گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - مائده فلاحتی؛ در کشور ما، سرمایه اجتماعی مدام مورد تهدید قرار می گیرد. اگرچه آیین های مذهبی و ملی بزرگی چون دهه اول محرم به ساختارمند کردن و تقویت آن کمک می کنند اما گروه هایی نیز به کمرنگ کردن و تهدید این اصل اساسی اجتماعی دامن می زنند.
مجموعه ارتباطات و گروه های مرتبط به یک فرد که به صورت مداوم با آنها بر سر مسائل مختلف به حل و فصل مشکالت می پردازد و با گفت وگو سعی در ارتباط ممتد با دیگران دارد، بخشی از تعریف سرمایه اجتماعی است. این که میزان سرمایه اجتماعی در کشور ما چه قدر است، محل بحث این نوشتار نیست اما می توان کاهش و افزایش آن را در وقایع مختلف اجتماعی مشاهده کرد.
افزایش بیکاری عمومی، کاهش درآمد سرانه، عدم دسترسی به مسئولان برای بازگو کردن مسائل، شانه خالی کردن سیاسیون از پذیرفتن مشکالت و در نهایت، افزایش چشمگیر بی اعتمادی میان مردم و مسئولان، بخشی از مواردی هستند که با استفاده از آنها می توانیم سرمایه اجتماعی را اندازه گیری کنیم. اگرچه برای تعیین درصد صحیح این نوع سرمایه هنوز روش علمی قانونمندی پیشنهاد نشده است اما با این وجود می توان با استفاده از شاخصه هایی که ذکر شد و همچنین متغیرهای دیگر، به بررسی علمی این مقوله، دست یافت.
اعتماد اجتماعی از اساسی ترین مباحث و زیرمجموعه های سرمایه اجتماعی به شمار می رود. تا آنجا که برخی محققان و اندیشمندان، این دو مبحث را یکی پنداشته اند. زمانی که به اعتماد اجتماعی خدشه وارد شود، قاعدتا مسیرهای سرمایه اجتماعی نیز دچار ایراد می شوند و به ناگزیر راه افزایش آن، مسدود می شود. اعتماد اجتماعی را می توان در سه بخش مختلف تقسیم بندی کرد. یکی اعتماد مردم به مردم، اعتماد مردم به مسئولان و اعتماد مسئولان به مردم؛ که این دو مورد اخیر بر یکدیگر تاثیر مثبت دارند.
یعنی چنانچه اعتماد مردم به مسئولان افزایش یابد، گزینه دیگر هم افزایش خواهد داشت و بالعکس. در چند سال اخیر و خصوصا در ماه های گذشته، اعتماد اجتماعی در مسائل مختلفی بروز و ظهور یافته است. از جمله حضور گسترده مردم در تشییع جنازه شهدای غواص که تبدیل به یک موج اجتماعی و همدردی عمومی شد. همچنین در قضایای منا و حوادث پس از آن نیز مردم با همراهی مسئولان خصوصا رهبر معظم انقلاب، سرمایه اجتماعی را بهبود بخشیدند. جدل های بی نتیجه همیشگی حول محور قومیت، مذهب و حتی گاهی سیاست –مثل آنچه در فتنه 88 روی داد و نزدیک بود که به رو در رویی گروه های اجتماعی نیز منجر شود- به تضعیف این سرمایه می انجامد. البته مخالفت و بحث بر سر این مسائل نه تنها بد نیست، بلکه برای تقویت سرمایه اجتماعی، توصیه می شود اما زمانی که به درگیری و تنش بینجامد، مضر و زیانبخش است. ناکارآمدی و بی اعتمادی مردم به مسئولان خطرات جبران ناپذیری دارد که ممکن است به ناهنجاری های اجتماعی منتج شود.
این که در جریان سفر فلان مسئول سیاسی با افت بی سابقه ی استقبال مردمی رو به رو می شویم، زنگ خطری است برای همه ی دلسوزان که سعی در واشکافی و شناسایی مسئله کنند. اگر این روند ادامه یابد ممکن است با مسائل خطرناکتری مواجه شویم که شاید بعدها، برای جبران آنها دیر باشد. همانطور که پیشتر هم گفته شد این استقبال سرد حاکی از برخورد سرد مسئولانی است که با ده ها محافظ در جمع مردم حاضر می شوند. مردم اگر مسئولان را بخشی از خود ندانند و شکاف بسیار زیادی بین خود و آنان متصور شوند، قاعدتا اعتمادی که میان این دو طرف است کاهش می یابد و هر روز فاصله آنها دورتر می شود.
افول اعتماد اجتماعی نتایج بغرنج و دردناکی را به دنبال دارد. ادامه یافتن این روند باعث کسالت مردم، ناامیدی نسبت به آینده، خشونت های کلامی و حتی فیزیکی، کرختی سیاسی، عکس العمل های احساسی و امید به بستن به دشمن می شود. سرمایه گذاری گسترده روی سرمایه اجتماعی، از مجوز دادن به شرکت های امریکایی اگر مهم تر نباشد، قطعا کم اهمیت تر نیست.