گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، «آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم» شاید این بهترین ضرب المثلی باسد که باید در مورد قراردادهای نفتی به کار برد. قراردادهای که همه جوره تلاش میکنند تا پای شرکت های خارجی را به پارس جنوبی باز کنند. به امید آنکه شاید کمی توسعه و راه اندازی این فاز ها سریعتر پیش رود. جالب اینکه، پیشرفت میدان پارس جنوبی در کمترین میزان خود در مقایسه با دولت های قبل به سر میبرد.
پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان است. این میدان بین ایران و قطر مشترک بوده و در کشور قطر، میدان گازی "گنبد شمالی" نام دارد. ایران و قطر از ابتدای برداشت از این میدان مشترک همواره در رقابت برای برتری در بهرهبرداری از منابع این میدان بودند.
قطر بهعنوان شریک و همسایه جنوبی ایرانی در خلیج فارس خیلی زودتر از ایران بهوجود چنین گنج عظیمی در خلیج فارس پی برد و از سال 1369 به مدد دانش، فناوری و سرمایه غولهای نفتی دنیا، در حال مکیدن این ثروت عظیم است. در این سوی آب اما پرونده محرمانه کشف میدان پارس جنوبی سالها در بایگانی مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت، خاک خورد تا سرانجام در نیمه دهه هفتاد ایران هم اقدامات عملی برای استخراج گاز را آغاز کرد و سرانجام در سال 1380 شمسی، گاز این میدان برای نخستین بار قدم به سرزمین مادری و خاک تفتیده عسلویه نهاد.
اجرا و پیشرفت ماهانه فازهای پارس جنوبی را میتوان به تفکیک در 4 دوره زمانی طبقه بندی کرد. دوره اول مربوط به حضور شرکتهای چند ملیتی خارجی در دولتهای هفتم و هشتم ( از بهمن 1376 تا مرداد 1384)، دوره دوم مربوط به قبل از تشدید تحریمها در دولت نهم ( از مرداد 1384 تا خرداد 1389)، دوره سوم مربوطه به دوره تشدید تحریمهای بینالمللی در دولت دهم ( از خرداد 1389 تا مرداد 1392) و دوره چهارم مربوط به دورهای است که مقامات عالی رتبه دولتی از آن به عنوان دوره ترک برداشتن تحریمها در دولت یازدهم یاد کردهاند (از مرداد 1392 تا ابتدای خرداد 1394) است.
دوره اول: حضور شرکتهای چند ملیتی خارجی (بهمن 1376 تا مرداد 1384)
دوره اول که مربوط به فازهای اولیه این میدان میشود به دلیل کم تجربگی و فقدان دانش فنی پیمانکاران داخلی، اکثراً توسط شرکتهای بزرگ بینالمللی نظیر توتال فرانسه، انی ایتالیا، هیوندای کره و گازپروم روسیه تکمیل و به بهرهبرداری رسیدند. هر چند فعالیت این شرکتها منجر به توسعه و بهرهبرداری از فازهای یک تا پنج پارس جنوبی شد ولی نکتهای که هیچ وقت نمیتوان آن را به فراموشی سپرد مخفی کاری پیش از حد شرکتهای مذکور در زمان اجرای فازهای مذکور است.
در این دوره زمانی که اجرای پروژهها به طور کامل در اختیار شرکتهای مشهور خارجی قرار داشته و منابع مالی اجرای پروژهها و تجهیزات مورد نیاز نیز به طور کامل و بدون هیچ تحریمی در قالب قراردادهای بیع متقابل از سوی خود آنها تامین شده است، متوسط پیشرفت ماهانه این 5 پروژه در قالب 10 فاز متعارف حدود 1.3 درصد بوده است.
دوره دوم: پیش از تحریمهای شدید (مرداد 1384 تا خرداد 1389)
آنگونه که از آمارها برمیآید خروج شرکتهای بزرگ خارجی از پارس جنوبی بر خلاف تصوری که کارشناسان چشم آبی این شرکتها داشتند نه تنها منجر به ابزاری برای اعمال فشار بر نظام جمهوری اسلامی نشد بلکه در کمال حیرت آنها به فرصتی تبدیل شد تا شرکتهای ایرانی لیاقت و توانمندی فنی و مهندسی خود را به اثبات برسانند.
در این دوره که عملا شروع به کار پیمانکاران ایرانی مستقل از شرکتهای بزرگ خارجی است، متوسط پیشرفت ماهانه این 5 پروژه در قالب 12 فاز استاندارد 0.75 درصد بوده است. مهمترین دلیل این کاهش را میتوان کم تجربگی پیمانکاران ایرانی دانست. موضوعی که در سالهای بعد کمتر به چشم میخورد و حاصل آن پیشرف چشم گیر آمار، آن هم در شرایط تحریم است!
دوره سوم: تشدید تحریمهای بینالمللی (خرداد 1389 تا مرداد 1392)
در دوره سوم و همزمان با تشدید تحریمها، سهم پیمانکارن ایرانی در اجرای فازها افزایش یافت. در این دوره زمانی نه تنها امکان استفاده از منابع مالی خارجی به طور کامل منتفی شد، بلکه خرید تجهیزات نفتی و حتی انتقال پول برای خرید این تجهیزات هم در سایه تحریمهای شدید بسیار دشوار و پیچیده شد. به گونهای که راهاندازی بخشی از این فازها معطل بعضی تجهیزات پیچیده بود که سازنده انحصاری آمریکایی یا اروپایی داشتند.
با این وجود در این دوره بالاترین سرعت پیشرفت فازهای پارس جنوبی یعنی پیشرفت متوسط ماهانه نزدیک به 1.5 درصد برای 8 پروژه همزمان در قالب 18 فاز استاندارد پارس جنوبی ثبت شد.
در همین راستا اشاره به این موضوع خالی از لطف نیست که بر خلاف گذشته که جکتها توسط شرکتهای خارجی در یاردهای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ساخته میشدند تا سال 91، 17 جکت در داخل کشور ساخته و در میدان نصب شده و این در حالی است که ساخت جکتهای دیگر نیز در مراحل مختلف طراحی و ساخت قرار داشت.
باید گفت که امروز شرکتهای توانمند داخلی نظیر شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران (IOEC) و شرکتهای تابعه آن در حوزههای حساس و پیچیدهای نظیر حفاری، لولهگذاری، ساخت، حمل و نصب سازههای چند هزار تنی به راحتی فعالیت میکنند و بهخوبی جای خالی شرکتهای بزرگ خارجی را پر کردهاند.
این در حالی است که شرکتهای فعال در پروژههای پارس جنوبی با تجربیات ارزشمندی که در اجرای پروژههای بهدست آوردهاند از هماکنون در حال آماده کردن خود برای توسعه میادین گازی گلشن، فردوسی و پارس شمالی هستند که با توجه به سرمایه مورد نیاز برای توسعه این میادین پیشبینی میشود که بیش از 50 میلیارد دلار پروژه دیگر در انتظار صنعتگران ایرانی است.
دوره چهارم: ترک خوردن تحریمها(مرداد 1392 تا خرداد 1394)
علیرغم آنکه مسئولان عالی رتبه دولتی در پاییز 92 اعلام کردند دیوار تحریمها ترک خورده است، اما سرعت پیشرفت فازهای پارس جنوبی به دلایل مختلف به میزان قابل توجهی کاهش یافته و متوسط پیشرفت ماهانه از حدود 1.5 درصد به حدود 0.6 درصد در این دوره رسید. این سرعت پیشرفت ماهانه کمترین میزان ثبت شده در 4 دوره مورد اشاره است.
کارشناسان نفتی میگویند: اگر توسعه فازهای باقیمانده با همین سرعت فعلی جلو برود، پایان کار بعضی از فازهای پارس جنوبی (فارغ از فاز 11 که تنها فاز بدون قرارداد این میدان است) به سالهای نخست دهه اول سده 1400 شمسی موکول خواهد شد.
علیرغم آنکه تحریمها، هزینه اجرای پروژههای توسعه پارس جنوبی را به میزان قابل توجهی افزایش داد اما با فرض درآمد روزانه 11 میلیون دلار برای هر فاز پارس جنوبی که در سال به 4 میلیارد دلار بالغ میشود (این رقم با توجه به قیمت نفت تغییر میکند) مشخصا هر روز، هر ماه و هر سال تاخیر در برداشت از این میدان باعث ضرر بسیار کلانی برای کشور خواهد شد. چنانکه تفاوت سرعت در توسعه فازهای پارس جنوبی میتواند تفاوت دهها میلیارد دلاری در سود و زیان ایران در برداشت از این میدان مشترک ایجاد کند.
خیانتها توتال
حال بعد از دیدن آمار ارائه شده و رسیدن به این موضوع که شرکت های ایرانی به توانمندی بالایی در موضوع صنعت نفت رسیده اند باید دید که دیگر چه ضرورتی بر حضور شرکت های خارجی در ایران هست؟ چرا که تجربه نشان داده است کاهش سرعت پیشرفت پارس جنوبی علیرقم افزایش سهم شرکت های خارجی در دولت فعلی بوده است.
جالبتر آنکه اصرار مدیران نفتی بر این موضوع در حالیست که سوء نیت شرکتهای خارجی در این امر بارها به ما ثابت شده است. بیشتر این کارشکنی ها مربوط به شرکت فرانسوی توتال می باشد که در این باره می توان به مواردی اشاره کرد.
بر اساس آنچه مدیران اسبق و متخصصان نفتی میگویند، شرکت توتال در طرح توسعه اولیهای که برای توسعه این میدان فوق عظیم در اختیار ایران گذاشت، علاوه بر پنهان کردن اطلاعات بسیار مهمی درباره لایههای گازی مشترک این میدان، فازهای ایرانی را بر خلاف طرف قطری نه روی مرز آبی ایران و قطر در این میدان، بلکه در عمق آبهای ایران تعریف کرد تا فرصت حداکثری را برای برداشت هرچه بیشتر رقیب قطری در این میدان فراهم کند. دلیل این امر نیز واضح بود: توتال از برداشت همزمان در طرف قطری منافع بیشتری به جیب میزد.
مرحوم پروفسور علی محمد سعیدی، یکی از نخبگان برجسته صنعت نفت ایران که تالیفات وی درباره مهندسی مخزن هنوز هم از جمله منابع معتبر جهانی در این باره محسوب میشود و در عین حال مدت زیادی نیز به طور مستقیم با شرکت توتال کار کرده است در مقالهای در سال 81 نوشته است: «عملکرد شرکت نفت توتال که بهترین ناحیه این پارس جنوبی را به خود اختصاص داده است این فرضیه را تقویت میکند که یکی از اهداف اصلی این شرکت، جلوگیری از آثار ناشی از بهرهبرداری ناحیه ایران بر روی چاههای گاز ناحیه قطر است که خود این شرکت در آن فعالیت دارد.»
خیانت توتال در پارس جنوبی اگرچه بزرگترین سوء عملکرد این شرکت در ایران محسوب میشود اما تنها مورد از این دست نیست.
حال سوالا اینجاست که با این همه شواهد و قرائن چرا مسئولان وقت همچنان به صورت جدی پیگیر حضور مجدد این شرکت ها در کشور هستند؟ آیا این موضوع هم به لکه سیاهی در کارنامه مدیریتی زنگنه افزوده خواهد شد؟ کارنامه ای که مواردی چون کرسنت را نیز در خود جای داده است.
سال 86 با بیرون رفتن شرکتهای فاسد چند ملیتی و سپردن امور به متخصصان
ایرانی آغاز شد از سال 76 شروع می شد ما خیلی جلوتر از قطر بودیم. اما
جای تاسف که توتال و شل با قطر زد و بند داشتند و در مدت دهسال بیست درصد
هم پیشرفت کاری نداشتند. جالب اینکه الان مجددا آقایان در حال مذاکره با
همان شرکتهای بدنام و خائن و بیرون کردن ایرانیها هستند.
آن شرکتها در طی دهسال 20 در صد هم پیشرفت کاری نداشتند
دمتون گرم
یاعلی