به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، آلبوم «شبگرد کولی باد» کاری مشترک از سهراب پورناظری نوازنده تنبور و روبیک آروتزیان نوازنده ساز بادی «دودوک» از ارمنستان درددلی از دوساز و دو جغرافیا با پیشینههای تاریخی فرهنگی مشترک در سفره ایرانی است.
در قطعه «شبگرد» تنبور سهراب پورناظری آرام آرام با ظرافت و حس، شنونده را با خود به تخیل میبرد و به نوای دلانگیز دودوک روبیک آروتزیان پیوند میدهد. این قطعه در آواز اصفهان به اجرا درمیآید و یکی از ویژگیهای این مایه ایجاد حس غمی نوستالژیک و در عین حال مثبت است که تنبور و دودوک آن را به زیبایی به گفتگو نشستهاند و به موقع نوای یکدیگر را پاسخ میدهند و رودخانه احساس شنونده بدون تلاطم پیش میرود. دودوک زیرکانه و استادانه با کشش نتها گاهی اشارهای به نتهای عرَضی میکند و حس آدمی را قلقلک میدهد.
قطعه «کولی باد» با موتیفهایی از گذشته و آشنا، با تنبور و ساز کوبهای کوزه به میان میآید و پس از چند میزان، دودوک هم به آنها میپیوندد. فواصل و کششهایی که با دودوک به آنها اشاره میشود مختص این ساز است و حتی پردهها و فواصل را به گونهای اجرا میکند که از کروماتیک و دیاتونیک و ربعپرده و کما و ساوار گذشته و به «سِنْت» میرسد و بسیار زیبا و سرشار از احساس با توانایی و تجربه نوازنده به مخاطب هدیه میشود. هرچند لایت موتیف این اثر تکراریست با این حال بسیار زیبا و ماهرانه و با ارائه حسی نو به مخاطب میرسد.
در قطعه «سحر خوانی» در دستگاه نوا، تنبور تکنیکی به میان میآید و در برخی میزانها سهراب پورناظری فقط با دست چپ پردهها را به صدا درمیآورد بدون مضراب درست راست و از آنجا که نتهای سرعتی را به صدا درمیآورد تحسین نوازندهها و موزیسینها را برمیانگیزد. در ادامه دودوک با تنبور لب به سخن میگشاید و دودوک هرجا که با کشش به نتهای عرَضی اشاره میکند لذتی مضاعف به شنونده میبخشد.
«رخس باد» قطعه آخر این آلبوم است که در نوا اجرا شده و اینجا بیشتر اثر ریتمیک و با ریتم پنج هشتم تنبور آغاز میشود. شروع تمام قطعات این آلبوم با تنبور و در ادامه با دودوک نشان از میزبانی ایران از ارمنستان دارد و رپرتوار ایرانی با سفرهای از مقامهای ایرانی از دودوک پذیرایی میشود. در بخشی از این پنجضربی، تنبور بیشتر نقش اکمپانیمان را ایفا کرده و با استفاده از ضرب دستهای آزاد با استایل نزدیک به گیتار فلامینگو و سنکوپهای مکرر شنونده را به یاد «توکههای» فلامینگو میاندازد که با زیرکی و تجربه و تکنیک و با قدرت با تکنیکهای «دُراب» و «تریل» رایج تار و سهتار پکیجی شنیدنی بدست میدهد و در ترکیب با مضراب «شُر» «پسشُر» و «ریز و دُراب» مختص تنبور با توانایی هرچه تمامتر قابلیتهای تکنیکی این ساز را فراتر از هرنوازندهای به رخ میکشد و مخاطب عام و خاص را به وجد میآورد. تنها نکته اینکه در میزانهای اخر همنوازی تنبور و دودوک، این ساز بادی به درستی نمودار ملودیک را همچون تنبور اجرا نمیکند.
آلبوم «شبگرد کولی باد» در مجموع اثری بسیار زیبا و قوی و تکنیکی است که در عین حال سرشار از حس و لطافت است که کمتر در آثار امروزه دیده میشود چراکه آثار امروزی اغلب یا صرفا به تکنیک پرداخته یا به بُعد حسی اثر میپردازند و اندک هنرمندانی هستند که بتوانند تکنیک و تنظیم و اجرا و حس را همه به خوبی و درستی کنار هم چیده و پکیجی قابل قبول و ماندگار به مخاطب ارائه دهند آنهم در آلبومی بیکلام با مخاطبینی که اکثر قریب به اتفاق کار باکلام گوش میدهند. این آلبوم را اگر در هیچ دسته بندی قرار ندهیم ایراد چندانی بر آن وارد نیست و از آنجا که امروزه رسالت جذب مخاطبین جوان ایرانی به موسیقی اصیل ایرانی از اهمیت بالایی برخوردار است و وظیفه هنرمند در این کشاکش موسیقیهای سطحی فستفودی و اغواگر و کاذب، بسیار سخت و سنگین است و «شبگرد کولی باد» در مسیر درست این رسالت قرار دارد. اما اگر بخواهیم از جنبه صرفا فنی و تخصصی و پایبندی به اصول موسیقایی ایرانی به این البوم بنگریم، باید گفت که سُنّت موسیقی ایرانی، تلفیق تکنیکهای تنبور با تکنیک سازهایی همچون گیتار و اقتباس از فیگورهای حوزه موسیقی غربی علیرغم تمام سلیقه تلفیق بهجا، را برنمیتابد.
یادداشت از علیرضا سپهوند