به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، دیدهبان شفافیت و عدالت طی نامه ای به اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور خواستار عزل وزیر صنعت، معدن و تجارت شده است. خلاصه نامه احمد توکلی به شرح ذیل است:
برادر ارجمند جناب آقای جهانگیری
معاون اول محترم رئیسجمهور
با سلام و احترام
توجه جنابعالی به گزارش مورخ ۷ دی ۱۳۹۵ سازمان مردم نهاد دیدهبان شفافیت و عدالت پیرامون فشار وزیر صنعت، معدن و تجارت بر گمرک ایران قابل تقدیر است. در آن گزارش، دیدهبان با دلایل حقوقی و اقتصادی نشان داده بود که درخواست وزیر مذکور برای آنکه گمرک ایران از جریمه قانونی ۳۰۰۰ میلیارد تومانی شرکت الجی به خاطر تقلبات گمرکی این شرکت، چشم بپوشد، غیرقانونی و ضد منافع ملی است. شما این موضوع را درخور بررسی جدیِ همراه با حساسیت شمردید. این استقبال از امربهمعروف و نهی از منکر از شما سابقه هم داشته است. جا دارد رسماً تشکر دیدهبان شفافیت و عدالت را ابراز کنم.
در عین حال طی واکنش به گزارش دیدهبان نوشتهاید: «البته برخی عبارات بر علیه وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت قبول و اخلاقی نمیباشد» احتمالاً اشاره جنابعالی به خیانت بار خواندن توصیه نامه وزیر، فسادزا بودن این روش و سابقه داشتن این قبیل اقدامات فسادپرور در وزارت مزبور، بوده است.
دیدهبان قصد پرداختن به این مطلب را نداشت، ولی چون آقای نعمت زاده برای خارج ساختن محصولات پتروشیمی از بورس کالا که طبق برآورد کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، ویژه خواری سالانه ۱۰۰۰ میلیارد تومانی را برای معدودی تولیدکننده این صنعت در پی دارد، مجدداً فعال شده است. به همین دلیل شکافتن موضوع لازم به نظر میرسد. در این ارتباط توجه شما را به نکات زیر جلب میکنم:
۱. فساد، تضاد منافع و دربهای چرخان
یک مبحث مهم در مبارزه با فساد بحث تضاد منافع (Conflict of Interests) است. تضاد منافع به وضعیتی گفته میشود که ظرفیت بالقوه نقض بیطرفی در تصمیمگیری یا اقدام فرد وجود داشته باشد به این دلیل که تضادی بین منافع فردی و منافع حرفهای یا منافع عمومی مربوط دارد؛ مانند موقعیتهای زیر:
• وضعیتی که رئیس سازمان یا مدیر بانک اجازه داشته باشد برای پاداش، اضافهکاری یا فوقالعاده خودش، تصمیم بگیرد؛
• وقتی که صاحب صنعتی از بخش خصوصی همزمان در وزارت صنعت مسئول باشد یا رئیس اتاق صنایع و معادن و بازرگانی رئیس دفتر رئیسجمهور شود؛
• هنگامی که یک نماینده مجلس حین نمایندگی عضو هیئت مدیره شرکتی خصوصی یا دولتی باشد، یا یک تاجر نماینده مجلس شود و در همان حال به کار تجاری خویش ادامه دهد؛
• وضعیتی که مسئولان دستگاهی اجرایی مشتری املاک و زمین در حال واگذاری همان دستگاه باشند؛
• وقتی مدیرعامل بانکی خصوصی به رئیس کلی بانک مرکزی برسد؛ یا مسئولی از مسئولان بانک مرکزی مرخصی بدون حقوق بگیرد و به مدیرعاملی بانکی خصوصی انتخاب شود؛
از مصادیق مهم وضعیت تضاد منافع، پدیده درهای چرخان (Revolving Doors) است. مقصود از آن مهاجرت افراد از کسبوکار به حکومت و از حکومت به کسبوکار است. امروزه توجه فزایندهای به تحرک کارکنان بین بخش عمومی و بخش خصوصی پیدا شده است. وقتی مقامات و صاحبمنصبان دولتی از بخش عمومی بیرون میروند تا در بخش خصوصی یا غیرانتفاعی کار کنند حساسیت نسبت به نقض بیطرفی پیدا میشود که نکند او اطلاعات و موقعیتهای زمان دولتی بودن را به نادرستی بکار گیرد و وقتی از کسب و کار خصوصی به منصب دولتی میرسد، حساسیت ایجاد میشود که نکند تصمیمات دولتی او در راستای منافع دوستان پیشین کسبوکارش باشد.
این بدان معنا نیست که هر جا تضاد منافع باشد، فساد هست، یا جابجایی بین بخش عمومی و بخش خصوصی باید مطلقاً کنار گذارده شود؛ بلکه موقعیت، موقعیت فسادخیز است و باید برای پیشگیری چاره اندیشید. بسیاری از کشورها، در پیشگیری از فساد، ترتیباتی را در اولویت قرار دادهاند که به طور مؤثری بتواند تضاد منافع در شغل پس از اشتغال دولتی را منتفی سازد. اغلب جرائم در استخدامهای بعد از پایان اشتغال دولتی وقتی واقع میشود که صاحبمنصبان و مقامات مزبور از اطلاعات و ارتباطات زمان اشتغال دولتی خود برای منافع خود یا دیگران استفاده میکنند. البته این جرائم حتی میتواند پیش از ترک مسئولیت دولتی رخ دهد. در موقعیتهای زیر مقامات و صاحبمنصبان ممکن است حین اشتغال دولتی نیز مرتکب این جرم شوند:
• وقتی آنان برای اشتغال پس از بازنشستگی یا ترک مسئولیت دولتی برنامهریزی میکنند. (این پدیده در پایان هر دوره مجلس، در فاصله اعلام نتایج انتخابات مجلس بعدی تا پایان دوره فعلی در رفتار کثیری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیده میشود.)
• وقتی که آنان لابی کنند تا پس از سمت فعلی دولتی در بخش خصوصی جا خوش کنند.
• هنگامی که قصد دارند پس از مدتی کار در بخش خصوصی مجدداً مقام دولتی پیشین را به دست آورند
-۲ مصداق تضاد منافع در خصوص وزیر صنعت
شواهد متعدد نشان میدهد جناب آقای نعمت زاده متأسفانه مصداق مشکل فساد انگیز فوق است و در موارد متعدد میان منافع شخصی و اهداف عمومی، اولی را ترجیح داده است. وی پیش از بازنشستگی ۱۱ سال را در سطوح بالای وزارت نفت مدیریت داشت که ۸ سال آن در سمت مدیرعامل و نایبرئیس هیئت مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی بوده است. آقای نعمت زاده پس از بازنشستگی در سال ۱۳۸۸ به بخش پتروشیمی هجرت میکند و از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ یعنی طی حدود سه سال، در ۱۹ شرکت، مدیرعامل، رئیس هیئت مدیره یا عضو هیئت مدیره بوده است
.
آقای نعمت زاده در جلسه علنی ۱۶ آذر ۹۴ مجلس اذعان کرد که در ۱۹ شرکت عضو هیئت مدیره بوده ولی مدعی شد که اغلب این عضویت در هیئت مدیرهها به دلیل استفاده از تجربیات ۴۰ ساله وی و بدون سهامداری واقعی بود. این خلافگویی در خانه ملت وقتی آشکار میشود که بدانیم که همسر وی، خانم مریم بختیار و دخترانش شبنم و زینب نعمت زاده هم اکنون در ۱۰ شرکت مدیرعامل، رئیس، نایبرئیس و عضو هیئت مدیره یا بازرس هستند. این خانمها هم تجربه ۴۰ ساله دارند؟
از نکته فوق که بگذریم طبق اصل ۱۴۱ قانون اساسی و قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل مصوب ۱۳۷۳، هیچ کس نمیتواند همزمان، هم وزیر، هم عضو هیئت مدیره یا مدیرعامل شرکتهای خصوصی باشد. این در حالی است که ایشان در برخی موارد ۶ ماه و گاه ۱۳ ماه پس از تصدی وزارت نیز همچنان در هیأت مدیره شرکتها مسئولیت داشته و حتی در خصوص شرکت صد درصد خانوادگی «توسعه تجارت نعمت» نیز ۲ ماه و نیم پس از دوره وزارت، مسئولیت داشته است.
آقای نعمت زاده در طول این سه سال و اندی صدارت، با جدیت حافظ منافع معدودی از فعالان صنعت پتروشیمی بود. به چند نمونه توجه بفرمائید:
• در سال ۹۲ ضمن رسیدگی و تصویب لایحه بودجه سال ۹۳ وی به شدت از ادامه نرخ چپاولی دو و نیم سِنتی گازی که بنگاههای پتروشیمی به عنوان ماده اولیه (خوراک) مصرف میکردند، دفاع می¬کرده، در حالی که مجلس درباره تصحیح قیمت خوراک این بنگاهها با استدلال علمی اصرار داشت که قیمت حداقل ۱۳ سنت شود که بحمدالله چنین شد. چه لابیها که انجام نشد و چه دروغها که گفته نشد!
• برای حذف رانت عظیم فروش همراه با تبانی محصولات پتروشیمی در بازار به اصطلاح آزاد، فروش این محصولات از پایان سال ۹۰ در بورس کالا الزامی شد. هنوز صدارت آقای نعمت زاده به سال نرسیده بود که کوشش خود را برای خارج کردن این محصولات از بورس کالا با بخشنامه غیرقانونی معاونش (همراه او در شرکت هرمزان تجارت گستر کیش) آغاز کرد و پس از یک سال و اندی در مهر ۱۳۹۴ توفیق نسبی در خارج ساختن کالای پتروشیمی به دست آورد. یک ماه بعد دیدهبان شفافیت و عدالت با کمک نیروهای متدین و وطندوست بورس کالا در تهران و استفاده از تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس، کوششی پژوهشی را سامان داد که نشان میداد این کار متضمن آسیب و زیان به زنجیرهای شدن صنعت پتروشیمی، پائین ماندن اشتغالزایی این صنعت و سود سرشار رانتی برای برخی بنگاهها میشود. برآورد علمی نشان میداد که این تغییر روش فروش محصول، سالانه هزار میلیارد تومان برای معدودی از کارخانهداران پتروشیمی رانت در بر دارد. دیدهبان با ارسال گزارش متقن، از جناب آقای شریعتمداری معاون محترم رئیسجمهور و مسئول تنظیم بازار خواست که از این کار ضد ملی جلوگیری کند. آقای شریعتمداری محققانه و مردانه ایستاد و مانع این رانتخواری هزار میلیارد تومانی شد. جا دارد رسماً تشکر دیده¬بان شفافیت و عدالت را از ایشان ابراز کنم
• حین تصویب برنامه ششم با لابی سنگین انجمن کارفرمایی صنعت پتروشیمی که عمدتاً برنامهریزی و اجرای آن را یک نماینده سابق در سه دوره مجلس انجام میداد، تلاش برای بازگشت به همان نرخ غارت گرانه خوراک پتروشیمیها با حمایت وزیر صنعت، معدن و تجارت تکرار شد. این نماینده سابق در انتخابات مجلس نهم به دلیل سوابقش از نامزد شدن محروم شد. او که در دوران نمایندگی عضو هیئت رئیسه کمیسیون صنایع مجلس بود، توانست بعد از پایان مجلس هشتم به دبیرکلی انجمن کارفرمایی صنعت پتروشیمی برسد (این ماجرا خود یک نمونه فساد ناشی از پدیده درهای چرخان محسوب میشود). لابیهای او حتی انجمن را قادر ساخت به ملاقات رئیس محترم مجلس برود تا زمینه الحاق یک ماده به برنامه ششم را فراهم سازد. بحمدالله با کوشش مشترک جمعی از نمایندگان عدالتخواه، وزیر محترم نفت و دیدهبان شفافیت و عدالت، این ماده کنار گذاشته شد
جالب اینجاست که بخش پتروشیمی در حوزه مسئولیت وزیر نفت قرار دارد ولی وزیر صنعت خود را برای تولیدکنندگان پتروشیمی به آب و آتش میزند و در این مسیر کسانی را به کار گرفته است که تجربه درهای چرخان برای مهاجرت به کسبوکار خصوصی را داشته و حالا دوباره با او به بخش دولتی بازگشته-اند
• اخیراً بر اساس خبرهای موثق مردمی که به دیدهبان رسیده است، آقای نعمت زاده برای چندمین بار به صرافت افتاده است که محصولات پتروشیمی را از بورس کالا خارج کند. کدام فرد عادی میپذیرد که این دست و پا زدنها بی ارتباط با منافع شخصی و خانوادگی است؟
جناب آقای جهانگیری!
بانک جهانی فساد را چنین تعریف میکند: «استفاده از قدرت عمومی برای مقاصد خصوصی»، با این تعریف روشن، اگر کار آقای نعمت زاده فساد نیست پس چیست؟ اگر بعضی روشهای او را فسادزا و او را دارای سوابق فسادپرور بخوانیم گزاف گفتهایم؟ شما سیاستمدار کارکشتهای هستید و معنای این رفتارها برایتان آشکار است. مردم در شگفتاند که چرا دولت از چنین عنصری حمایت میکند. دیدهبان شفافیت و عدالت مصرانه از جنابعالی میخواهد که رئیسجمهور محترم را به عزل وزیر میلیاردر ویژه خوار که نه تنها به آبروی دولت بلکه به آبروی حکومت ضربه زده است، راضی بفرمایید.
احمد توکلی
رئیس هیئت مدیره سازمان مردم نهاد
دیدهبان شفافیت و عدالت
دهم بهمن ماه ۱۳۹۵
عزیزم مگه ذخیره های نظام رو عزل میکنند
ذخیره های نظام رو باید بیشتر بهشون پول بدید پست بدید مقام بدید اصلا همه چیز رو بدید بهشون
ذخیره نظامن خب