به گزارش گروه بین الملل «خبرگزاری دانشجو» روزنامه الاخبار لبنان نوشت که از اعترافات مربوط به احمد الاسیر در جریان بازجویی در یکی از مراجع امنیتی اطلاع پیدا کرده و خلاصه این اعترافات را که در بخش تحقیقات در وزارت دفاع لبنان انجام شده، منتشر میکند. این اعترافات شامل تأسیس گروه تروریستی وابسته به الاسیر تا زمان حوادث عبرا و داستان فرار وی از صیدا و اقامت در باب التبانه و مهمترین حامیان و تأمینکنندگان مالی و همچنین ارتباطات این گروه تروریستی با القاعده و عوامل انتحاری است.
در این گزارش آمده است: داستان حوادث عبرا اگر از زبان احمد الاسیر مطرح نشود، کامل نخواهد بود. چرا که وی یکی از مهمترین عوامل و شاهد اصلی این حوادث بود که در ژوئن سال 2013 اتفاق افتاد. وی حوادث مربوط به آن زمان را در نزد بازجوهای اداره امنیت عمومی توضیح داد و سپس به صورتی گستردهتر آن را در بخش بازجوییها در ارتش نیز تکرار کرد. او از تمامی حوادث مرتبط با این اتفاقات صحبت کرد و بسیاری از عناصری که در کنار او بوده و او را کمک میکردند را لو داد. این در حالی است که هویت بسیاری از این افراد در نزد نیروهای امنیتی روشن نبود.
وی به نشست شورایی که قبل از این حوادث در منطقه اقامت خود با عنوان نحوه تعامل با ارتش در صورت تلاش برای برچیدن آن ها برگزار شد، اشاره کرد و گفت: «همه حاضران در این نشست تأکید داشتند که تا پای جان از خود دفاع خواهند کرد.» الاسیر عامل مستقیم بروز این درگیریها را بازداشت دو عنصر تروریستی به نام های "ط. س." و "ف. ب." عنوان کرد و گفت که وی معاونان خود را برای پیگیری سرنوشت آنها مأمور کرد، اما بعد از یک ساعت مشخص شد که آنها آزاد نمیشوند به حامیان خود دستور داد که با سلاح به سمت یک مانع ارتش حرکت کنند.
الاسیر در مورد نحوه خروج خود از عبرا گفت که فضل شاکر یکی از همراهان خود را فرستاد تا مسیر خروج از این منطقه را به وی نشان دهد، چرا که قبلاً خودش از این مسیر استفاده کرده بود. وی توضیح داد که آنها موفق به فرار به منزل "أ. ه." شده و چند ساعت در آنجا حضور داشتند. الاسیر در آنجا ریشهای خود را تراشیده و لباسهای خود را عوض کرده و سپس با "ش. س." تماس گرفته تا او را به منزل "س. ا. ح." راهنمایی کند. وی مدت یک ماه در این منزل اقامت داشته تا اینکه به همراه خانوادهاش به منزل محمد علی الشریف مدیر خرید منزل بهیة الحریری و فرزند علی الشریف رئیس جمعیت تاجران صیدا رفت. آنها مدتی را در این خانه اقامت داشتند تا اینکه الشریف با "ح. ر." تماس گرفته و او آنها را به منزل خودش برد. چند روز بعد از اقامت الاسیر و همسرش در این منزل، آنها به همراه "ل. ط." همسر صاحب خانه به شمال لبنان منتقل شدند. این زن خودش مسئولیت انتقال سه فرزند الاسیر را برعهده گرفت و در دیر القمر آنها را به شیخ "ز. م." تحویل داد. این فرد نیز فرزندان مذکور را بنا به درخواست سالم الرافعی به وی تحویل داده بود. "ح.ص." مأمور بود تا منزلی برای آنها در محله باب التبانه اجاره کند.
چند روز بعد همسر الاسیر نیز به باب التبانه رفت، وی در نزد خود 400 هزار دلار پول داشت. سپس همگی از التبانه به المنیه رفته و شش هفته در یکی از منازل منطقه اقامت داشتند. بعد از آن، آنها باز هم به باب التبانه برگشته و پنج ماه در منزلی که شیخ خالد حبلص برای آنها اجاره کرده بود، اقامت کردند. با تشدید محاصره منطقه التبانه بعد از اجرای طرح امنیتی ارتش ، حبلص مجبور شد آنها را بار دیگر به منطقه بحنین برده و یک ماه در منزل خود نگه دارد. بعد از این مدت آن ها به منزل دیگری در بحنین رفته و یک و نیم ماه در آنجا اقامت کردند. مدتی بعد این زمزمه در نزد اهالی منطقه متداول شد که خانواده یک فرد افراطی از گروه داعش در منطقه زندگی میکنند، به این ترتیب آنها به این منزل حمله کردند، در حالی که الاسیر در آن اقامت داشت. بنابراین خانواده الاسیر بار دیگر مجبور به بازگشت به خانه خالد حبلص شدند.
الاسیر می گوید: مبلغ250 هزار دلار به شیخ "ح." پول داده تا یک نیروی نظامی برای کمک به اهل تسنن تشکیل دهد. وی تعداد عناصر گروه ح. را نزدیک به 180 نفر اعلام کرد. الاسیر مشارکت شخص خود در درگیریهای مشهور بر ضد ارتش در منطقه المنیه را رد کرد و گفت که عناصر حامی وی با نظارت او در این درگیریها مشارکت داشتند. وی تأکید کرد که توافق انجام شده بین او و ح. مبتنی بر این نکته بود که الاسیر در پشت پرده و ح. در ویترین حوادث باشد. الاسیر همچنین اعتراف کرده که ش. س. را مأمور انتقال سلاح از صیدا و عبرا به بحنین کرده تا در آنجا سلاح ها را به ف. ع. تحویل دهد. وی به بازجوها گفته است که از شنیدن اظهارات حبلص در خطبه مشهور نماز جمعه وی مبنی بر آغاز انقلاب اهل تسنن در این منطقه شگفتزده شده است.
الاسیر توضیح داده که در پی درگیریهای الاسواق و التبانه شادی المولوی و اسامه منصور از شیخ حبلص کمک خواستند، این موضوع وی را به تحرک برای درگیری با ارتش واداشت. الاسیر به بازجوها توضیح داد که وقتی از شکست در این درگیریها مطمئن شد، همراه با خانواده خود از منزل حبلص به منزل "م. ع." در المنیه فرار کرد. وی دو کامیون بزرگ آماده کرد و او را به صیدا انتقال داد. این در حالی بود که خانوادهاش و خانواده برادرش در یکی از منازل منطقه المنیه باقی ماندند.
وی اعتراف کرده است که به همراه خانوادهاش و برادرش امجد سه روز در نزد معتصم قدورة کارمند سابق وزارت امور مالی اقامت داشت تا اینکه ش. آنها را به اردوگاه عین الحلوه منتقل کرد. آنها در یکی از منازل پشت مسجد النور اقامت کردند. الاسیر میگوید که آنها مدت طولانی در این منزل حضور داشتند. آنها خود را یک خانواده آواره سوریه معرفی کرده بودند و در این مدت از طریق تلگرام با تعداد اندکی از هواداران خود ارتباط داشتند. وی تأکید کرد که هیچ یک از گروههای فلسطینی از حضور وی اطلاعی نداشتند.
بنا به اعترافهای ثبت شده از الاسیر در جریان تحقیقات، وی توضیح داده است که بعد از فرار از بحنین و قبل از اینکه به منزل معتصم قدوره برود، به منزل "ح.د." تروریست تحت بازداشت رفته بود. وی هرگونه ارتباط با گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره را تکذیب کرد و همچنین ارتباط با شیخ سراجالدین زریقات و گردانهای عبدالله عزام را نیز رد کرد. وی اعتراف کرد که عدنان محمد و معین ابوشهر دو عامل انتحاری که عملیات تروریستی بر ضد سفارت ایران در لبنان انجام دادند را می شناخت.
تصمیم الاسیر برای ترور شخصیتهای حزب الله
الاسیر در جریان تحقیقات اعتراف کرد که چند ماه بعد از حوادث عبرا به دنبال انتقامگیری بوده و تصمیم گرفت تعدادی از شخصیتهای وابسته به حزبالله و جنبش امل و گردانهای مقاومت و افسران ارتش و دیگر عناصری که در اطراف این گروهها هستند را ترور کند. وی با این هدف "ش. س." و "م. ق." را مأمور کرده بود تا گروههایی را برای تعیین اهداف و جمعآوری اطلاعات جهت آغاز ترورها تحریک کنند. اقدامات برای توزیع گروهها و مأموریتها انجام شد. چارچوب فعالیتهای گروه اول در منطقه قدیمی صیدا بود. مسئولیت این گروه را ف. أ. فلسطینی بر عهده داشت که مجهز به مسلسل و خمپارهانداز و بمبهای دستی بودند. هدف آنها مسئولان گردانهای مقاومت و عناصر آن بود. گروه دوم تحت فرماندهی "ع. ح." فعالیت میکرد. هدف آن ها ترور شخصیتهایی از حزبالله و جنبش امل در زمان انتقال به بخشها و روستاهای جنوب لبنان بود. گروه دیگر نیز در سایر مناطق مستقر شده و آپارتمانهایی را در مناطق زاروب حشیشو و صیدای قدیم و شرحبیل اجاره کرده بودند تا سلاح ها را در آنجا نگهداری کرده و جلسات خود را نیز در این آپارتمانها برگزار کنند.
وی در مورد شخصیتهایی که هدف این ترورها بودند گفت که آنها تصمیم به ترور شیخ ماهر حمود امام جماعت مسجد قدس و زید ضاهر مسئول حزبالله در صیدا و محمد الکوثرانی یکی از فرماندهان حزبالله گرفته بودند. آنها همچنین تصمیم داشتند مجتمع الزهرا در نزدیکی محله الحسبه و موانع ارتش و هدف حملات تروریستی قرار دهد. وی در عین حال هرگونه انگیزه برای ترور بهیه الحریری را رد کرد.
الاسیر گفت که این گروهها دستور داشتند بلافاصله بعد از آغاز بازداشت های پیش دستانه عناصر تکفیری عملیات خود را انجام دهند. وی در مورد انجام نشدن این توطئهها گفت که به علت تحقیر از سوی هوادارانش پس از حوادث طرابلس از این طرح صرفنظر کرده است. وی اعتراف کرده است که تعداد عناصر گروهکهای خفته [مرتبط با وی] در لبنان بالغ بر 100 نفر است.
کمکهای مالی به احمد الاسیر
وی همچنین اسامی شخصیتهای تأمین کننده مالی خود را نیز فاش کرده و توضیح داد که مهمترین این افراد "ن. ع." است که از وی مبلغ 330 هزار دلار در دو مرحله پول گرفته است. وی توضیح داد که ع. نیمی از هزینههای هر اقدامی که الاسیر انجام داد را پرداخت کرده است. وی در عین حال به بازجوها گفته است که ع. برای هیچ یک از فعالیتهای نظامی وی پول اختصاص نداده است. الاسیر از دیگر تأمین کنندگان مالی خود نام برده و آنها را معرفی کرده است. این افراد عبارتند از : "ر.ش." "م.ب." "ض.و." "ح.ش." "ع.م.ش." فرزندان حاج ح.ح." شیخ فلسطینی به نام "م.م." یک بازرگان به نام "ع.أ." وی همچنین گفت که مبلغ 400 هزار دلار از سوی "ن.ع." و عمه وی و همچنین خانم "أ. ش. " برای تأسیس یک شبکه ماهوارهای پول دریافت کرده است.
الاسیر در جریان بازجوییها به صورت کامل و مفصل از ساختار جنبش متبوع خود نیز سخن گفته است. وی توضیح داد که این جنبش به بخشهای مختلفی نظیر کمیته مسجد، دفتر شخصی، کمیته تبلیغ، کمیته اعتراضات، کمیته خرید مستغلات، گردانهای مقاومت آزاد و تیم محافظت شخصی وی تقسیم میشود.
منابع تأمین سلاح شیخ فتنه
وی توضیح داد که بیشتر سلاحهای مورد نیاز را از عرسال و شمال لبنان تأمین کرده است، منبع اصلی این سلاحها در شمال، گروههای مخالف و مسلح در منطقه جوسیه بودند. وی در مورد اردوگاههای آموزشی خود توضیح داد که یکی از این اردوگاهها در شهر القصیر بوده و اردوگاهی دیگر نیز در مقابل مسجد بلال بن رباح بود که برای دروس تئوری نظامی استفاده میشد.