گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، با اتمام جنگ جهانی و تلاش کشورها برای دستیابی به تسلیحات اتمی در فضای دو قطبی حاکم، عملا جنگ سرد پیش آمده با تسلیح شماری از قدرتهای بینالمللی به سلاحهای اتمی به آتش زیر خاکستری بدل شده بود که هر آن می توانست زمینهی نابودی بشریت را فراهم آورد. از همین رو بود که در اواسط دهه پنجاه میلادی قرن گذشته، جامعه بینالملل تلاش نمود زمینهی مهار این تسلیحات کشتار جمعی را فراهم آورد، امری که نهایتا در ژوئیه 1957 و با تشکیل جلسهای متشکل از 82 عضو جامعه بینالملل زمینه تولد سازمان انرژی اتمی را فراهم آورد.
در 14 نوامبر همان سال مجمع عمومی سازمان ملل متحد، موافقتنامهای در مورد روابط و همکاری آژانس با کشورها به امضاء رساند و از آن پس بود که آژانس به عنوان یک سازمان بینالمللی مستقل مسئولیت هدایت استفاده از انرژی اتمی به گونهای صلحآمیز برای رفاه بیشتر در جهان را به عهده گرفت.
اهداف آژانس
اصلیترین هدف از تاسیس این سازمان بینالمللی را میتوان ممانعت از انتشار تسلیحات اتمی در سطح جامعه بینالمللی و تلاش برای بهرهبرداری از مقاصد صلحآمیز این انرژی برای اعضای آژانس دانست. آژانس خود را موظف میداند که به اعضا در زمینهی توسعه، تحقیقات، مواد خام، خدمات و اطلاعات علمی جهت ارتقا موقعیت هسته ای صلحآمیزشان یاری رساند.
آنگونه که در اهداف تاسیس آژانس ادعا شده، هدف این سازمان بر دو محور کلی نهاده شده است: یکی استفاده صلحجویانه از انرژی اتمی و ترویج و توسعهی آن در راه صلح، بهداشت، ترقی و رفاه در سراسر جهان، و دیگری اطمینان از این موضوع که کمکها و اطلاعات ارائه شده از سوی آژانس در زمینه انرژی اتمی صرف مقاصد و هدفهای نظامی نخواهد شد.
قانون جنگل!
اما تاریخ نشان داده است که این سازمان بینالمللی در دستیابی به اهدافش با کمترین موفقیت ممکن روبرو بوده است. فضای تنشآمیز حاکم بر جهان نشات گرفته از تحولات جنگ سرد زمینهی رشد تسلیحات اتمی را در جهان فراهم آورد، هند به عنوان متحد شوروی سابق به سوی دستیابی به سلاحهای مرگبار حرکت کرده و فرانسه و آمریکا در دستیابی اسرائیل به سلاحهای کشتار جمعی نقش بسزایی ایفا نمودند.
پاکستان نیز به عنوان متحد آمریکا و در تقابل با هند به سوی کسب سلاحهای اتمی گام نهاد، این در حالی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل نفوذ قدرتهای حاکم بر جهان نه تنها نتوانست مانع از این امر گردد بلکه تاکنون کشورهای فوق مانع از بازرسیهای ناظرین آژانس گردیدهاند.
در طول شش دهه فعالیت آژانس به وضوح می توان رویکرد دوگانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در قبال کشورهای مختلف نشان داد، که حکایت از فقدان استقلال عمل این نهاد بینالمللی و رویکرد ناعادلانه آن دارد. به طور مثال در حالی این سازمان شدیدترین فشارها را بر برنامه هسته ای ایران، کره شمالی و لیبی اعمال نموده که از دستیابی رژیمهای آپارتاید آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی به سلاح های کشتار جمعی آگاه بوده و کمترین نظارتها و بازرسیها را بر آنها اعمال نکرده است.
در بررسی رفتار آژانس بینالمللی انرژی میتوان ادعا نمود که آژانس در طول سالهای فعالیتش بیش از آن که در راستای اهداف از پیش تعیین شده حرکت نموده باشد، به ابزاری در راستای تحقق خواستههای سیاسی قدرتهای بینالمللی تبدیل شده است.
رژیمی که هیچ بازرسی به خود ندیده است
رژیم صهیونیستی در واپسین سالهای دههی چهارم قرن بیستم فعالیتهای هستهای خود را شروع کرد و این شروع از همان ابتدا با حمایت فنی و سیاسی کشورهای غربی صورت پذیرفت، بهگونهای که در سال 1953 فرانسه و رژیم صهیونیستی برای استخراج اورانیوم و تولید آب سنگین توافقنامه همکاری امضا کردند و در سال 1957 توافقنامهای سرّی را برای ساخت نیروگاه اتمی دیمونا در صحرای نقب به امضا رساندند.
رژیم صهیونیستی در سال 1957 بهواسطه اشتیاقی که در میان کشورها برای پیوستن به نهادهای بینالمللی بعد از جنگ جهانی دوم وجود داشت، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد. اما این عضویت به معنای همکاری و همسویی با سیاستهای آژانس نبود و این رژیم از همان ابتدا با برنامههای آژانس- که استفادهی صلحآمیز از انرژی اتمی و برقراری سامانههای پادمان در محل تأسیسات هستهای را برای نظارت و جلوگیری از انحراف فعالیتهای هستهای از اهداف مسالمتآمیز به سمت اهداف نظامی مدنظر داشت- سر ناسازگاری گذاشت.
این مخالفت پنهانی با اهداف اعلامی و نیز عدم همراهی و مخالفت آشکار با اهداف اعمالی آژانس، بهمنظور سرپوش گذاشتن بر فعالیتهایی که به تولید سلاح هستهای میانجامید، دنبال میشد. تمام این یکه تازیها و قانونگریزیهای اسرائیل اما با سکوت حمایتآمیز آژانس همراه شد.
برآورد عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در طول قریب به شش دههی گذشته حاکی از کاستیهای گسترده در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میباشد
پروندهی هستهای ایران گواهی بر عدم استقلال آژانس
بحران هسته ای ایران و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر آن را می توان از مهم ترین چالش های این سازمان بین المللی در طول حیاتش دانست. چالشی که بسیاری بر این باورند که آژانس کارنامهی قابل قبولی در آن به دست نیاورد. رهبری معظم انقلاب اسلامی در بیاناتی، صراحتا به موضوع نظارت های آژانس پرداخته و عملکرد این سازمان بین المللی را غیر مستقلانه و ناعادلانه خواندند.
بیشک پروندهی هستهای ایران یکی از بارزترین دلایل عدم استقلال عمل آژانس انرژی اتمی است. در شرایطی که رژیم صهیونیستی به عنوان تنها دارندهی سلاح هستهای در منطقه غرب آسیا، همواره مورد تفقد آژانس بوده است؛ اتهامات بدون پشتوانه و سند علیه ایران، بیش از دوازده سال در دستورکار این نهاد بینالمللی قرار داشت و حتی پس از پذیرش برجام و درحالی که یکی از شروط اجرای آن بسته شدن پروندهی PMD بود، آژانس حاضر به بستن این پرونده نشد؛ بلکه با افزودن بر ادعاهای پیشین، رسما ایران را به تلاش برای ساخت سلاح اتمی متهم کرد و فرصت بهانهجویی را تا ابد برای دشمنان ایران باز گذاشت.
رژیم صهیونیستی به دنبال کمک مالی به آژانس
رژیم صهیونیستی البته برای قدردانی از چشمپوشیهای آژانس، اخیراً تصمیم گرفته است سهم پرداختی خود را در بودجه این نهاد بینالمللی افزایش دهد. آژانس میزان دقیق و جزئیات این کمک را افشا نکرده است اما درمجموع رژیم صهیونیستی مبلغ 1.5 میلیون دلار به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پول پرداخت کرده است.
کارشناسان معتقدند این اقدام رژیم صهیونیستی آنهم بعد از برجام و توافق نهایی ایران و 1+5 و نیز آغاز اجرای برجام و شروع راستیآزماییهای آژانس از تعهدات ایران در برنامه جامع اقدام مشترک، میتواند معنا و مفهوم خاصی داشته باشد و رژیم صهیونیستی از این کمکهای بیمحابای خود اهدافی خاص را دنبال میکند.
کنار هم قرار دادن این اطلاعات با اتفاقات شومی که پس از بازرسیهای گذشتهی بازرسان آژانس از ایران و مصاحبه با دانشمندان هستهای کشورمان رخ داد که منجر به ترور چند تن از دانشمندان جوان کشورمان شد؛ میتواند برآورد درستتری از اهداف پشت پردهی اسرائیل به دست بدهد. چرا که اسرائیل تلویحا مسئولیت ترور دانشمندان هستهای ایران را پذیرفته و علاوه بر آن بنا به اعترافات مسببان این ترورها، عاملین دورههای آموزشی خود را در سرزمینهای اشغالی گذرانده بودند.
بازرسانی که یا آمریکایی هستند یا تربیت شدهی آمریکا
ماجرای همکاری بارزسان آژانس (که بر اساس عهدنامهی برجام امضاء شده توسط دولت روحانی، قرار است سالها و به صورت سر زده در ایران حاضر شوند) با سازمانهای اطلاعاتی دشمنان مردم ایران، موضوعی است که شواهد و اسناد فراوانی برای آن وجود دارد؛ از جمله در آخرین مورد از این دست اسناد؛ «ژنرال فرانک کولتز» معاون وزیر انرژی امریکا، در جلسه استماع سنای آمریکا در روز ۲۶ آذر، خطاب به سناتورها چنین میگوید: «آژانس کاملا در کنترل ماست و از دهه ۱۹۵۰ روی آن اشراف داریم» وی ادامه میدهد: «بازرسان آژانس یا آمریکایی هستند، یا در آمریکا آموزش می بینند و در هر حال از تجهیزات امریکایی استفاده می کنند.»
این نکات مهم و اساسی که از دید امضاء کنندگان برجام به دور مانده است؛ همان مواردی است که بسیاری از مردم و کارشناسان را نسبت به سرنوشت امنیت ملی ایران «دلواپس» کرده است. مهدی محمدی کارشناس مسائل هستهای با اشاره به سخنان کولتز چنین مینویسد: "من نمی دانم دوستان دولت آقای روحانی با خواندن این جملات چه حسی پیدا می کنند ولی ملت ایران باید بدانند اکنون دولتی سرکار است که به خاطر منافع خودش از به بازی گرفتن امنیت آنها خودداری نکرد."