم ترجمه شدهاست «الامام علی صوت العدالة الانسانیه » که در 5 جلد با عناوین ذیل منتشر گردیده است: «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، »علی و دوران زندگانیاش» و «علی و قومیت عربی».
ماجرای نامه نگاری با حضرت آیت الله العظمی بروجردی
جرداق در زمان به پایان رساندن این کتاب، نامهای را به همراه یک نسخه از کتاب اش برای آیت الله العظمی بروجردی(قدس سره) می فرستد و کتاب را به این مرجع تقلید تقدیم می کند. آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب «فخر دوران» که درباره سیره زندگانی، دوران زعامت و ابعاد شخصیتی آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره) نوشته است به ماجرای نامه این نویسنده مسیحی اشاره کرده است.
جرج جرداق در این نامه نوشته است: «من در حالات و سیره و تاریخ زندگی امام علی مطالعه کردهام و در آن، به اصول و مبانی و معانی بزرگی که تازه بشریت امروز و مخصوصا دنیای غرب ادعای رسیدن به آن معانی و پیشنهاد آن مبانی را دارد رسیدهام؛ اصولی که اساسی و جهانی است و همه اگر چه به ظاهر باشد همگان را به آن می خوانند. این اصول، همه در سیره و گفتار و کردار امام در حد اکمل وجود دارد.
اسلامشناسان و خاورشناسان غربی اگر چه کم و بیش این معانی را در زندگی آن امام عظیم درک کردهاند اما نخواستهاند قبول کنند که این افتخار برای شرق است و پیش از غربیها و قرنها پیش در شرق، کسانی بودهاند که همه این اصول و حقایق را درک کرده و بیان کردهاند، و از این جهت این واقعیت را کتمان کردهاند.
در شرق هم دانشمندان و علما، چنان که باید، این اصول را از سیره و حال و مقال آن حضرت استفاده نکردهاند، و من دریغ دانستم که چنین شخصیت بزرگی در شرق باشد و قدرش مخفی بماند، لذا این کتاب را نوشتم و چون مسیحی هستم کسی نمیتواند مرا نسبت به بیان مراتب بلند امام به تعصب نسبت دهد، و چون زبانم عربی است و اهل مطالعه هستم هم کسی نمیتواند به عدم اطلاع و نا آگاهی متهم سازد.
این کتاب را نوشتم و شما (حضرت آیت الله بروجردی) بعد از مطالعه تصدیق مینمایید که "إنی أنصفت الإمام بعض الإنصاف"، من بعضی از حق را نسبت به این مرد بزرگ توانسته ام، ادا کنم. من شما را شایسته ترین و لایق ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم.»
آیت الله بروجردی کتاب رسیده را مطالعه کرده و از آن استقبال می کند. بعد از آیت الله صافی که از شاگردان برجسته ایشان بودند می خواهد که کتاب را دقیق مطالعه کند تا اگر اشتباهات و اظهارنظرهایی در آن بود که به نقد و تذکر نیاز داشته باشد، مشخص شود تا همراه با پاسخ نامه برای نویسنده مسیحی بفرستند.
سپس در جلسه ای توصیه به ترجمه این کتاب به زبان فارسی می کند که آقای بلاغی واعظ این کار را انجام داده و ترجمه کتاب را برای چاپ آماده می کند اما در نهایت این کتاب اولین بار توسط سید هادی خسروشاهی در سال 1342 به فارسی ترجمه و منتشر گردید. همچنین وی کتاب «روائع نهج البلاغه» را نیز پیرامون امام اول شیعیان منتشر ساخت.
فقط برای علی علیه السلام می نویسم...
برای نخستین بار جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی (ع) چنین می گوید: «عده ای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می کردند، که مثلا در مورد دیگر خلفای اسلامی و یا دیگران بنویسم. اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم دیگران بد هستند، نه اصلا اینطور نبود، بلکه من پس از علی (ع) کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.»
این چهره برجسته مسیحی تاکید میکند: «انقلاب علی (ع) انقلاب انسانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بود و در آن بین دو جبهه فسق و قتل و قاچاق انسان و برده و مرگ از یک طرف و جبهه دین و رحمت و عدالت و انسانیت و آزادی و حیات فاصله های زیادی بود. موظف شدم که جبهه علی (ع) را که خالص ترین جبهه ها است، مورد بررسی و تحلیل قرار دهم، این جبهه راه را برای من روشن کرد و چراغ راهم شد.»
او همچنین درباره مکتب شیعه گفته بود: «من بعد از سال ها تحقیق، شیعه را در یک کلمه یافتم و آن هم «اخلاق» بود. بنده شیعه هستم چرا که اخلاق پسندیده ای دارم... افراد گوناگون می توانند به مذهب شیعه برسند و از نظر من راه رسیدن به غدیر از کربلاست، راه رسیدن به مذهب شیعه، عاشوراست. کسانی که سرشت پاکی دارند یقینا با مطالعه مصیبت کربلا به غدیر می رسند.»
از آثار دیگر وی میتوان به «قصائد حب»، «ابدالاغانی»، «المشردون»، «قصور و اکواخ»، «صلاح الدین و قلب الاسد»، «وجوه من کرتون»، «غرام الالهه»، «اساطیر العربی»، «بومیمیه»، «شاعر و جاریه فی قصور بغداد»، «العرب و السلام فی شعذ الاروبی»، «الوالی» و «فاغنروالمرا» اشاره کرد.