گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - زهره محمدشفیعزاده؛ نگاهی جهانی به اندیشه داشتن سبب تعاملات اندیشه ای میان اندیشمندان ملل و فرهنگ های مختلف می شود. برای بررسی سهم اندیشه ایرانی در جهانی اندیشی به سراغ دکتر نعمتالله فاضلی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم. وی که هم اکنون استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز هست، مدرک دکترای خود را در مدرسه مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن اخذ کرده است. متن کامل گفتگوی ما با وی در ادامه آمده است.
یکی از نقدهایی که به علوم اجتماعی ایرانی وارد می شود، محلی اندیشی و ناجهانی بودن اندیشه ورزی در ایران امروز است. بنده در کتاب "روایات موازی در علوم اجتماعی" به این نکته اشاره می کند که اندیشه ورزی در ایران معاصر به ویژه در دهه های اخیر، در بحث توجه به فرهنگ ها و جوامع پیرامون خودش مانند جوامع آسیای میانه یا یا خاورمیانه و جوامع اسلامی که اشتراکات فرهنگی، فکری، اجتماعی و اقتصادی چشمگیری با ایران دارند، ناتوان بوده است.
این ناتوانی یکی از دلایل کم تر توسعه یافتگی اندیشه ورزی در ایران امروزی است. اندیشه ورزی ایرانی امروزی بسیار ناتوان است تا بتواند نوعی گفتگو یا بده بستان فکری با کشورها و جریان های فکری منطقه برقرار کند.
این محدوداندیشی و ناتوانی از برقراری گفتگو و تعامل سازنده با جریان های فکری جوامع خودمان را من هم می پذیرم. به این معنا که من هم معتقدم کشورهای منطقه اسلامی یا آسیایی نه فقط ایران بلکه همه این کشورها تعاملات مشهودی با هم دارند. این محلی اندیشی و ناتوانی از گفتگوی منطقه ای تنها مشکل اجتماع فکری در ایران نیست. کشورها و جوامع دیگر هم این مشکل را مانند ایران و حتی شدیدتر از ایران دارند.
چند سال پیش حدود 8 یا 9 سال پیش "برهان هاموک" نویسنده بلند آوازه ترکیه ای که جایزه نوبل ادبیات را هم برنده شده است، سفری به ایران داشت. برهان هاموک در مصاحبه ای که در ایران انجام داد از یکی از شگفتی های خودش سخن گفت. هاموک گفت: «ادبیات ترکی یا ادبیات ترکیه ای در ایران به مراتب بیش از ادبیات فارسی در ترکیه تاثیر گذار است». هاموک از سرزندگی و نشاط حاکم بر فضای فکری و ادبیات ایران تاثیر پذیرفته و به شگفت آمده بود. به اعتقاد هاموک فضای روشن فکری ایرانی به مراتب بیش از فضای روشن فکری ترکیه گشودگی و آمادگی برای گفتگو و تعامل دارد. برایش شگفت انگیز بود که آثار ادبی ترکیه در ایران خیلی به روز ترجمه می شود. قصدم از بیان این مطالب این است که بگویم فقط این محدود اندیشی و یا ناجهانی بودن یا نوعی محدودیت جغرافیایی در اندیشه ورزی صرفا به ایران مربوط نیست.
بله. به عنوان مثال حدود دو دهه پیش مقاله ای در مورد "احسان یار شاطر"، دانشمند و اندیشمند بلند آوازه ایرانی درباره وضعیت دانشنامه نویسی در مورد ایرانیان می خواندم. یار شاطر نوشته بود که مناسب نیست که دایره المعارف بزرگ اسلامی به زبان عربی ترجمه می کنیم، چرا که عرب ها توجه کافی و جدی به متون فارسی و اندیشه های ایرانی ندارند. دانشنامه های فارسی مثل دایره المعارف های بزرگ اسلامی بهتر است به زبان انگلیسی ترجمه شود. چرا که محققان انگلیسی آمادگی بیشتری برای گفتگوی جدی با محققان ایرانی دارند. یار شاطر که عمر طولانی در مطالعات تاریخی، ادبی و تحقیقات فرهنگی در جهان دارد، بر اساس عمر طولانی تجربه اش از فضای فکری فرهنگی جهان امروز این قضاوت را مطرح می کند. در حالی که یار شاطر اظهار کرد که ایرانی ها در سال های اخیر حداقل نسبت به گذشته توجه جدی تر و بیشتری دارند به تبلیغاتی که در کشور های عربی مطرح می شود. منظور از بیان این بحث ها این است که اولا در نظر داشته باشیم که مشکل نا جهانی بودن، مشکل عمومی همه کشورهای اسلامی و منطقه است، دوم این که وضعیت ایران از این نظر از جهاتی از کشورهای منطقه بهتر است. همان طور که اشاره کردم حداقل نسبت به ترکیه و کشورهای عربی ما وضعیت بهتری داریم.
من زمانی مطالعه ای را درباره وضعیت علوم اجتماعی در پاکستان انجام می دادم. با نکته جالبی مواجه شدم، اغلب اندیشمندان و محققان علوم اجتماعی در پاکستان، محققان برجسته و درجه یک مثل اکبر احمد، این افراد در پاکستان زندگی نمی کنند و ترجیح می دهند به کشورهای اروپایی و آسیایی سفر کنند. به ندرت در پاکستان، اندیشمند تاثیرگذار پاکستانی پیدا می شود. علوم اجتماعی در پاکستان نتوانسته از شکوفایی لازم برخوردار باشد به مراتب وضعیت علوم اجتماعی در پاکستان بحرانی تر از ایران است. نکته دیگری که در مطالعات من در پاکستان به آن برخورد کردم این بود که اندیشمندان پاکستانی و کسانی که در حال حاضر در پاکستان فعالیت می کنند، این ها هم آشنایی بسیار کمی با وضعیت اندیشه و علوم اجتماعی در کشورهایی مانند ایران دارند. این در حالی است که ما آثار "اکبر احمد" و سایر اندیشمندان درجه یک پاکستانی را اغلب به فارسی ترجمه کردیم و یا آن ها را به خوبی می شناسیم.
از دیدگاه من از این زاویه باید این را در نظر داشته باشیم که ما وضعیت بحرانی تری از سایر کشورهای منطقه نداریم. این را از یک منظر دیگر هم می توان توضیح داد.
مسئله جهانی اندیشیدن برای ایران را باید ما از دو منظر متفاوت بررسی کنیم. منظر اول که در چهار چوب اندیشه منطقه ای، وضعیت را ارزیابی کنیم که مسئله گفتگوی منطقه ای است. به نظر من در سطح منطقه ما اگر چه گفتگوی مناسب، مؤثر و سازنده ای را نداریم ولی نسبت به سایر کشورها وضعیت بهتری داریم.
اما منظر دوم بخش جهانی اندیشی از چارچوب جهانی تر و عمومی تر است که به اندیشه جهانی مربوط می شود که نه فقط منطقه بلکه تمام کشورهای اروپایی، آمریکا و آمریکای شمالی را در بر می گیرد. اگر بخواهیم از منظر اندیشه جهان شمولی صحبت کنیم باید گفت که ما از دوران مشروطه به این سو به تدریج با اندیشه ورزی که در اروپا و آمریکا شکل گرفت به تدریج آشنا و درگیر بودیم و به نحو عمیقی متاثر از این اندیشه ورزی جهانی بودیم.
آن چه که موجب روی کار آمدن خاندان پهلوی در ایران شد، اندیشه یک اروپایی بود. همچنین شکل گیری دولت مدرن در ایران از لحاظ فکری متأثر از انقلاب کبیر فرانسه، پیدایش دولت و ملت های جدید و اندیشه های سیاسی مربوط به آن در جهان غرب بود. بعدها پیدایش دانشگاه و رشته های دانشگاهی و علمی مدرن در ایران معاصر همگی برخاسته و الهام گرفته از تجربه فکری جهان غرب یا مدرن بود. همه اندیشه های ما که امروزه در غالب رشته های دانشگاهی از پزشکی مدرن، حقوق مدرن تا اقتصاد و تاریخ و حتی تحقیقات ادبی و فلسفه می شناسیم، این ها همه به شیوه های مختلفی، خاستگاه های غربی دارند.
جامعه ایران نیز تمام تلاش خودش را در یک قرن گذشته برای رسیدن به این دانش ها و رشته ها انجام داده و نظام دانشگاهی و نظام آموزش عالی و نظام علمی جدید ایران تا حدود زیادی حاصل تلاش آگاهانه جامعه ایران برای ادغام در اندیشه جهانی بوده است. به همین دلیل باید این واقعیت را در نظر داشت که مسئله اندیشه ورزی جهانی برای ایرانیان در تمام یک قرن گذشته اهمیت داشته است.
کمترین چالش این است که اندیشه ورزی جهانی ایرانی در تعامل با جهان غرب به حد کافی نوعی گفتگوی دو سویه، انتقادی و گفتگوی واقعی نبوده است. ما بیش از آنکه توانسته باشیم به مغز خلاق و مولدی در تعامل فکری و علمی در چارچوب رشته ها و دانش های مدرن درگیر جهان فکری غربی شویم، به نوعی بیشتر اقتباس کرده ایم.
منظور از اقتباس کردن به معنی این که ما همه آنچه در غرب اتفاق افتاده است در ایران باز تولید و یا تکرار مقلد مآبانه کرده ایم نیست بلکه تلاش ما همواره این بوده و همچنان هست که بتوانیم به نوعی خوانش بومی تر، محلی تر و ایرانی تری از آن چه که در آکادمی های جهانی رخ می دهد خلق کنیم.
خانم "یونیکا رینگر" در کتاب "گفتمان اصلاح آموزش قدیم" در دوره قاجار تلاش می کند تا این بخش از تلاش ایرانیان به تعبیر او ترجمه فرهنگی اندیشه معاصر در دوران قاجار را نشان دهد. خانم رینگر در این کتاب استدلال می کند که تاسیس دارالفنون و بعد ها ترجمه متن های علمی و آموزشی غربی در دوره قاجار در ایران به صورت نوعی تقلید و یا باز تولید این تجربه غربی نبوده است. استدلال خانم رینگر این بوده که اساسا نمی توان در عالم اندیشه و فرهنگ در سطح ملت ها تقلید کرد. زبان ملت ها، تجربه تاریخی ملت ها، ذهنیت تاریخی و اجتماعی ملت ها به طور ناخود آگاه اجازه باز تولید، تکرار و یا تقلید محض را در حوزه فکر نمی دهد. خانم رینگر نشان می دهد که اندیشه ورزان معاصر ایرانی به ویژه در دوره قاجار تلاش سختی برای محلی ساختن یا قومی کردن اندیشه جهانی غربی در ایران کردند.
مطالعه شکوهمند و ارزشمند دیگری وجود دارد که نشان می دهد که اندیشه ورزان ایرانی در دوره قاجار، مشروطه و بعد از آن و حتی تا به امروز تلاشی آگاهانه برای جهانی اندیشیدن و مواجهه خلاقانه و انتقادی با اندیشه غربی نیز داشته اند. این مطالعه را آقای "فرزین وحدت" استاد جامعه شناسی ایرانی در هاروارد انجام داده است.
آقای وحدت در کتاب "رویارویی فکری ایران با مدرنیت" نشان می دهد که از همان ابتدای پیدایش علوم انسانی و اندیشه در ایران امروز، روشنفکرانی مثل فتحعلی آخوند زاده، طالبوف، میرزا خان کرمانی و بعدها تقی زاده و سایر اندیشمندان ایرانی و در دوره پهلوی، هدایت، کسرایی و بعدها آل احمد و شریعتی در دوره های اخیر رضا داوری و دیگران، همه این اندیشه ورزان به اشکال مختلفی نو آوری ها و خلاقیت های چشمگیری در ترجمه، باز تعریف و باز آفرینی اندیشه های غربی داشته اند.
آقای وحدت نشان می دهد که متن هایی که ایرانیان برای ترجمه انتخاب می کردند و شرح ها و نقد هایی که بر متن ها می نوشتند و مفاهیمی که از قانون، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی ملت، سامان اجتماعی، متن اجتماعی، تجدد و غیره ارائه کرده اند، تمام این تفسیرها و متن های تولید شده از نوعی خلاقیت و اصالت ایرانی برخوردار هستند.
بله. اخیرا کتابی منتشر شده است که محمودی درباره اندیشه گران ایرانی نوشته است. او هم به این باور است که اندیشه ورزان ایرانی در حوزه دانش های انسانی و فرهنگی از چند ویژگی خاص برخوردار بودند. یکی از این ویژگی ها حس تعلق و هویت ایرانی این اندیشه ورزان است. تمام اندیشه ورزان معاصر ایران به نوعی به ارزش های ملی، بومی و ایرانی باور و ایمان داشتند. ایران دوستی از مهم ترین ویژگی این اندیشه ورزان است. علاوه بر ایران دوستی همه اندیشمندان امروز ایران ما از نظر استعداد، سرمایه فرهنگی، فرهیختگی و تسلط به دانش از مهارت های چشمگیری برخوردار بودند. اغلب یا تمام آن ها به زبان های علمی جهانی زنده امروز تسلط داشتند و تجربه های عمیقی از زندگی در جهان غرب برخوردار بودند.
اگر چه معتقدم ما به حد کافی و مناسب نتوانسته ایم سهم چشمگیری در تولید اندیشه های جهانی داشته باشیم و گفتگوی انتقادی موثر و سازنده ای را با جهان غرب برقرار کنیم، اما باید این را در نظر داشته باشیم که ما مقلد، دنباله رو و باز تولید کننده کورکورانه اندیشه های جهانی در ایران معاصر نبوده ایم. به همین دلیل است که به هر حال جامعه ایرانی حداقل در دوران معاصر از پویایی ها، خلاقیت های چشمگیر و تحولات بزرگی برخوردار بوده است.
زایش ژانرهای ادبی جدید، پیدایش شعر نو، روزنامه نگاری، نمایشنامه نویسی، طنز نوین و اشکال بسیار متنوع و گسترده ادبی محصول خلاقیت و نو آوری های اندیشه ورزان ایرانی بوده است. همچنین پیدایش هنر های جدید، هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی، سینما، مجسمه سازی و معماری مدرن در ایران معاصر، بخش دیگری از اندیشه های ایرانی است که در تعامل با جهان امروز و جهانی اندیشی به وجود آمده است. ما نمی توانیم اهمیت سینمای ایرانی در جهان هنر معاصر را نادیده بگیریم. به همین ترتیب در سال های اخیر نشان داده شده که نه تنها سینمای ایرانی بلکه نقاشی ایرانی در بازارهای هنری جهان از اعتبار و اهمیت چشمگیری برخوردار شده است. من اگر بخواهم فهرستی از موفقیت ها و ارزش های ادبی و هنری ایران ارائه کنم، شاید بحثی بیهوده و به درازا کشیده شود. همه ما این واقعیت ها و موفقیت های هنری را می شناسیم و نسبت به آن ها تسلط و آگاهی داریم.
درباره مسئله جایگاه اندیشه ورزی ایرانی به ویژه در سال های اخیر، اندیشه ورزان ایرانی توانسته اند موفقیت های مهمی را در جهان پیدا کنند. با ارائه چند مثال این واقعیت را توضیح می دهم. داریوش شایگان در سال 2011 جایزه جهانی "دایالوگ یا گفتگو" را که مهم ترین جایزه فلسفی جهان است را از آن خود کرد. شایگان به پاس همه کارنامه فلسفی اش به ویژه کتاب "افسردگی جدید و هویت های چهل تکه" که به فرانسه و فارسی منتشر شد، این جایزه را از آن خود کرد. شایگان از جمله اندیشمندان ایرانی است که آثارش به فرانسه، انگلیسی، عربی، فارسی و چند زبان جهانی ترجمه می شود. امروز او را بدون تردید در طراز اندیشمندان بزرگ معاصر نام می برند.
همچنین سید حسین نصر یکی دیگر از فیلسوف های ایرانی است که در نیم قرن اخیر بیش از هفتاد کتاب را منتشر کرده و نه تنها در ایالات متحده آمریکا بلکه در تمام کشورهای اسلامی شاگردان و شارحان گسترده ای را ایجاد کرده، نصر که به سنت گرایی شهرت دارد، تلاش چشمگیر و موفقی برای معرفی فلسفه ایرانی و شیعی انجام داده و به هر حال او را امروزه به عنوان یکی از چند فیلسوف مطرح و تاثیر گذار جهان می شناسند.
اگر از این زاویه بخواهیم نگاه کنیم که موفقیت های اندیشه ورزان ایرانی که تاثیرات جهانی داشته اند، بحث کنیم شاید بتوانیم علی شریعتی را یکی از ستاره های بزرگ معاصر ایران بدانیم که به طور گسترده ای بحث های او وارد مجمع های فکری، فرهنگی و حتی دانشگاهی شد. در زبان انگلیسی، زبان عربی و هم در زبان های دیگر شریعتی نام کاملا شناخته شده ای است. بسیاری از آثار ادبی ما همچنین به زبان های متعدد ترجمه شده؛ آثار هدایت، آل احمد، اشعار شاملو، سهراب سپهری و انبوهی از آثار نظم و نثر فارسی به زبان های ژاپنی، چینی، روسی، فرانسوی، انگلیسی، عربی و اسپانیولی ترجمه شده اند.
کتاب ها و نقد های گسترده ای در مورد ادبای ایرانی نوشته شده حتی بخشی از ادبای ما تا مرز دریافت جایزه های جهانی بزرگ مانند نوبل ادبیات هم پیش رفته اند. محمود دولت آبادی که او را به حق یکی از بزرگترین رمان نویسان جهان امروزی می شناسند تا کنون سه بار کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات شده اگر چه متاسفانه هنوز این جایزه را دریافت نکرده ولی به هر حال بسیاری این عقیده را دارند که او شایستگی های لازم برای این جایزه را دارد.
خیام و ترجمه اشعار او که در قرن نوزده انجام شده خیام را به شاعری مردم پسند برای انگلیسی ها و اروپایی ها تبدیل کرد. تاثیر شگفت سعدی در ادبیات فرانسه که کتاب های ارزشمندی درباره همین موضوع تاثیر جایگاه سعدی در زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده، بسیار ارزشمند و موثر بوده است.
اگر بخواهیم درباره جایگاه جهانی اندیشه ورزی ایرانی صحبت کنم باید به خیلی از نکات دیگر اشاره کنم به نوعی بیان کننده جایگاه اندیشه ایرانی در جهان امروز است. ما این واقعیت را می دانیم که نه تنها اندیشه ورزان زنده معاصر ما یعنی اندیشه ورزانی که در یک قرن اخیر به دنیا آمده اند و حیات داشته اند بلکه اندیشه ورزان کلاسیک ایرانی هم در دنیای معاصر از تاثیر چشمگیر و مهمی در جهان برخوردار بوده اند.