به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ روز گذشته هجدهمین جشنواره قصهگویی تهران در حالی به کار خود پایان داد که امسال این جشنواره میزبان تعداد قابل توجهی قصهگوی بینالمللی از کشورهای آمریکایی، اروپایی و آسیایی بود. این قصهگویان هر کدام به فراخور محیط زندگی و تجربه چند سالهاشان نگاهی عمیق نسبت به سنت قصهگویی داشته و در پی یافتن جهانی نو پا به ایران نهادند تا اسلوب و اصول قصهگویی ایرانی را دریابند.
این فضا، زمان مساعدی بود برای آموختن از سنن دیگران، از اینکه در کشورهای اسکاندیناویایی مدارس قصهگویی دایر شده است و این سنت آموزش داده میشود یا آنکه یک استاد دانشگاه در رشته ادبیات خود را برای یک اجرای قصه مختص کودکان به چنان آمادگی رسیده است که به چهره محبوب جشنواره تبدیل میشود. از همین رو در این مطلب نگاهی به آرا و عقاید برخی از این قصهگویان میاندازیم.
1. دنیل آلفردو هرناندزکوردور، قصهگوی شیلیایی بر این باور است قصههای پر رمز و راز را به این دلیل که مخاطب در هر دورهای، برداشت مورد نیاز خود را از آن دارد ماندگار و قصههای سنتی را دارای این ویژگی مهم است. این قصهگو با اشاره به اینکه قصهگویی سنتی در دنیای امروز کمرنگ شده است گفت: «ورود قصهگویی به آموزش و پرورش نباید به صورت یک وظیفه درآمده و آن را از سنتها و مسیر اصلی دور کند. قصهگویی در زمره آموزشهای غیرمستقیم است و تاثیر مهمی بر آموزشهای رسمی دارد و باید به این مهم توجه داشت که وقتی یک معلم قصهگویی را به عنوان یک وظیفه رسمی انجام دهد، ممکن است حس درونی لازم را برای روایت و جذب مخاطب نداشته و چون کودک حس مطلوبی از قصه دریافت نمیکند، علاقه خود را به قصهگویی از دست خواهد داد.»
هرناندز کوردور که سابقه فعالیتهای پژوهشی در حوزه قصهگویی دارد تاکید کرد:«بداههپردازی یکی از ویژگیهای مهم قصهگویی است و قصهگو در هر زمان و مکانی باید برای قصهگویی آماده باشد. قصهگویی و اهمیت و تاثیر آن نباید به دست فراموشی سپرده شده و باید به مردم و جامعه بیشتر شناسانده شود.»
2. «مایک لیلاکت» قصهگوی آمریکایی در تهران، قصه ایرانی کدو قلقله زن را برای مهمانان هجدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی بازگو کرد. او که 33 سال معلم بوده و بیشتر عمرش را برای بچهها قصه گفته است هنگام قصهگویی خود در تهران گفت: «در طول زندگیام به 30 ایالت آمریکا و 15 کشور جهان سفر کردهام و آرزو داشتم یک روز به ایران سفر کنم؛ شما رویای من را محقق کردید.»
وی درباره انتخاب داستانش به مخطابانش گفت:«یکی از دوستانم به من گفت «شما از همه دنیا قصه گفتهاید اما تاکنون هیچ داستانی از ایران بازگو نکردهاید» گفتم: پیشنهاد بدهید! که در نهایت قصه انتخابی من، کدو آوازخوان یا همان کدو قلقلهزن شماست.»
او با اشاره به تصمیمش برای سفر به ایران و مخالفت خانواده و اطرافیانش برای این مسافرت تاکید کرد: «مردم ایران بسیار مهربان هستند و با احترام فراوانی با من برخورد کردند، تصویرسازی رسانهها از ایران درست نبود. به نظر من، اگر از داستانهای هم باخبر شویم میتوانیم در کنار یکدیگر مهربانتر زندگی کنیم.»
مایک در پایان با جمعیت حاضر در سالن مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون که او را تشویق میکردند، عکس سلفی گرفت و گفت: «من از راه دوری آمدم و با این عکس میخواهم به مردم کشورم نشان دهم ایران چه مردم مهربانی دارد.»
3.«ریکی لیو الکساندرا راسموسن»، قصهگوی دانمارکی که نزدیک به 15 سال است به شکل حرفهای در دانمارک قصهگویی میکند، با اشاره به مشکل متقاعد کردن مردم برای پذیرش شغل قصهگویی که امروزه در جامعه دانمارک و بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد گفت:«تنها با علاقهمند کردن بچهها به قصه میتوان این هنر را به میان جامعه و خانوادهها برد.»
وی با تصریح این نکته که در سوئد و نورژ مدارس قصهگویی تاسیس شده است، اذعان داشت: «ما نیز در سالهای اخیر به عنوان پیش قراول این عرصه در دانمارک تلاش کردیم با تقلید از شیوهی این کشورها به اجرای برنامههای قصهگویی برای کودکان و نوجوانان در مدارس و کتابخانهها بپردازیم تا در حد امکان بتوانیم این هنر را زنده نگه داریم. قصهگویی مثل معجزه است، چرا که قصهگو با کمترین امکانات و بدون نیاز به ابزار یا فنآوری ویژهای در ذهن مخاطب تصویری ایجاد میکند که هم با قدمت تاریخی کشور و هم با مفاهیم ارزشی آشنا میشوند.»
قصهگوی دانمارکی جشنواره هجدهم با بیان اینکه بچهها با قهرمان داستان در قصهها همزادپنداری میکنند و میآموزند که چگونه در برابر مشکلات بایستند، تاکید کرد: «اسطورهها تاریخ و تمدن هر کشوری است و زمانی که داستان آنها روایت میشود شکل دیگری به خود میگیرند که نباید این فرهنگها فراموشی سپرده شوند و اصالت و ریشه هر قومی باید حفظ شود. بسیاری از قصهگویان قدیمی دانمارک معتقدند قصهها باید به همان شکلی که در منابع قدیمی آمده است بازگو شود اما نسل جدید اعتقاد دارند که قصهها باید به زبانی ساده و مطابق نیاز مخاطبان امروزی روایت شود.»
4. «ماریا بئاتریس مونته رو» و «انریکه پاعز»، زوج قصهگوی اسپانیایی از قصه گویان ایرانی دعوت کردند عضو بزرگترین شبکه داستان سرایی اسپانیا شوند. «انریکه پاعز» که تاکنون سی کتاب با موضوع داستان و داستانسرایی نوشته است و یکی از قصهگویان خارجی شرکتکننده جشنواره بینالمللی قصهگویی است، در حاشیهی این جشنواره گفت: «زندگی همه انسانها مجموعهای از قصههاست، قصههایی که در تمام دنیا مشترک است و نمونههایی از این داستانها در قصههای ایرانی هم دیده میشود.»
«ماریا بئاتریس مونتهرو» همسر «پاعز» با بیان اینکه قصهگویی در اسپانیا یک سنت قدیمی پرطرفدار است، گفت: «در این کشور کتابخانههایی وجود دارد که بخش خاصی از آن به قصهگویی برای کودکان اختصاص دارد.
این قصهگوی اسپانیایی اضافه کرد: بزرگترین شبکه داستانسرایی دنیا را با هدف ترویج فرهنگ قصهگویی در اسپانیا تأسیس کردهاست.این شبکهی بینالمللی قصهگویی بیش از 1200 قصهگوی حرفهای و متخصص را از 56 کشور جهان دور هم جمع کرده است و در سه بخش: داستانسرایی، ارایه داستان به مخاطب و جشنواره قصهگویی فعالیت میکند.»
مونتهرو که نویسنده کتاب «رازهای قصهگویی» است، با اشاره به اینکه کشور اسپانیا داستانسراهایی توانمندی دارد، اظهار داشت: «در این کشور مراکز خاصی وجود دارد که با حضور مربیان خاص برای کودکان از بدو تولد تا سن 4 سالگی قصه میگویند و هنگامی که وارد مدارس ابتدایی میشوند باز هم قصهگویی برای این کودکان ادامه دارد.»
پاعز که دارای مدرک دکتری در تئوری ادبیات است، تصریح کرد: «در اسپانیا کتابهای قصهگویی در مدارس تدریس میشود و دانشآموزان در مقاطع تحصیلی مختلف کتابهای قصهگویی را باید به اجبار بخوانند. قصه شخصیتهای داستانهای حماسی اسپانیا که شجاعت و پهلوانی این قهرمانان را با استفاده از شعرهای خاص در جنگها روایت میکند، داستانهایی بومی و بسیار مورد علاقه نوجوانان اسپانیایی است.»
5. «فاطمه احمد جابر»، قصهگوی لبنانی، با اشاره به برگزاری منظم هجدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی گفت: «بیان قصههایی از کشورهای مختلف و برگزاری نشستها و کارگاههای تخصصی با موضوع قصهگویی و اجرای برنامههای جانبی، تجربههای منحصربهفردی برای من بود و من این تجربه را پس از بازگشت به لبنان با دیگر قصهگویان لبنانی به اشتراک خواهم گذاشت.»
وی که قصهگویی را با شرکت در کلاسهای آموزشی موسسه کشافهالمهدی کشور لبنان آغاز کرده است، دربارهی اهمیت قصهگویی توضیح داد: «اگر قصه در خانهها از سوی پدران و مادران و با موضوعهای مختلف برای بچهها گفته شود ضمن تقویت آموزههای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی در آنان باعث محکمتر شدن ارتباطهای روحی و روانی در خانواده میشود و نهاد خانواده را مستحکمتر میکند. وقتی برای بچهها با موضوعهای جذاب قصه تعریف کنیم و تعابیر زیبا را در درون آن بهکار ببریم میتوانیم کودکان را به شنیدن قصه علاقهمند کنیم و در ادامه او نیز علاقه من خواهد شد که قصه شنیده شده را برای دیگر دوستان خود بازگو کند در نتیجه میخواند تا قصه یاد بگیرد تا بتواند برای همسالان خود داستان قصه خود را تعریف کند و با این کار به ادبیات و مطالعه کتاب علاقهمند میشود.»
وی درباره وضعیت قصهگویی در لبنان گفت: «کتابخانههای سیار در برخی مناطق لبنان که زیر پوشش این موسسه هستند با همکاری و مساعدت کانون راهاندازی شد و این کتابخانهها تأثیر چشمگیری در تقویت قصهگویی در این مناطق داشتند. اگر در قصهگویی بر نقاط فرهنگی و سنتهای قدیمی - که بین اقوام مختلف مشترک هستند - تأکید شود، میتواند فرهنگ صلح و دوستی را بین آنها ترویج دهد. قصهگوهای خارجی نیز در اجرای قصههایشان از حرکتهای نمایشی استفاده میکنند و این سبب میشود مخاطب بدون اینکه کلامی را بازگو کند، به موضوع قصههایشان پی ببرد.»