گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو _ آریا کیانی، آش رشته جزو غذاهایی به شمار می رود که تقریبا همه ی ایرانی ها طعم آن را چشیده اند. آش رشته از مواد مختلفی تشکیل شده که از آن جمله می توان به نخود، لوبیا، سبزی های معطر، آب و... اشاره کرد. برای درست کردن یک آش رشته ی خوب می بایست نکاتی را مدنظر داشت که آش خوبی از آب دربیاوریم. هدف ما در اینجا آموزش پختن آش رشته نیست بلکه با مثالی خواستیم بگوییم که یک جامعه هم اجزای مختلفی دارد و برای خوشمزه تر شدن آش رشته (همان جامعه) می بایست تمام اجزا به درستی در کنار هم چیده شوند.
یکی از مواردی که باعث بدطعم! شدن اجتماع ما می گردد عدم رعایت اخلاق در محاورات است. دکتر احمد غیاثوند، استاد دانشگاه معتقد است: «ما در سراسر زندگی خود در کنش متقابل با دیگران هستیم و به عنوان یک کنشگر اجتماعی با دیگران تعامل داریم. کنش ما در اجتماع صورت می گیرد و ممکن است در این برخوردها به دیگران توهین هم بکنیم! توهین یا فحاشی به نوعی کنش متقابل اجتماعی از نوع کلامی است که می تواند منفی هم تلقی شود. استفاده از کلمات رکیک نوعی نابهنجاری اجتماعی است که در سطح جامعه وجود دارد.»
از کوزه همان برون تراود که در اوست
وقتی از بددهنی می گوییم به یاد دونفر می افتیم که در گوشه ای از خیابان بر سر مسائل جزئی در حال پرخاشگری کلامی هستند و آبا و اجداد هم را با تفاسیر مختلف به دیگری یادآور می شوند. این بددهنی ها شاید به دلایل پیش پا افتاده ای باشد که البته فرد احساس کرده حقش در این مسئله نادیده گرفته شده است. دکتر غیاثوند می گوید: «از آنجا که این کنش ها در ارتباط با دیگران و در سطح جامعه رخ می دهند و چون فکر افراد در طول زمان تغییر می یابد پس این دگرگونی ها به یک سری تضادهای اجتماعی می انجامند. زمانی که در جامعه خواسته های ما مورد توجه قرار نمی گیرد، احساس می کنیم که از طرف دیگران بی قانونی صورت گرفته است در نتیجه از خود یک کنش اجتماعی کلامی نابهنجار بروز می دهیم. این کنش شخصی نیست و به ماهیت جامعه برمی گردد پس افرادی که واژه هایی را یاد می گیرند در اصل از جامعه ی خود فرا گرفته اند.» فحش ها بسته به ناحیه، زیست بوم، منطقه و... نیز تفاوت دارند. فراموش نکنیم که هر اجتماع چیزی را به فرزندان خود یاد می دهد که در بطن آن وجود دارد یعنی از کوزه همان برون تراود که در اوست. این استاد دانشگاه می گوید: «اگر جامعه یک اجتماع مذهبی باشد اغلب کلمات دینی به افراد یاد داده می شود. اگر جامعه به سمت یک نوع قانون گریزی، بی نظمی و رفتارهای پیش بینی نشده برود طبیعتا واژه های توهین آمیز زیادی در آن پیدا خواهد شد.»
واقعا چه کسی این کلمات را می آفریند؟ بچه ها بی ادبی را از چه کسی یاد می گیرند؟ شاید پاسخ به این سوال کمی مشکل باشد اما: «کنش کلامی بی ادبانه می تواند تحت تاثیر مدرسه، رسانه و خانوده ها باشد و ما در این فضا کلمات را فراگرفته و استعمال می کنیم.» توهین زمانی شکل می گیرد که در جامعه بی هنجاری وجود داشته باشد وکسی دقیقا نداند چه کاری درست تر است اما گاهی اوقات در برابر قانون گریزی نیز توهین شکل می گیرد. دکتر غیاثوند بیان می دارد که : «همیشه توهین ها ناشی از بی هنجاری و تضاد در جامعه نیست بلکه گاهی شکستن نظم توهین را در پی خود می آورد. عابری که از چراغ قرمز عبور می کند ممکن است مورد توهین راننده ها واقع شود. این مثالی از شکستن هنجارها یا قوانین رسمی بود. برای هنجارهای غیررسمی هم می توان به صف نانوایی یا اتوبوس اشاره کرد که اگر کسی بی قانونی کند ممکن است از طرف سایرین به فرد قانون شکن توهین گردد.»
گاهی یک بخش از آش ما ممکن است طعم نامطلوب تری داشته باشد همانطور که «استفاده از کلمات رکیک گاهی در اقشار خاص یا گروه های مشخصی بیشتر روی می دهد. این گروه ها به راحتی به یکدیگر فحش می دهند. حتی شوخی هایشان هم با توهین و هتاکی همراه است.» این برخوردها نشان دهنده ی آشپز ضعیف است چون در اینگونه موارد: «افراد یاد نگرفته اند که چطور واکنشی از خود نشان دهند. این در آموزش شهروندی معنا پیدا می کند یعنی افراد برای گروه های خود درست آموزش ندیده اند.»
جذب مخاطب به قیمت مرگ اخلاق
پیشرفت های غربی و نفوذ آن در کشور ما پیامدهای منفی بسیاری داشته است. این پیامدهای منفی در محاورات روزمره ی ما نیز نفوذ کرده است. دکتر غیاثوند در تحلیل تشدید کلمات رکیک با ورود مدرنیته می گوید: «گاهی اوقات مردم همه احساس می کنند که از طرف نهاد یا افراد خاصی بی عدالتی صورت گرفته است. اینطور برخورد ها حاصل مدرنیته است. فحش دادن ربطی به هیجان ها ندارد و به مدرن بودن جامعه مربوط است که چقدر توانسته با وجود پیشرفت مادی، اندیشه های صحیح خود را حفظ نماید و آن ها را کنترل کند.» یعنی جامعه مدرن اخلاقی، اخلاق مدرن جامعه ی غربی را نمی پذیرد.
از مصائب بزرگ ما علاوه بر تهاجم های مختلف فرهنگی، نهادهای خودمان هستند. به قول معروف از ماست که برماست. می توانیم از نهادهای خودمان بهترین استفاده ها را ببریم یا فرصت ها را بسوزانیم. «اگر صحیح بخواهیم عمل کنیم باید از بحران ها ، فرصت بسازیم مثلا در ادبیات خودمان هم داریم که ادب از که آموختی از بی ادبان. در خانواده ها می بایست این آموزش ها داده شود. همچنین رسانه های ما بیشترین فحش ها را به بینندگان خود به نوعی یاد می دهند. اگر بخواهند فیلمی را با هیجان نشان دهند و مخاطب پیدا کنند، خشونت بیشتری در آن جای داده و حرف های زشت بیشتری را در آن می گنجانند. گاهی اوقات به این فکر می کنم که واقعا برنامه های تلویزیونی ما بی ادبانه هستند و به وسیله ی آنها چقدر فحش یاد می گیریم. طنزهای ما هم به این شکل هستند. چون اینگونه طنزها فاخر نمی باشند، با تمسخر، اذیت کردن، توهین کردن و شخصیت دیگران را له کردن طنز را ارائه می دهیم. گاهی در فیلم های خانودگی هم رابطه فرزند و والدین با دعوا معنا پیدا می کند. نهادهای اجتماعی (خانوده ها، رسانه ها، مدارس و...) در حال دامن زدن به توهین در اجتماع هستند.» برای جذب مخاطب خود را به آب و آتش زدن نتیجه اش می شود جذب مخاطب به هر دستاویزی و این یعنی مرگ حتمی اخلاق و ترویج بددهنی و بی اخلاقی در جامعه ی ما.
نمونه های زیادی وجود دارد که با اخلاق صحیح، باروری فرهنگ بومی خود و ایجاد محیطی صمیمانه در اجتماع شان به رشد جامعه کمک کرده اند و از این نمونه ها می توان به روستایی در تایلند اشاره کرد که دکتر احمد غیاثوند آن را بدون فحش معرفی می کند: «در یک روستای کشور تایلند به قدری مردم حیا دارند و با ادبانه با هم صحبت می کنند که اگر مثلا کسی خانه اش آتش گرفته باشد به او می گویند چرا به خانه ات سر نمی زنی؟ یعنی با تشر او را به خانه اش نمی فرستند. یا زمانی که دو نفر به خاطر مسائلی با هم درگیر می شوند به آرامی از هم جدا می شوند بدون هیچ فحش و دعوایی. این نمونه ی یک جامعه ی مدرن اجتماعی است.» نتیجه این طور رفتار می شود خوشمزگی آش رشته ای که در ابتدا گفتیم. اگر ما هم آشپزهای خوبی باشیم بی شک غذای خوشمزه ای می پزیم. غذایی را که بتوان به همه تعارف کرد. بفرمایید آش رشته!