به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از ایلام، حسین یکتا، فرمانده قرارگاه خاتم الوصیاء در یادواره شهدای مدافع حرم که شب گذشته توسط هیئت علی اکبر (ع) دانشگاه ایلام در این مرکز آموزش عالی برگزار شد، گفت: سالها باید بگذره تا جایگاه شهیدان ما معلوم بشه. آمریکا از ترس رخ نشون دادن این شهیدان است که بدل منفور داعش رو درست کرده، اما تا استشهادی های حزب الله لبنان، نبرد بچه های عراق، بچه شیعه های دره پنج شیر افغانستان و یا بچه بسیجیای توی جبهه سخت خودمون رو دیدن، شهادت طلبی رو در گوساله سامری داعش دمیدن.
شهدا هنوز رخ نشون ندادند؛ هنوز «لتراب مقدم فداها» دارندو «مستشهدین بین یدیه» تربیت می کنند.
بعد از هزار و خورده ای سال، تازه اربعین امام حسین(ع) رخ نشان می دهد، یه دختر خانم از لهستان امده بود که در ایران گردش کند؛ یه دختر بسیجی به او گفت: عالی قاپو و سی و سه پل که چیزی نداره، بیا تا یه جای بهتر بهت نشون بدم. هر دو سر از طلائیه درآوردن. این خانم خارجی نشست رو خاک و دیگر بلند نشد، همینجا ازدواج کرد، به کشورش هم برنگشتر می گفت: آقای یکتا! شما نمیدونید این سرزمین با دل من چه می کنه!
یه دختر خانم آمریکایی التماس میکرد و میگفت: بذارید از این خاک شلمچه با خودم ببرم تا در غروب نیویورک که دلم می گیره، با این خاک حرف بزنم؛ عشقبازی کنم. هنوز کشته مردههای شهیدان نیومدند، ما هنوز کشته مرده شهدا نشدیم. سال ها باید بگذرد تا جایگاه شهدای ما معلوم شود.
امام ۱۵ خرداد ۴۲ گفتند« یاران من در قنداق هستند»، سال ۶۴ که شد همان بچه قنداق های سال ۴۲ بودند که در شلمچه میجنگیدند. مادرهای این مملکت با کلفتی، با رخت شوری، با یتیمی، بچه ها شون را بزرگ کردند تا فدایی امام روح الله (ره) بشوند، که نه از این مادرها اسمی هست، نه از بچه هاشون نشانی وجود دارد.
چرا وقتی یک تکه استخوان میاد تمام ایران به هم می ریزه؟ تشییع جنازه غواصها رو به یاد دارید؟ چه نظری به این استخونها افتاده که نظر کرده و اثر کرده شده؟ چه جور خودشان را تو دل امام زمان (عج) جا کردند؟ شهیدا با دل ما بازی می کنند، حتی یک قطره هم از خون شهدای غواص هدر نرفت، امام عصر (عج ) در لحظه نیاز این ملت، اینها رو رساند.
میدانید شهدای غواص چه طور پیدا شدند؟ اینها رو بین جاده البحار و فاو دفن کرده بودند، یه کشاورز برای کسب رزق از پروردگار، زمین رو بیل زد که ناگهان یک پا پیدا شد، به گروه تفحص خبر داد که یک جنازه پیدا کردم، گروه جستجو امده بودند یه شهید از دل خاک در بیاورند، اما به ۱۷۵ شهید رسیدند، دیدید که امام (ره) به ما دروغ نگفتند؟
روزی که این بچه ها در کربلای ۴ جا ماندند خیلی غصه خوردیم اما الان در بزنگاهی رخ نشون دادند که راه کربلا باز شده. دیدید امام روح الله (ره) آینده رو میدیدند! فرمودند: صدام راهی جز خودکشی ندارد، کویت به صدام کمک نکند، زیرا آتیش این ملعون دامن کویت رو هم میسوزاند و همین طور هم شد.
امام صادق (ع) و امام باقر(ع) خبر دادند: مردی از قم می آید، بروید بحارالانوار رو بخونید.
امام خمینی (ره) فرمود: سلام ما به پاره های تن این امت، که در بیابان ها هیچ مونسی جز نسیم بیابان و حضرت زهرا (س) ندارند. ببینید پیرمرد کجاها رو میدید.
یک شهیدی به خواب مادرش آمد، گفت: مامان جان! تو خیلی دعا کردی تا جنازه من پیدا شود، از اون روز که جسم منو پیدا کردند و در گلزار شهدا دفع کردند؛ من رو از یک مهمونی محروم کردی. بی بی دو عالم (س) شبها در این بیابونا برامون مادری میکرد، تو آنقدر دعا کردی تا من پیدا شدم، اما منو از اون مهمونی محروم کردی مادر.
یکی از زائرین راهیان تعریف می کرد: یه شب خواب یکی از شهدا رو دیدیم که بهم گفت: شب جمعه ای که خدمت ارباب رسیدیم، عرض کردیم بعضیا این پایین یاد ما شهدا هستند، شما یادشون هستید؟ ابا عبدالله (ع) فرمودند: من سفارش همه اونایی که یاد شما شهدا هستند رو به علی اکبر (ع) کردم. مجلس یادواره شهدا علی اکبری هست. آمدن به دستگاه شهدا نه به رزق است و نه به طلب؛ به دعوت هست. به هزار دلیل عاقلی از شما دعوت نمی کنند اما به یک دلیل عاشقی شما را پای منبر سید شهدا (ع) می آورند. شهیدان بچه پررو را از رو میبرن، این عاشق است که معشوق رو دعوت می کند.
ظهر عاشورا که شد امام حسین (ع) یارانشون رو می شمردند تا ببیند چند دوست براشون مونده، رفقا! حواستون باشه که امام عصر ( عج) در ظهر عاشورای قبل از ظهور، فقط یاران رو می شمارن. ما هرچه داریم به نوک قله ظهور نزدیک می شیم دیگر هوا نیست، این بی هوایی به ریه هر کسی نمی سازه، بی هوا می برن، بی هوای نفس می برن، مشکل همون هواست.
دستتون رو از دست شهیدا نکشید، نگید شهدا دست ما رو بگیرید، شما دستتون رو از دست شهدا نکشید.
شهید بابایی که در هندوستان یک عالم کشته مرده دارد؛ اول پروا و تقوا کرد، بعد پرهاش رو باز کرد تا به پرواز رسید. کار بی تقوا حل نمی شه. در کتاب «پرواز تا بینهایت» نوشته شده که همین شهید بابایی نیمه های شب روی باند فرودگاه پایگاه شکاری آمریکا می دوید، فرمانده پایگاه که با خانمش از پارتی اومده بود از او پرسید: عباس! برای چه نصفه شب می دوی؟ شهید بابایی جواب داد: شهوت به من فشار آورده، می دوم تا به گناه نیفتم. برای خدا دوید و امروز یک عالمه آدم دنبال سیره این شهید میدوند.
خاطرخواه خوشگل خوشگلا، یوسف زهرا بشید، یه کاری کنید که در دل امام عصر(عج) جا باز کنید که نظر کرده اثر کرده می شود.
خاطر خواه داشته اید؟ شده قبل از اینکه به دنیا بیایید کسی خودش را برای شما بکشد؟ این شهدا قبل از اینکه شما به دنیا بیایید به عشق شما شهید شدند که آمریکایی یا بعثی ها با لگد در خونه شما رو باز نکنند، فهمیدید چرا شهدا را دوست داریم؟
شده بگوییم: امام زمانم! درد و بلات به جونم؟ شده نماز صبح بخونیم بگوییم: آقا جون! امروز یه کاری دست ما بده، مایی که همش بارکش شیطان هستیم؛ دیگه خسته شدیم، می خوایم بار شما رو ببریم!
امام خمینی (ره) فرمودند: «تربت پاک شهیدان تا قیامت دارالشفای عاشقان است». یکی می گفت: غصه ها و دردهامو در یک کاغذ می نویسم می گذارم زیر متکا، خوابم که می برد شهدا میایند راه چاره را به من می گویند، با من حرف می زنند؛ حضرت عباسی، اینا زنده هستند.
روز اربعین، امام حسین (ع) برای خودش روضه می گیرد، امام زمان(عج) در اربعین خودش را به تمام دنیا معرفی می کند، امام عصر(عج) در اربعین لشکر عشاق را ثبت نام می کند.
اگر نمی توانید کربلا بروید قبای خادمی را به تن کنید. چهارده روز برای امام حسین (ع) نوکری کنید؛ هر روز به نیت یکی از ائمه اطهار. بگویید امام زمان جونم! نشد که برویم پابوسی، امدم نوکری ارباب؛ روز چهاردهم که به نیت قائم آل محمد (ع) خادمی کردید می بینید که ایشان چایی خور موکب شما می شوند.
وقتی رفتید اربعین، می بینید که بچه های کوچک به پر و پای شما می پیچند تا به شما آب بدهند؛ بعد از ظهر عاشورا که لشکر ابن زیاد گودال های آب رو باز کردند، بچه های کوچک کاروان امام حسین (ع) با کاسه های آب به سمت جنازه های در قتلگاه می دویدند.