گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ دکتر شعبان مصطفایی*/ در بحث سرمایه گذاری ضرب المثلی وجود دارد با این عنوان که "همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید" یعنی اگر یک سبد حاوی تمام تخم مرغها باشد و آن سبد از دست ما بیفتد، تمام دارایی خود را از دست خواهیم داد. بنابراین عاقلانهتر آن است که سرمایهی خود را در دو یا چند سبد قرار دهیم، که اگر یکی از بین رفت، مقداری باقی بماند. این اصطلاح را در حوزه کلان نیز این گونه میتوان تعمیم داد که منظور از تخم مرغ، داشتههای یک کشور و مقصود از سبد، استراتژیهای آن کشور برای پیشرفت و رونق است. حال با این مقدمه این سوال را مطرح میکنیم که سبد پساتحریم چقدر میتواند داشتههای ما را حفظ و به سمت پیشرفت و رونق سوق دهد؟
واژه پساتحریم اندکی پس از مذاکرات هستهای مورد استفاده مکرر سیاستمداران قرار گرفت. اکنون که مذاکرات به مرحله بررسی برجام رسیده است، تحلیلهای زیادی درباره دوران پساتحریم انجام شده و میشود. یکسری تحلیلها بیشتر به این موضوع معطوف شده که ما در دوران پساتحریم به جای تزریق منابع ارزی حاصل از صادرات نفت برای واردات و نیز به جای سرمایهگذاری خارجی با محوریت شرکتهای دولتی و شبهدولتی برای بازار داخلی، باید با برنامهریزی درست معطوف به توسعه تجارت با محوریت صادرات صنعتی و توسعه گردشگری و همچنین سرمایهگذاری خارجی با محوریت بخش خصوصی برای توسعه صادرات و تامین مالی خارجی، آن هم با محوریت بخش خصوصی؛ به فکر رونق تولید و توسعه کسب و کار باشیم. نوع دوم تحلیلها سعی کردهاند اقتصاد مقاومتی را فرمول واقعی دوران پساتحریم معرفی کنند. ولی تمامی این تحلیلها، دوران پساتحریم را به عنوان یک اصل برای پیشرفت و رونق کشور مورد توجه قرار میدهند و انگار هیچ شکی در آن وجود ندارد. بطوری که برخی از اقتصاددانان با طرح این سوال که دولت چطور باید اقتصاد پس از تحریم را مدیریت کند؟ توصیههایی میکنند تا دولت برنامه مناسبي براي استفاده از فرصت توافق هستهای داشته باشد. پس در تمام تحلیلها به پساتحریم به عنوان یک اصل، که پیشرفت در سایه آن حاصل میشود، نگاه شده است.
برای رسیدن به جواب سوال اصلی، سوال دیگری را مطرح میکنیم. با فرض موفقیت و پیروزی تیم مذاکره کننده هستهای و چشمپوشی از تمام نواقص موجود در برجام، سوال این است که چه عامل یا عواملی در این موفقیت موثر بوده است؟ گزینههای مطرح برای پاسخ به این سوال در دو گزینهی اصلی خلاصه میشود: 1- قدرت مذاکره و چانه زنی تیم مذاکره کننده 2-داشته های تیم مذاکره کننده در جریان مذاکرات.
برای رسیدن به جواب این سوال به 12 سال قبل بر میگردیم. زمانی که تیم مذاکرهکننده ایرانی به منظور همکاری با آژانس و اثبات حسننیت خود در توافق با ۳ کشور انگلیس، فرانسه و آلمان که آن زمان طرف غربی مذاکره کننده با ایران بودند، بر اساس توافقنامههای تهران، بروکسل و پاریس کلیه فعالیتها و مطالعات مرتبط با دانش هستهای را به حالت تعلیق درآورد، به شرط اینکه موضوع هستهای ایران در شورای امنیت دنبال نشود. پس داشتههای آن زمان کشور برای تیم مذاکرهکننده در حدی بود که در قبال یک تهدید حاضر شدند از آن دست بکشند. اکنون که تیم مذاکرهکننده به موفقیتی هم نایل شده بالطبع بیشتر ناشی از داشتههایش برای چانهزنی بودهاست. به عبارت بهتر، مقاومت ملی که در زمینهی هستهای صورت گرفت و باعث دستیابی به غنیسازی 20 درصد شد، علت غایی موفقیت تیم حاضر بودهاست.
اکنون به سوال اصلی بر میگردیم. پساتحریم سبد پیشرفت کشور میتواند باشد یا نه؟ برای رسیدن به جواب، یادآوری چند نکته مهم است. اولاً پساتحریم ماهیتی مستقل ندارد به عبارتی سبدی مستقل نیست. چون هر لحظه امکان دارد با بدعهدیهای طرفهای مقابل، تحریمها دوباره وضع شوند و با وضع تحریم این سبد (پساتحریم) هم از بین برود. لذا کل سبد در اختیار ما نیست که بخواهیم تمام پیشرفت کشور را روی آن سوار کنیم. دوم اینکه اگر نگاه ما به پساتحریم به عنوان یک مسیر برای پیشرفت باشد آنگاه هم پذیرفتهایم فشار دشمنان کارساز بوده و هم اینکه برای تحریم نشدن باید به خیلی از خواستههای زورگویان تن دهیم. سوم اینکه سبد مذکور در نتیجه مقاومت حاصل خواهد شد و این به ما میگوید برای موفقیتهای بیشتر باید به سیاستهای مقاومتی بیش از پیش متمرکز شویم.
با این توضیحات ما باید دنبال سبدی برای پیشرفت باشیم که اولاً ماهیتش مستقل باشد و نه وابسته به سیاست دیگران دوم اینکه متنوع یعنی حاوی استراتژیهای گوناگون باشد. بنابراین به جای چیدن تمام تخم مرغ هایمان در سبد آمریکا، باید بر سبدهایی تمرکز کنیم که اولاً در برابر سیاستهای خصمانه دشمنان، مقاوم، انعطافپذیر و مستحکم باشد. ثانیاً متعلق به عموم مردم بوده؛ ثالثا همافزایی داشته باشد. رابعاً حاوی روشهای علمی با ویژگیهای فرهنگی و بومی کشور باشد. خامساً نوآور و خلاقانه باشد.
با نگاهی به برخی ویژگیهای مهم اقتصاد مقاومتی، که عبارتند از مقاوم بودن، استفاده از همهى ظرفیتهاى دولتى و مردمى، حمایت از تولید ملی، اقتصاد دانشبنیان و کارآفرین. در مییابیم تنها سبدی که میتواند ما را به پیشرفت پایدار برساند، سبد اقتصاد مقاومتی است.
در جمعبندی مطالب یادآوری میکنیم چند مسیر برای پیشرفت کشور ترسیم میشود. مسیر اول تمرکز بر رفع تحریمها دارد و دوران پساتحریم را شرط لازم برای پیشرفت میداند و برنامهریزی درست در این دوران را شرط کافی میپندارد. مسیر دوم نیز به ناچار دوران پساتحریم را جهت رونق و توسعه کشور شرط لازم میداند، ولی برای تحقق شرط کافی برای پیشرفت، اقتصاد مقاومتی را پیشنهاد میکند. مسیر سوم که در اینجا بحث شد، اقتصاد مقاومتی را تنها سبدی میداند که پیشرفت و توسعه کشور باید روی آن چیده شود و پساتحریم را به عنوان یکی از نتایج اقتصاد مقاومتی میبیند نه یک ماهیتی مستقل و یا شرطی لازم جهت پیشرفت. و این تفکر را نیز غلط میداند که اقتصاد مقاومتی به شرط تحقق دوران پساتحریم کارایی خواهد داشت. آنچه از جمیع آنچه گفته شد نتیجهگیری میشود اینکه توسعه و پیشرفت پایدار کشور در سایه توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی حاصل خواهد شد و کشور راه دیگری برای پیشرفت و رسیدن به رونق و اقتدار اقتصادی نخواهد داشت.
* دکتر شعبان مصطفایی، دکترای اقتصاد