به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» این جلسه که پیرامون بحث در حوزه بازیگری فیلم کوتاه تشکیل شده بود، قرار بود در سالن یک سینما فلسطین برگزار شود اما به دلیل ازدحام جمعیت به سالن یک سینما فلسطین که بزرگتر بود، منتقل شد.
شهاب حسینی در ابتدای این جلسه گفت: عرصه فیلم کوتاه تمام آینده این حرفه را در خود جای می دهد. انتقال مفهوم در زمان کم با فیلم کوتاه سخت است. من فیلم های کوتاهی دیدم که طی 5 دقیقه تاثیرگذارتر و نوید بخش تر از فیلم بلند بودند. قواعد بازی در فیلم کوتاه تفاوتی با فیلم بلند ندارد. زندگی بشر با سرعت برق آسا در حال تغییر و تحول است و مفاهیم هم به همین سرعت پیش رفتند.
این بازیگر افزود: گاهی برخی افراد در حرفه ما تنها به این خشنودند که کار می کنند اما اگر کسی جستجوگر باشد و به راحتی قانع نباشد، این حرفه می تواند دو وجه کاملا متضادِ اشتیاق یا کابوس داشته باشد. چرخ تنها برای انتقال اتومبیل کافی نیست و اتفاقات بسیاری برای چرخیدن این چرخ لازم است و بازیگری هم به طور مجزا قابل بررسی نیست.
حسینی ادامه داد: باید از خود بپرسیم علت به وجود آمدن این هنر چیست. بشر در حال زندگی بود و به تدریج نیازها به وجود آمدند و بشر در تلاش برای رفع این نیازها بود. هنر نمایش ریشه در آیین ها، باورها و اعتقادات جوامع بشری دارد. قرارست مقداری مفاهیم اعتقادی، جهان بینی و تفکراتی که جهان بشری را تحت تأثیر خود قرار دهد، با این هنر منتقل شود. بازیگری امتیازی نیست که افراد بخواهند به کمک آن جایگاه ویژه تری پیدا کنند.
بازیگر فیلم «سوپراستار» با اشاره به اینکه باید بدانیم کجا ایستادیم و قبلا چه کارهایی در جهان هنر انجام شده است، توضیح داد: درخت هنر از رودخانه اندیشه تغذیه می کند. اگر اولویت تغذیه تغییر کند، هنری حاصل نمی شود. اگر ارتباط بین شاخه و ریشه قطع شود، درخت خشک می شود.
حسینی با تأکید براینکه سینما اهمیت ویژه ای دارد، افزود: سینما رسالتی شبیه پیامبران دارد که افکار و اندیشه ها را تحت تأثیر قرار می دهد و به ما کمک می کند تا شرایط را تحلیل یا قضاوت کنیم و باعث تولید فکر می شود. فکر نیز ماده اولیه زندگی است. حضرت علی(ع) می فرماید: عاقبت همان می شوی که می اندیشی.
وی افزود: برخی می گویند من باید در این زندگی حق خود را بگیریم. حق همه ما از جانب خدا به واسطه آمدن ما از عدم به وجود است. ما می توانستیم نباشیم اما هستیم و درک می کنیم. تفاوت هنرمند و آدم هایی که بزرگ فکر می کنند این است که به جای گرفتن حق، به این فکر می کنند چگونه حق زندگی را ادا کنند.
این بازیگر ادامه داد: سینما اگر به حاشیه آلوده شود، دیگر سینما نیست. این وظیفه جامعه است که راهی برای تبادل نظر برای هنر نمایش پیدا کند. سینمای سالم می تواند در جامعه می تواند فضای تبادل نظر ایجاد کند و ما را به این جاده هدایت کند که نظرات مخالف یکدیگر را بشنویم. اگر با دغدغه می خواهیم کار کنیم، موظف هستیم که به عقیده سینمایی ها به اول آفرینش برگردیم و بدانیم مقصود چه بوده است و ما کجای این آفرینش هستیم و چه باید انجام دهیم.
بازیگر فیلم«محیا» در ابراز نظری جالب توجه عنوان کرد: ناب ترین لحظات را در نبرد زندگی در مستند راز بقا می توانیم ببینیم. این ها واقعا به ما بازیگری یاد می دهد. من از گورخر و زرافه خیلی یاد گرفتم چون این حیوانات تابع یک نظم هستند. همیشه ماندگاری و کار درست در هماهنگی اتفاق می افتد. ارکستر بزرگ آفرینش می نوازد و ما در این میانه وظیفه داریم خود را با این نظم هماهنگ کنیم. ما باید راهی برای هماهنگ شدن با این نظم پیدا کنیم. پس بازیگری تنها یک عشق و هوس نیست و اگر باشد موقتی است و تا پایان عمر نمی تواند ادامه داشته باشد. ما در درون خود همواره این خلأ را احساس می کنیم.
حسینی بیان کرد: ما برای بیان ذهنیات و دغدغه های خود راهی پیدا می کنیم. برخی برای بیان حس درونی خود، به کاغذ روی می آورند و این بزرگترین وجه هنر است که بتوانیم ذهنیات خود را روی کاغذ بنویسیم. قلم چیزی است که خداوند به آن قسم خورده چون می تواند زندگی افراد مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. در وجود یک نفر نیز خداوند استعدادی برای شعر گفتن قرار داده است و ما نیز بازی کردن را انتخاب کردیم.
این بازیگر با اشاره به نمایش هملت خاطرنشان کرد: شکسپیر بازیگر نبود اما هملت را به گونه ای نوشته که بازی کردن آن بازیگر را به چالش می طلبد. ما باید بررسی کنیم از فیلتر ذهن بشر چه چیز گذشته و چه مسائلی روی کاغذ جاری شده است. خوشبختیم اگر کتاب خواندن یکی از علایق و سرگرمی های ما در زندگی باشد. با کتاب خواندن ذهن ما برای تصویرسازی و تصور تربیت می شود. خلاقیت اول باید در ذهن ما اتفاق بیفتد و پس از آن باید تمرین کرد و آدمی باید به ذهن و فکر خود اجازه پرواز دهد. ما باید روح را از قالب های کم ارزش و زندگی روزمره جدا کرد.
حسینی افزود: فردی که می خواهد وارد عالم هنر شود، نباید از تنهایی و انزوا بترسد و باید تنهایی را یک گنج بداند. اگر از تنهایی می ترسیم نباید وارد عالم هنر شویم چون این عرصه نیازمند انزوا و تفکر است. روح بازیگر باید جستجوگر باشد و عطش دانستن داشته باشد و به آسانی قانع نشود. این فرد باید بتواند تا یک هفته ارتباطات خود را قطع کند، به خارج از شهر برود و فکر کند و بنویسد. هرکدام از ما به طور حتمی یک ژنتیک و بذر جداگانه ای داریم که ما را از دیگران متمایز می کند.
بازیگر فیلم «پرسه در مه» یادآور شد: کسی که می خواهد وارد بازیگری شود باید با خودش صادق باشد و چشم خود را به درون خودش باز کند. امکان این وجود ندارد با ذهنی که به خودمان دروغ می گوید، فیلمی بسازیم که مردم آن را باور کنند. آنچه روی پرده سینما اتفاق می افتد مجاز است اما در این مجاز حقیقتی نهفته است و آن اینکه عملکرد افراد کاملا مشخص می شود و پنهان نیست. همچنین پرده ذهن یک کارگردان را به طور کامل عیان می کند. به عنوان یک بازیگر گاهی می ترسم همین چیزهایی که به لطف خداوند به دستم آمده، خراب شود. بنابراین خلوتگاهی برای شکست ها و پیروزی های ما باید وجود داشته باشد تا کنکاش کنیم.
وی افزود: از مارتین اسکورسیزی پرسیدند در فواصل بین فیلم های خود چه کاری انجام می دهید و او هم پاسخ داده بود که در فواصل فیلم هایم در ذهنم حداقل 30 یا 40 فیلم کوتاه می سازم.
حسینی در رابطه با بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: تلقی اشتباهی است که فکر می کنند باید تئاتر را به صورت بزرگنمایی شده بازی کرد. شما می توانید کاری کنید که تماشاگر تئاتر در همین فاصله ای که نشستید، شما را در نمای نزدیک ببیند. سینما را به صورت جزئی باید بازی کرد اما برخی آن قدر جزئیات را به کار می گیرند که بازیشان تخت و تک بعدی می شود. شما گاهی باید با قواعد تئاتر در سینما بازی کنید و گاهی با قواعد سینما در تئاتر بازی کنید و یک زمانی هم لازم می شود که از هر دوی این تجربیات کمک بگیرید تا در تلویزیون بازی کنید.
بازیگر و کارگردان فیلم«ساکن طبقه وسط» درباره بازیگری اظهار کرد: بازیگری شما را رها نمی کند و همواره به شما ثابت می کند که شما کمتر از آنچه باید می دانید و این اذیت کننده است. اعتیاد این شغل سنگین تر از تمام اعتیادهاست و ممکن است روی آن عمر و خانواده خود را بگذارید. باید بدانید که چه چیز را با چه چیز تغییر می دهید.
وی افزود: فعالیت در سینما هیچ تفاوتی با کسی که برای دفاع از میهن رفته ندارد زیرا در آنجا باید از همه دلبستگی ها دل بکنیم و در بازیگری نیز همین اتفاق می افتد. من در این حرفه بسیار خودم را آزار می دهم.
حسینی با اشاره به اینکه فیلمسازی کار سختی نیست، گفت: فیلمسازی سخت نیست و تنها کافیست انسان بداند از خودش چه می خواهد. بازیگر باید تکلیف خود را با ذهنش مشخص کند و آبشخور قوی اندیشه داشته باشد. مهم تسلط بر یک زبان خاص نیست بلکه مهم این است که با آن زبان چه می خواهیم بگوییم. باید مفهومی که به دنبال آن می رویم از قبل ساخته و پرداخته باشد و خودمان به طور عمیق به آن باور داشته باشیم. کمیت اصلا در هنر معنایی ندارد. تا سوال ایجاد نشود، انگیزه ای برای حرکت به وجود نمی آید.
وی افزود: پرویز فنی زاده انسان وارسته ای بود که با عشق کارش را انجام می داد و بسیاری از آدم ها آمدند اما فنی زاده ماندگار شد و ما باید از خود دلیل این ماندگاری را بپرسیم. شاهکار بازی استیو مک کویین در یک نما در فیلم«پاپیون» است که بعد از ماه ها سرش را از سلول خود بیرون می آورد و با نگهبان صحبت می کند.
حسینی ادامه داد: ما عجله داریم و می خواهیم به سرعت موقعیتی برای نمایش خودمان پیدا کنیم. در دنیای هنر ما با خودمان خیلی کار داریم. بارها دیدم که شادمانی بهانه ای برای فراموشی بوده اما اگر قرارست این طور باشد که غم بهتر از شادی است چون ما بیشتر از غم ها و شکست هایمان می آموزیم. این شادی باید شادی کشف ورود به یک دنیای تازه باشد نه شادی بی خبری.
وی افزود: بازوهای اجرایی مدیریت سازمان سینمایی ما هستیم و ما باید بتوانیم به درستی کار خود را انجام دهیم اما نمی توانیم. ما دنبال سود و رانت هستیم که به آن توجیه اقتصادی می گویند. فیلمسازان کوتاه باید بترسند که فیلمشان روی پرده می رود زیرا اندیشه آنها روی پرده نشان داده می شود. فرهنگ گفت و شنود در خانواده و جامعه اتفاق می افتد و افراد در زندگی واقعی تمرینی دارند برای اینکه بتوانند منظور خود را در کوتاه ترین کلمات بیان کنند. هنر ارتباط، تعامل و پذیرش را باید در زندگی یاد بگیریم.
حسینی در پایان گفت: متأسفانه یک جایگاه خدایگانی در سینما وجود دارد که به صورت دوره ای تغییر می کند و گهگاهی به تهیهکننده ها، کارگردان و یا بازیگر می رسد. این افراد گاهی خیالاتی می شوند و به همکاران خود مثل نیروی ارتشی که باید کاملا فرمانبردارشان باشد، نگاه می کنند.