به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»«عصر یخبندان» چهارمین فیلم از کارنامه کارگردان جوان سینمای ایران مصطفی کیایی است. این فیلم نیز مانند آثار پیشین وی در گونه اجتماعی و با دغدغه اتفاقات و تحولات و معضلات شهری و جامعه شناختی تولید شده است.
کیایی کارگردانی جوان اما صاحب سبک است .نبض درام اجتماعی را در دست دارد و رگ خواب تماشاگران امروزی را می شناسد. فیلم های کیایی داستان های ساده و تاحدی تکراری دارند اما آنچه فیلم های کیایی را از سایر آثار مشابه با کیفیت های نازل تر متمایز می کند تسلط این کارگردان جوان بر مضامین اجتماعی و قلم بسیار خوبش در نوشتن فیلمنامه و بخصوص دیالوگ نویسی است.
«عصریخبندان» آخرین فیلم کیایی نیز مانند سایر آثار وی فیلمی اجتماعی با رگه هایی از کمدی است این فیلم روایتگر زندگی زن و شوهری است که پس از ۱۲ سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند، روابط شان به سردی کشیده است. زن که از وضعیت موجود ناخرسند است، برای فرار از شرایط رو به مواد مخدر و رابطه با مردی متمول و تازه به دوران رسیده به نام فرید می آورد و...
بزرگ ترین دستاورد کیایی به عنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان پس از شناخت مخاطب امروزی توان مقابله اش باخط قرمزها به نحوی است که باعث ایجاد حساسیت و در نهایت منجر به ممیزی نشود. سوژه همه فیلم های این کارگردان به گونه ای ملتهب و مستعد جرح و تعدیل اند اما به واسطه زیرکی و تیزبینی ، فیلم های وی هم موفق به طرح مساله می شوند و هم به سلامت از زیر نظر مسئولین و منتقدان ردشده و به سلامت به مرحله اکران می رسند!
کیایی در فیلم «ضدگلوله» به سراغ یک قاچاقچی فیلم و موسیقی رفت، با فیلم «خط پایان» به سراغ آقازاده ها و رانت خوارها رفت و حالا در «عصریخبندان» شکلی عریان از عواقب اعتیاد مدرن و بی بند و باری در روابط و خیانت زن وشوهرها به هم را نشانه رفته است . کیایی می داند از چه مسیری روایتگر سوژه های داغ و اجتماعی روز باشد و چگونه مماس باخط قرمز های این قصه های ملتهب و حساسیت برانگیز حرکت کند.
اینکه کارگردانی هم دغدغه مخاطب داشته باشد و هم توان طرح مسایل و معضلات روز اجتماعی را در قالب درام هایی که برای مخاطب در کنار گزنده بودن جذاب باشند در سینمای مخاطب گریز و تکراری این سال ها جای امیدواری است .کیایی دقت خوبی در نوشتن فیلمنامه دارد و برای فیلم هایش زحمت کشیده و تولید پر وسواسی دارد .در نظر داشته باشد فیلم های کیایی هیچکدام آثار راحتی نیستند ،معمولا پر کاراکتر هستند و پر از لوکیشن های خارجی.
حُسن دیگر فیلم های کیایی و بخصوص فیلم «عصر یخبندان» دقت کارگردان در انتخاب گروه بازیگران است. بازیگران در فیلم «عصریخبندان» کاملا مطابق با نقش و ویژگی های کاراکترها انتخاب شده اند. مهتاب کرامتی در این فیلم نقش زنی معتاد به شیشه را بازی می کند که با سایر معتادهای معمولا درب و داغان فیلم های ایرانی با سروشکل های آشفته و بازی های اغراق شده فاصله زیادی دارد. سحر دولت شاهی به بهترین شکل نقش دختر از راه به در شده شهرستانی را که در هیولای شهر تهران بلعیده شده است را بازی می کند. محسن کیایی مثل همیشه خوب است و بهرام رادان در نقش آقازاده هوسران و متمول بخوبی از پس ایفای نقش سختش بر آمده است.
در کنار این محاسن اما«عصریخبندان» چند ایراد کلی دارد که یکی از آنها روایت های پراکنده و نداشتن خط داستانی مشخص است. در فیلم های دیگر کیایی هم شاهد حضور کاراکترهای مختلف و داستانک های مجزا بوده ایم اما این بار از انسجام روایتی فیلم های گذشته خبری نیست. هرکدام از کاراکترهای این فیلم به راحتی و بدون آنکه صدمه ای به کلیت فیلم وارد شود قابل حذف هستند و این حتی شامل دو شخصیت اصلی تر فیلم نیز می شود.
مشکل دیگر فیلم پایان بندی های متعدد آن است به طوری که مخاطب دست کم سه بار در دقایق انتهایی فیلم با فینال های متعدد روبرو می شود که یکی از آنها (فصل تصمیم منیر مبنی برترک اعتیاد) بسیار شعار زده و پایین تر از سطح کلی فیلم است.
«عصر یخبندان» در زمینه کارگردانی قدمی رو به جلو برای کیایی محسوب می شود اما در زمینه نگارش فیلمنامه در حد و اندازه های «خط ویژه » و حتی «ضد گلوله» نیست .کیایی تمام تلاشش رابرای طرح مسایل اجتماعی روز می کند اما داستانک های پراکنده اش ذهن مخاطب را درگیر نمی کنند و توان اثر گذاری عمیق را ندارند.