به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از یاسوج، دانشگاه یاسوج از جمله دانشگاه های پیشرو در برگزاری کرسی های آزاداندیشی بود؛ به طوری که یک سال پیش از ابلاغ رسمی وزارت علوم مبنی بر برگزاری این کرسی ها در دانشگاه، دانشجویانی از دانشگاه یاسوج در اوج فتنه ۸۸ اقدام به برگزاری کرسی آزاداندیشی جهت تلطیف فضا و سوق دادن جو احساسی به سمت جو منطقی کردند.
در این بین اساتیدی نیز به یاری دانشجویان شتافتند، تا این امر به شیوه بهتری محقق شود.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو در یاسوج قصد دارد در سلسله گفتوگوها با دست اندرکاران اولین کرسی های آزاد اندیشی دانشگاه یاسوج، از زاویه ای دیگر به آینده آزاد اندیشی در دانشگاه ها و نقد رویکردهای آزاد اندیشانه در این فضا بپردازد.
محسن جبارنژاد، از فعالان دانشجویی وقت دانشگاه یاسوج و از دست اندرکاران اولین کرسی ها در این دانشگاه می باشد.
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو با محسن جبارنژاد است:
به نظر شما آزاداندیشی به چه معناست؟
پیش از تعریف آزاداندیشی لازم است راجع به اصل آزادی بحث شود.
آزادی از جمله واژه هایی است که تعریف واحدی ندارد و همین ابهام در تعریف باعث شده تا از آن سوء استفاده شود.
معمولا آزادی را دارای سه مولفه می دانند: فاعل آزادی، یعنی آزادی برای چه کسی، مانع آزادی، یعنی آزادی از چه چیزی و هدف آزادی.
بنابراین با توجه به سه مولفه ای که شمردیم، تعریف آزادی را این گونه ارائه می دهیم: آزادی فرد یا افراد از قید فرد یا افراد دیگری برای انجام دادن کاری و یا یک رفتار، یا یک عمل خاص.
آزادی هم در اسلام و هم در غرب وجوه فلسفی،اخلاقی، سیاسی و حقوقی مختلف و برخی وجوه مشترک دارد.
وجه فلسفه آزادی ناظر به بحث اختیار هست که در برابر جبر قرار می گیرد.
وجه سیاسی آن برخورداری از یک سری امکانات مادی و مدنی در برابر قدرت( قدرت سیاسی) و جامعه است.
در وجه حقوقی هم آزادی این است که فرد از یک سری حقوق اساسی برخوردار باشد.
آزاداندیشی در کدام وجه قرار می گیرد؟
آزاداندیشی باتوجه به وجه اول(وجه فلسفی) قابل تبیین است و آن اینکه انسان خودش را در یک فضای لایتناهی اندیشه و تفکر، بدون اینکه توسط کسی یا چیزی مجبور به گفتن، نگفتن و یا اندیشیدن شود، به پرواز در بیاورد.
در قرآن هم بارها به تفکر تشویق شده است
البته انسان ممکن است در این حالت به یک سری شک و تردید دچار شود که اگر این شک یک گذرگاه باشد و اقامتگاه و منزلگاه نشود، می تواند مقدمه یقین باشد و از نظر اسلام چیز خیلی پسندیده ای هم هست و حتی تعبیری از پیامبر هم داریم که می فرمایند: کفر در راه ایمان خودش نشانه ایمان است.
چرا به آزاداندیشی نیاز داریم؟
به نظرم همانطور که جسم نیاز به غذا دارد، آزاداندیشی و تفکر آزاد هم غذای روح است و بدون آن بسیاری از استعدادهای انسان به فعلیت نمی رسند.
از طرف دیگر آزاداندیشی یک نیاز سیاسی- اجتماعی است و باید پاس داشته شود. البته در هر جای دنیا خصوصا وقتی جنبه اجتماعی پیدا می کند با یک سری محدودیت ها مواجه می شود؛ مثلا در غرب قید دارد: «تجاوز به حریم و آزادی دیگران و قوانین مدنی» در اسلام علاوه بر این ها آزادی باید در چارچوب شرع باشد.
پس آزادی یک نیاز مهم در عرصه سیاسی و اجتماعی است.
اما وجه سوم که برای من خیلی مهم است، چرایی آزاداندیشی است.
ما داعیه دار یک تمدن نوین اسلامی هستیم. ما زمانی در اوج تمدن اسلامی بودیم و می خواهیم دوباره به اوج تمدن اسلامی براساس مولفه های بومی خود برسیم؛ بدون آزاداندیشی قطعا این قضیه ممکن نیست و تمدن سازی بی معناست.
با آزاداندیشی است که می توانیم نیازها و مسئله های خود را متناسب با بافت فرهنگی خود استخراج و کشف کنیم و آن را مبنای جامعه سازی، نظام سازی و ساختارسازی قرار دیم و به یک تمدن برتر دست پیدا کنیم.
بدون آزاداندیشی حداکثر به یک تمدن سازی تقلیدی می رسیم.
پس آزاداندیشی هم یک نیاز است، یک نیاز ذاتی، اجتماعی و تمدنی و نقطه شروع تمدن سازی است.
از تجربه های خود در فضای آزاد اندیشی بگویید:
تحقق آزاداندیشی صرفا یک بحث انتزاعی نیست، حقیقتا می تواند گره گشا و ناظر به حل مسئله باشد.
و وقتی عملا در جامعه پیاده شود، برکات زیادی دارد.
در دانشگاه یاسوج در سال ۸۸ که التهاب فضای دانشگاه را پر کرده بود، به همت دوستان انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه، فضای آزاد اندیشی راه افتاد و باعث تعدیل فضا و خوابیدن التهابات شد، که خود نوعی حل مسأله است.
با گذشت زمان، تا حد زیادی فضای منطق و عقلانیت جایگزین فضای شور و هیجان و سوت و کف شد و قدرت تحمل عقیده مخالف و ظرفیت شنیدن حرف های دیگران تا حد زیادی باب شد.
خود همین یک دستاورد بزرگی بود که چنین جاهایی صبر ما بالا برود؛ حتی شاید ادعای گزافی نباشد که بگوییم صبر را نه از راه ریاضت نفسانی که بخشی از آن را از راه قرار گرفتن در فضای آزاد اندیشی می توان بدست آورد.
کرسی های دانشگاه یاسوج، برای خیلی از دانشجوها مسئله سازی کرد و موجی را در دانشگاه، بویژه در دانشکده فنی ایجاد کرد و تعداد زیادی از دانشجویان به سمت تغییر رشته سوق پیدا کردند.
نکته آخر اینکه هرگاه فضای آزاداندیشی واقعی باب و زمینه برای یک مناظره علمی و منطقی شفاف علمی و مستند باز شود، عمدتا جریان های معارض شانه خالی می کنند.
در خصوص قالب های آزاداندیشی صحبت کنید که از چه قالب هایی استفاده کردید و از چه قالب هایی می توان استفاده کرد؟
قالب های مختلفی در انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه یاسوج برای آزاداندیشی اجرا شد که می توان به کرسی آزاد اندیشی دانشجویان، کرسی آزاد اندیشی اساتید، میزگرد، تریبون، مناظرات مکتوب و غیره اشاره کرد.
هر چند می توانیم با هم فکری و مشورت اساتید و صاحب نظران قالب های نو تر و بهتری را هم ارائه دهیم. البته در رابطه با قالب صرفا نمی توان به صورت نظری بحث کرد؛ بلکه برخی از ایده های مربوط به قالب در طول برگزاری کرسی ها به ذهن می رسد و همچنین بعد از یک دوره انباشته تجربه می تواند کامل تر و دقیق تر شود.
فضای امنیتی در برگزاری کرسی ها را چطور ارزیابی می کنید؟
ارزیابی من این است که باید بدون توهین و تخریب در این فضا سنخ شناسی انجام داد.
به معنای اینکه آیا سنخ کرسی ها طبق تعریف استانداردی که وجود دارد، یک تهدید امنیتی است یا خیر. که به نظر من پاسخ خیر است.
مقام معظم رهبری ایده کرسی های آزاداندیشی را به صاحب نظران و فضاهای حوزوی و دانشگاهی پیشنهاد داده اند. آیا منطقی است که رهبر انقلاب چیزی که تهدید امنیتی است را به فضای علمی کشور پیشنهاد بدهند و عملا یک بحران امنیتی برای نظام و کشور ایجاد کنند؟
رهبر انقلاب تمام جوانب این امر را سنجیدند که برای اثبات این مدعا کافی است نگاهی به نامه ایشان در جواب و درخواست آقایان حوزه و دانشگاه بیندازیم.
رهبر انقلاب به معنای واقعی کلمه به آزاداندیشی اعتقاد دارند و حتی خیلی از مسئولین ما متوجه عمق دغدغه ایشان نیستند.
به نظر من کرسی آزاداندیشی تهدید نیست. بزرگترین تهدید امنیتی از نظر بنده انفعال نیروهای انقلاب است.
هیچگاه نباید از حرف یک مارکسیست یا لیبرال ترسید. ترس من این است که بچه های انقلاب عمیقا اهل کار مطالعاتی نباشند و گرنه اسلام حق است.
باید به حرف شهید مطهری برگشت که می گوید از اسلام با یک نیرو می شود دفاع کرد و آن نیروی علم است.
بنابراین در کرسی ها به نظر من هیچ خط قرمزی به جز خطوط قرمز عرفی. اخلاقی وجود ندارد.
سه قید آزادی، اخلاق و منطق را که رهبر معظم انقلاب به کرسی ها اضافه کردند، از بزرگترین ملزومات کرسی ها به شمار می روند و برای موفقیت در کرسی ها رعایت همین سه اصل کافی است.
- جدای از قالب های مختلف، ما یکی از اهداف مهم جریان آزاداندیشی را فرهنگ آزاد اندیشی می دانیم. یکی از این وجه های فرهنگ سازی، تربیت نیروی آزاداندیش است. به نظر شما یک فرد آزاداندیش چه ویژگی هایی دارد و چه طور می شود یک فرد آزاد اندیش تربیت کرد؟
ما در این زمینه یک سری گرفتاری های تاریخی داریم. قدرت شنیدن نظرات مخالف به یک فرهنگ عمومی تبدیل نشده، در دانشگاه بین استاد و دانشجو، حتی در فضای کرسی ها این را داشتیم.
البته فضا نسبت به سال های پیش خیلی بهتر شده.
عدم تحمل متقابل، یک مشکل نهادینه شده فرهنگی است که با کار فرهنگی بلند مدت حل می شود.
نباید گفت با برگزاری ۵ تا ۱۰ کرسی این فرهنگ درست می شود زیرا کاری بلند مدت و زمان بر است و نیاز است که به یک گفتمان و مطالبه عمومی تبدیل شود.
رسانه در این مقوله نقش بسیار مهمی دارد که متأسفانه در بحث آزاداندیشی عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان داد و در رسانه هم نتوانستیم به ملزومات آزاداندیشی پای بند باشیم.
باید روی اخلاق مناظره و مباحثه در کرسی ها هم کار شود.
خاطره ای یادم می آید از سال اول برگزاری کرسی در دانشگاه؛ دوستان آماده تر از ما بودند و من اوایل بیشتر درگیر کارهای اجرایی بودم تا فکری و آزاداندیشی. یک بار برای یک بحث به من پیشنهاد دادند بالا بروم، من هم مطالعه چندانی نداشتم، دیدم طرف مقابل خوب صحبت می کند، و ادبیات خوبی دارد، به خودم گفتم: حالا با این وضعیت ماندن من به صلاح اسلام و مسلمین نیست و در یک اقدام شجاعانه وسط جلسه پایین رفتم و به یکی دیگر از بچه ها اشاره کردم که جای من بالا بیاید.
بعد ها دوستی می گفت: بالا رفتن در کرسی ها واجب کفایی است؛ ولی اگر آمادگی نداشته باشید، بالا رفتن حرام عینی است!