گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو» ـ محسن جندقی؛ حذف یارانهنقدی یکی از گرههای اقتصادی دولت محسوب میشود که با اشتباهات و ابهامات، این گره کورتر شده و انگار قرار نیست تکرار آن اشتباهات پایان بپذیرد.
دولت چند روز پیش اعلام کرد حذف یارانه نقدی را کلید زده اما معیار خود را برای حذف اعلام نکرد. قطعا برای انجام کار مهمی مانند حذف یارانه نقدی خانوارها متر و معیار مشخصی وجود دارد.
آنهایی که بیسر و صدا در حال حذف شدن از لیست یارانه نقدی هستند حتما باید ویژگیهایی داشته باشند که دولت مجاب شده آنها را حذف کند.
در اقتصاد نمیتوان عبارت کلی «پردرآمد» را به کار برد و به وسیله آن اقدامی کرد.
قطعا این افراد با یک معیار مشخص از سوی دولت از لیست یارانهبگیران حذف شده و میشوند. سوال اساسی این است که آن متر و معیار چیست؟
اگر برای حذف خانوارها از فهرست یارانهبگیران قاعدهای وجود نداشته باشد که هرج و مرج به وجود میآید و قطعا برای چنین کار با اهمیتی دولت قاعدهای را تعریف کرده است اما آن قاعده و متر و معیار چیست؟
دولت قانونا باید پاسخ این سوال را بدهد تا هرگونه ابهامی قبل از «مساله شدن» برطرف شود.
آیا دولت، سقف درآمدی را ملاک قرار داده یا اینکه مسائلی چون حساب بانکی و تعداد مسافرتهای خارجی و ارزش ملک و املاک و داراییها را مد نظر قرار داده است؟
چون قواعد حذف اعلام نشده نمیتوانیم تحلیل درستی از آن داشته باشیم اما طبق سخنان اخیر نوبخت، دولت منتظر تصویب تعیین سقف درآمدی 5/2 میلیون تومان برای حذف یارانه نقدی است.
برخی نمایندگان مجلس در حال انجام اشتباهی هستند که دولت قصد داشت آن را قبلا اجرا کند اما عملا موفق نشد. حال برخی مجلسیها همان راه اشتباه را میروند و دولتیها هم منتظر آن هستند!
تعیین سقف 5/2 میلیون تومانی قطعا چالش بزرگی برای مجلس و دولت خواهد بود.
اولین پرسش این است که آیا اصلا درآمد 5/2 میلیون تومانی برای حذف یارانه نقدی عادلانه است؟ یعنی یک خانوار 4، 5 نفری با درآمد 5/2 میلیون تومان پردرآمد محسوب میشود و به یارانه نقدی نیاز ندارد؟!
کسانی که روی این مبلغ تاکید دارند گویا از تورم و گرانیها و مشکلات اقتصادی مردم بیخبرند.
دوستان مجلسی و دولتی باید بدانند سرپرست یک خانوار 4، 5 نفری حتی اگر 5/2 میلیون تومان درآمد داشته باشد، نمیتواند به راحتی اقساط رنگارنگ، اجارهخانه و شهریه دانشگاه و هزینه ازدواج فرزندان را بپردازد.
به عبارت بهتر تعیین سقف 5/2 میلیون تومانی نمیتواند یک عدد علمی و کمخطا باشد. اصلا همین تعیین عدد میتواند به یک اشتباه بزرگ تبدیل شود و عدالت را زیر سوال ببرد، چون طبق این معیار بدون تبصره، یک خانوار 8 نفره با یک خانوار 2 نفره تفاوتی نخواهد داشت و یارانه هر دو حذف میشود. آیا این عادلانه است؟
اتفاقا تعیین چنین معیاری دقیقا ضد سیاستهای کلانی چون «لزوم ازدیاد جمعیت کشور» خواهد بود.
یا تصور کنید خانوارهایی که بیمار صعبالعلاج دارند؛ حتی درآمد 10 میلیون تومانی هم نمیتواند پاسخگوی بخشی از هزینههای آنها باشد. آیا شایسته است یارانه نقدی این خانوادهها حذف شود؟
موضوع اساسی این است که دولت مساله یارانه نقدی را تک بعدی و یک خطی میبیند و فقط درآمدها را در نظر میگیرد در حالی که برای اجرای عدالت حتما باید هزینهها هم مورد توجه قرار گیرد.
دولت میخواهد یک نسخه واحد برای میلیونها شرایط بپیچد که قطعا شکست خواهد خورد.
تعیین یک سقف درآمدی فقط میتواند برای خانوارهایی با شرایط یکسان موثر باشد نه خانوارهایی که هم از نظر تعداد اعضا و هم از نظر کیفیت زندگی شرایط بسیار متنوعی دارند.
تعیین یک معیار واحد برای شرایط متنوع محکوم به شکست است و همانطور که برخی مسؤولان اعلام کردند موجب نارضایتی خواهد شد.
یک نکته اساسی که کمتر کسی به آن توجه کرده این است که قصد دارند «سقف درآمدی خانوار» را به جای «سقف درآمدی سرپرست خانوار» در نظر بگیرند. یعنی اگر سقف درآمدی اجرایی شود یارانه نقدی کارگری که درآمد 5/1میلیون تومانی دارد و همسر وی هم کارمندی است که یک میلیون تومان حقوق میگیرد، قطع میشود.
در بسیاری از خانوارهای ایرانی شاهد هستیم به غیر از سرپرست، سایر اعضا نیز مشغول به کار هستند تا برای مخارج زندگی دچار مشکل نشوند. دختر یک خانواده امکان دارد برای تامین جهیزیه یا پسر خانواده برای تامین آینده خود کار کند. معیار جدید حذف یارانه چه پاسخی برای این وضعیت دارد؟ آیا چنین خانوارهایی احتیاجی به یارانه نقدی ندارند؟
نکته مهم این است که سقف درآمدی خانوار به یک مبحث فقهی و شرعی هم وارد میشود و آن مساله «درآمد زن» است.
طبق شرع اسلام درآمد زن متعلق به خودش است و الزاما نمیتواند درآمد خانوار محسوب شود.
دولت در فروردین امسال نیز در فرم خوداظهاری یارانهای بارها و بارها تاکید کرده بود مردم درآمد خانوار و نه فقط درآمد سرپرست خانوار را اعلام کنند و این بدانمعناست که اگر سقف درآمدی تعیین شود دولت به کیفیت کسب درآمد کاری ندارد و قطعا این مساله نه تنها عادلانه نیست بلکه خلاف شرع هم محسوب میشود.
امکان دارد پدر و مادر خانواده درآمد 5/2 میلیون تومانی دارند اما شرعا درآمد زن برای خودش است و صرف مخارج خانه نمیشود.
دولت با کدام توجیه عقلی و شرعی یارانه نقدی این خانواده و خانوارهایی با شرایط مشابه را قطع میکند؟
دولت از طرفی خود را مدافع حقوق زن نشان میدهد و از طرف دیگر عملا قصد دارد حقوق آنها را با این تصمیمها و قواعد نادیده بگیرد.
قطعا حقوق زنان، دفاع از فلان خواننده زن نیست. چنین برداشتی از حقوق زنان بسیار حقیر و زشت است؛ اگر دولت خود را مدافع حقوق زنان میداند باید عملا به این نکات توجه کند و درآمد زنان را از درآمد خانوارها جدا بداند تا به بهانه حذف یارانهها حقوق آنها ضایع نشود.
دوستان مجلس که تعدادی از آنها خبرگان اقتصاد هم به حساب میآیند درباره تعیین سقف درآمدی و معیارهای حذف باید هوشیار باشند و نباید با فشار رسانهای، تصمیمی احساسی و پراشتباه بگیرند؛ اشتباهی که دولت بیصبرانه منتظر آن است و قبل از تصمیم مجلس نیز آن را اجرا کرده است.
مردم هنوز از معیار و شاخصهای حذف یارانه نقدی خبر ندارند و طبق «ﻗﺎﻧﻮن اﻧﺘﺸﺎر و دﺳﺘﺮﺳﯽ آزاد ﺑﻪ اطلاﻋﺎت» که دولت محترم نیز اعتقاد کامل به آن دارد، مردم حق دارند از جزئیات آن باخبر شوند.
مسؤولان اعلام کردهاند کار حذف یارانه نقدی را آغاز کردهاند اما نگفتهاند متر و معیار و شاخص حذف چیست. آیا ملت نباید بداند؟