به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ این جوان 22 ساله مي توانست مطابق عرف رايج شده در ميان روستاييان و كشاورزان طي اين سال ها، زمين هاي كشاورزي به ارث رسيده از پدرش را بفروشد، پول حاصل از آن را در بانك بگذارد و سود بگيرد و به شهر مهاجرت كند. او اما چنين انتخابي نكرد و درباره علت آن مي گويد: "متاسفانه مردم كشور به مصرف گرايي روي آورده و به فكر توليد نيستند، فقط مي گويند بايد مصرف كنيم. اين مصرف گرايي خيلي به ضرر جامعه است. باعث مي شود دست مملكت جلوي خارجي ها دراز شود. من بچه كشاورزم و از 15 سالگي كار كردم، اساسا مصرف گرايي با روحيه ام سازگار نيست، دوست داشتم توليد كنم. زمين هم كه داشتيم، گفتيم به جاي مصرف توليد كنيم، هم خودمان سو ببريم هم مملكت." سود مجتمع توليدي بنده سال گذشته به لطف خدا 500 ميليون تومان بود."
فرشاد ملكي از جمله اداره كنندگان نمونه واحد هاي توليدي اقتصاد مقاومتي در زنجان است.
این تولید کننده موفق درباره فعاليتهاي توليدياش گفت: "از سال 1390 با كمك و راهنمايي بسيج سازندگي پرورش ماهي قزل آلا را به همراه دو نفر دوستانم آغاز كرديم. كارمان به قدري با موفقيت و سودآوري همراه بود كه با فاصله كمي، پرورش دام هاي سبك و سنگين و پرورش قارچ را هم آغاز كرديم. در حال حاضر در زميني پدري ام به وسعت 6 هزار و 600 متر مربع مشغول به توليد هستيم و عملا يك مجتمع توليدي راه اندازي كرده ايم."
وي در پاسخ به اين سوال كه پيشه قبلي وي چه بوده است، تصریح کرد: پدر و اجداد من همه كشاورز بوده اند و در همين زمين، كشاورزي مي كردند. چند سال قبل درخت هاي سيب و هلويمان را سرما زد و از بين رفتند. در واقع كشاورزي سنتي با تغييرات آب و هوايي صورت گرفته، ديگر قابل ادامه دادن نبود. من 22 سال سن دارم و از 15 سالگي به همراه پدرم كشاورزي مي كردم. بعد از خسارتي كه به درخت هايمان وارد آمد، توانستيم يك حلقه چاه حفر كنيم و كار پرورش ماهي را كليدزديم. پرورش ماهي سود دهي بسيار بالايي دارد و در هر دوره حدود 50 درصد سود خالص مي دهد."
اين توليد كننده جوان، افزود: اگر بچه ماهي هاي فرانسوي به دستمان برسد، سالانه 70 تن ماهي مي توانيم توليد كنيم اما اگر بچه ماهي ها ايراني باشند، تا سقف 30 تن توليد محقق مي شود. از پرورش قارچ هنوز سود قابل ملاحظه اي بدست نياورده ايم چون بازار مناسب آن را پيدا نكرده ايم. در مقابل توانستيم در پرورش گوسفند هاي پرواري موفق باشيم و هم اكنون در ييلاقات ماهنشان 50 گوسفند پرواري داريم. مجتمع توليدي ما براي 8 نفر به صورت مستقيم و براي 13 نفر به صورت غير مستقيم شغل ايجاد كرده است. در قسمت دامداري هم از تحصيل كردگان دامپزشكي براي كار دعوت كرديم و نتيجه مناسبي گرفتيم."
فرشاد ملكي كه همزمان مشغول تحصيل در دوره كارشناسي علوم تربيتي دانشگاه فرهنگيان است، ادامه مي دهد: در آغاز كار، تقاضاي دريافت يك وام 30 ميليون توماني به بسيج سازندگي داديم كه 26 ميليون تخصيص دادند. اين وام كمك بزرگي به ما كرد، هر چند اگر سود آن 4 درصد بود خيلي بهتر مي شد. مسئول بسيج سازندگي شهرستان به صورت مرتب و دوره اي به همراه كارشناسان بسيج، به واحد توليدي ما سر مي زنند و هر بار طرح هاي خوبي پيشنهاد مي كنند هرچند به دليل فقدان منابع مالي كافي هنوز نتوانسته ايم كار طرح هايشان را اجرايي كنيم. در مقابل وزارت جهاد كشاورزي هيچوقت سراغي از ما نگرفته است، در شهرستان ماهنشان من فكر نمي كنم كه حتي يك نفر هم توسط جهاد كشاورزي حمايت شده باشد!"
ملكي مي توانست مطابق عرف رايج شده در ميان روستاييان و كشاورزان طي اين سال ها، زمين هاي كشاورزي به ارث رسيده از پدرش را بفروشد، پول حاصل از آن را در بانك بگذارد و سود بگيرد و به شهر مهاجرت كند. او اما چنين انتخابي نكرد و درباره علت آن مي گويد: "متاسفانه مردم كشور به مصرف گرايي روي آورده و به فكر توليد نيستند، فقط مي گويند بايد مصرف كنيم. اين مصرف گرايي خيلي به ضرر جامعه است. باعث مي شود دست مملكت جلوي خارجي ها دراز شود. من بچه كشاورزم و از 15 سالگي كار كردم، اساسا مصرف گرايي با روحيه ام سازگار نيست، دوست داشتم توليد كنم. زمين هم كه داشتيم، گفتيم به جاي مصرف توليد كنيم، هم خودمان سود ببريم هم مملكت. سود مجتمع توليدي بنده سال گذشته به لطف خدا 500 ميليون تومان بود."
وي در پايان خاطرنشان کرد: متاسفانه سبك زندگي مردم تغيير كرده و عادات خطرناكي پيدا كرده اند. همين تغيير سبك زندگي باعث مهاجرت شديد در دهه هاي اخير از روستا به شهر شده است اما اگر مسئولان از توليد داخل حمايت كنند، حتما مهاجرت معكوس آغاز مي شود وگرنه هيچ كس كلان شهر هاي آلوده و شلوغ را بر محل زندگي اجدادي اش ترجيح نمي دهد. واقعيت اين است كه مسئولان اگر حمايت نكنند با دست خالي نمي شود توليد كرد. بايد مسئولان تلاش كنند و امكانات را فراهم كنند. در حال حاضر مهمترين مشكل ما بازاريابي است و ماهي ما به واسطه دلال ها به دست مشتري مي رسد و نمي توانيم سود كامل بدست آوريم. اگر شركتي بود كه بدون واسطه اين توليدات را به دست مشتريان مي رساند، اتفاق بسيار خوبي مي افتاد. صنايع تكميلي هم بسيار مهم است، اگر در همين ماهنشان يك كارخانه بسته بندي گوشت ماهي ساخته شود، ارزش افزوده فوق العاده اي ايجاد مي شود."
بزار بنده خدا کارشو بکنه از نون خوردن نندازینش....