به گزارش گروه دانشگاه "خبرگزاری دانشجو"، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در خصوص مسائل اخیر سیاسی داخلی و خارجی کشور با انتشار بیانیهای اعلام کرد: طرح مساله بورسیههای غیرقانونی یک بازی کثیف سیاسی در ساحت علم و پژوهش بود.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
"و همانا در زمان بسیار حساسی بسر میبریم که دنیا آبستن بایدها و شایدهای بسیاریست. امروز دنیا درگیر وحشیگریهای عیان جاهلانه تکفیریون از یکسو و جاهطلبی و ددمنشی پنهان قدرتهای مستبد مادی از سوی دیگر است. به تعبیر امام خامنهای، این دو گرچه ظاهری متفاوت دارند ولی مقاصدی مشابه را دنبال میکنند. اما این همه، فرصتی استثنایی برای جمهوری اسلامی ایران در هندسه زمان و مکان و بلکه در قاموس تاریخ بشری ایجاد کردهاست؛ تا بسیاری از نگاههای امیدوارانه دوستان و حسودانه دشمنان به آن دوخته شود. گویا که جهان ناگزیر شده بشنود ندای حقیقتی را که سالها پیش انقلاب اسلامی در جهان طنین انداز کردهاست.
اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا بهعنوان فرزندان ملت سرافراز ایران در بطن جوامع غربی و محشور با اقشار مختلف مردمان این سرزمین، برخود فرض میداند با همان مشی دانشجویی- آرمانگرایانه و نه محافظه کارانه نکاتی را درخصوص سیاست داخلی کشور در این شرایط حساس بیرونی و زیر این نگاههایِ خیره، به سمع و نظر ملت عزیز بویژه جامعه دانشگاهی محترم برساند. این بیانیه در سه بند تنظیم شده که عصاره آنها توجه به اوضاع سیاسی کشور، ظرفیت نخبگان سیاسی کشور و مقایسه آن با تراز انقلاب اسلامی در مقیاس جهانی است.
ما دانشجویان مشغول به تحصیل در کشورهای مختلف اروپایی ضمن تقدیر از تلاشهای بیشائبه در قوای مجریه و مقننه، متاسفانه از تنزل تراز سیاسی کشور از یک نگاه جامعنگر و چشمانداز محور، به یک نوع جزیی نگری سیاست و منفعت زده نگرانیم و این نگرانی را از اثرات کنشهای سیاست داخلی بر بطن جوامع غربی حس کرده و متذکر میشویم.
بند اول:
مذاکرات هستهای: یک نمایش قابل قبول از ظرفیت سیاست بین المللِ مبتنی بر تفکر انقلاب اسلامی
علیرغم انتقادهای مختلف به این مقوله که براساس یک نگاه داخلی شاید موجه هم بنماید، ولی نَفس مذاکرات و نحوه اجرای آن از مجاری مختلف سیاسی داخلی یک جلوه مثبت و قابل قبولی از ظرفیت تفکر انقلاب اسلامی در ورطه سیاست بین الملل ایجاد کرده است. این در وهله اول مرهون توجه رهبری معظم امام خامنهای به این امر است. اینکه حکومتی برخاسته از تفکر اسلام ناب توانسته سلیقههای مختلف سیاسی را در یک چهارچوبی از خطوط قرمز مشخص برای پیشبرد یک هدف مشترک جمع کند، یک دستآورد و بلوغ سیاسی بزرگ است که باید ارج نهاده شود. این نگاه، فارغ از نتیجه مذاکرات و تنها در افق فراملی است.
بنابراین شایسته است موافقان و مخالفان این ارزش جامع را مد نظر قرار داده و در لوای منافع ملی، اختلاف سلیقهها را بپذیرند و این دستاورد بزرگ را با بدگویی از رقیب پیش دشمن یا توهین و اظهارنظرهای غیرمنطقی در محافل داخلی، کمرنگ نکنند؛ بلکه با افتخار این ظرفیت بزرگ تفکر انقلابی را به دنیا معرفی کنند. دنیا تشنه دانستن اینچنین ظرفیتهای چند بُعدی است.
بند دوم:
مساله تعیین وزیر علوم تحقیقات و فناوری: یک نمایش ضعیف از ظرفیت سیاست داخلی
اینجا قصد یافتن مقصر در این مساله را نداریم و وظیفه خود نیز نمیدانیم ولی تذکر آنچه از ماحصل این دعوای داخلی در چشمان بیرونی نقش میبندد را حسَب وظیفه به سمع میرسانیم. این مساله از ابتدا رنگ و بوی سیاسی بخود گرفته بود طوری که بوی آن حتی در محافل اروپایی نیز استشمام میشد و هر انسان با بصیرتی آن را درک میکرد. ولی متاسفانه بجای اتخاذ یک رفتار منطقی تنش زدا، عملکردها به سمت جزیی نگریها و سهم خواهیهای سیاسی از اینجایگاه وزارتی پیش رفت.
امروز بعداز این همه فراز و نشیب دوباره به نقطه اول بازگشته: یعنی همان که میتوانست روز اول باشد. در این مساله به وضوح نشان داده شد که قوای محترم مجریه و مقننه نتوانستند از «ظرفیت قانون اساسی» برای حل یک مساله معمولی استفاده کنند و این یعنی «سقوط تراز سیاست داخلی».
مسئول مستقیم این اتفاق قطعاً نخبگان سیاسی هستند و باید در پیشگاه ملتی که روزی به آنها در جایگاههای مختلف اجرایی یا تقنینی اعتماد کردهاند پاسخگو باشند. فدا کردن آبرویی که با هزاران خون دل ایجاد شده و امروز چشم جهانیان را به خود معطوف کرده و پشت الفاظ کنایه آمیز و اصطلاحات سیاسی پنهان شدن به هیچ وجه قابل قبول نیست.
این رفتارها در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی نبوده و نیست. بعداز گذشت سه دهه از عمر انقلاب اسلامی و تجربه بادهای گرم و سرد بسیاری، فهم مفاهیم «گذشت سیاسی و تعامل درون نظام» در زیر سایه منفعت ملی نباید برای مسئولین ما آنچنان سخت باشد که امروز در ورای مرزها، بجای شنیده شدن حرفهای اصلی انقلاب، بگومگوهای داخلی نقل محافل شود. این اصول را سیاستمداران خداناباور غربی هم میدانند ولی افسوس که امروز بزرگان سیاسی خدا باور ما یکی از بهترین و موثرترین وزارتخانهها را قربانی بازیهای جناحی کردند و اجازه دادند ماهها بیوزیری اتفاقات تلخی را در این وزارتخانه رقم بزند.
با معرفی وزیر جدید این مساله بحمدلله تمام شد؛ ولی بر همگان لازم است از ابتدا و بدون هیچ پیش قضاوتی عملکرد دو قوه محترم را در این مهم به دقت بررسی کنند تا حد و اندازه هر یک در هندسه سیاست داخلی معلوم شود. این یک امتحان مهمّی بود که متاسفانه آسیبها و ضعفهای بزرگی را در گفتمانهای مدعی فهم انقلاب اسلامی روشن کرد و خوشبختانه خلاء یک گفتمان جامع متکی بر مفاهیمِ ناب انقلاب را بیش از پیش روشنتر کرد. این گفتمان باید قبل از هرچیز یک نگاه جهانی حتی در سیاستهای داخلی داشته باشد تا دچار این خرد نگریها و بازیهای کودکانه سیاسی نشود و نفَس جریان علمی کشور را در یکی از برهههای حساس تاریخی نگیرد.
بند سوم:
طرح مساله بورسیههای غیرقانونی: بازی کثیف سیاسی در ساحت علم و پژوهش
متاسفانه عدم نگاه فرا سیاسی و درک صحیح از اوضاع حساس کنونی و تمرکز بر منافع حزبی و گذرا سبب شد که یک مساله در حد مدیرکلی یک معاونت وزارتخانه، به مقیاس ملی و بین المللی کشانده شود تا سودجویان انبان سیاسی خود را به قیمت هتک حرمت انسانی و علمی بیش از سه هزار و هفتصد نخبه علمی کشور فربه کنند.
سطحی نگری سیاسی و بازی با آبروی دیگران تا به آن حد رسید که این مساله داخلی به میان شبکههای تلوزیونی اروپایی کشیده شود تا کشوری که تا همین اخیر رشد علمیاش آن را در کانون توجهات جوامع علمی قرار دادهبود، به یکباره صاحب «سه هزار بورسیه افراطی بیسواد» معرفی شود.
واقعا کدام منطق عقلی، ملی و شرعی میپذیرد که چنین رفتار دور از شأنی با حثیت علمی کشور شود و کدامین انسان آزادهای در برابر این ظلم زبان به دهان میگیرد؟ نه تنها ظلم به هزاران دانشجو و هیات علمی بلکه به اعتبار علمی کشور که با تلاش شبانه روزی جامعه دانشگاهی فراهم شدهاست.
آیا غیر از این است که خرده بینهای سیاست زده، تحمل حضور سلیقهای متفاوت در فضای دانشگاه را نداشتهاند و از شکسته شدن اسلوب غربگرایانه در دانشگاهها نگران شده بودند و از طرفی نمیتوانستند دستاوردهای علمی این قشر را انکار کنند و از این رو در هیبت الفاظ فرافکنانه به فکر لجنمال کردن آبروی آنها افتادند؟ و صد افسوس که در غفلت و بیتوجهی مسئولین مربوطه که هرکدام دامن خود را عقب میکشد این حربه شوم در حال کارگر افتادن است.
تا دیروز بورسیه بودن یکی از افتخارات بود ولی امروز سند تحقیر و مایه تمسخر کارکنان دانشگاه قرار گرفتن. آیا کسی جوابگوی این هتک حرمت که تنها به اختلاف سلیقه افراد حاضر در وزارت علوم و دولت قبل برمیگردد و آن را میتوان «آیین نامه بازی» نامید، خواهد بود؟ با این منطق ضعیف شاید لازم باشد بررسی کنیم که چند هزار دانشجوی شهید غیرقانونی نیز داریم چرا که آقای دانش آشتیانی در جلسه دفاع خود گفتند در زمان جنگ در آیین نامههای وزارت تحت امرشان دست بردهاند تا دانشجویان راحتتر در جبهه حاضر شوند! آیا آن دانشجویان هم غیرقانونی اعزام شدهاند و باید خانوادههایشان حقوق مزایای متعلّقه را پس بدهند؟ اگر تغییر آیین نامه جزء اختیارات وزارت خانههاست پس چرا بعلت عقده گشایی عدهای، این همه انرژی مملکت و فضای دانشگاهی را سر این مساله تلف کردند؟ بهتر است بجای سوءاستفاده از قدرتی که برخی از «بدِ حادثه» به کف آوردهاند، کارنامه علمی دانشجویان بورسیه این دوره مورد توجه قرار بگیرد و با تراز علمی کشور مقایسه شود نه اینکه از جنجالهای سیاسی برای داخل کردن سلیقه سیاسی در ساحت دانشگاهی سود جسته شود.
از مسئولین محترم مربوطه در هرسه قوه تقاضا داریم در برابر این مساله که سبب شده جریان با نشاط و روحیه جهاد علمی در بخش مهمی از نخبگان کشور تبدیل به نگرانی، بیتکلیفی و تلاش برای رفع اتهام از گناه نکرده شود و اعتبار علمی نظام جمهوری اسلامی را خدشه دار کرده، سکوت اختیار نکنند و ظرفیتهای قانونی خود برای احقاق حقوق این عزیزان و بازگرداندن اعتبار به وزارت علوم را فعال کنند که در غیر اینصورت در پیشگاه خداوند متعال باید پاسخگوی این ظلم باشند."