گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو-حسین طیب؛ صفر سال دهم هجری است. هنوز چند ساعتی از رحلت جانگداز اشرف انبیاء نمیگذرد که شورایی مرکب از برخی نخبگان جامعه اسلامی آن روز، در مکانی به نام سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده و خلیفه اول را به جانشینی پیامبر «انتخاب» میکنند. امیرالمؤمنین هنوز کاملا از غسل دادن و کفن کردن پیامبر فارغ نشده است که مسلمانان گروه، گروه برای بیعت با خلیفه اول صف میبندند یک دموکراسی ناب! امیرالمؤمنین اما حاضر به تن دادن به این دموکراسی نیست. او چندین شب همسرش بانوی زنان عالم و فرزندانش حسن و حسین خردسال یعنی سروران جوانان اهل بهشت را همراه خود کرده و به درب خانه مهاجرین و انصار مدینه میرود تا «مشروعیت» خود برای حکومت کردن را یادآوری کند. فاطمه (سلام الله علیها) به مسجد رفته و در این خصوص خطبه میخواند. علی (علیه السلام) تهدید میشود اما حاضر به کوتاه آمدن از موضع دفاع از «مشروعیت الهی» حاکم اسلامی نیست. درب خانه مولا را به آتش میکشند، دستهای او را میبندند تا به زور مجبور به پذیرش رأی مردمش کنند و سرانجام فاطمه را بین در و دیوار به شهادت میرسانند.
یک هفته ای می شود که حسن روحانی موضوع خاستگاه مشروعیت حاکم اسلامی را مطرح کرده است. رئیس دولت یازدهم در مراسم افطاری که با حضور تعدادی از اساتید دانشگاهها برگزار شده بود، منشا مشروعیت امیرالمومنین را رأی مردم دانسته و در اظهارنظری عجیب و بی سابقه مدعی شده بود: "امیرالمومنین معتقد است هر کس که شما (مردم) او را به عنوان ولی خودتان و رهبر جامعه برگزینید من هم اطاعت می کنم. من هم می شنوم و اجرا می کنم. امیرالمومنین مبنای حکومت و فرمانروایی را رای مردم، خواست مردم و آرای مردم می داند.»
این برداشت عجیب از بیانات امیرالمومنین نسبت به منشا مشروعیت حکومت که در تناقض آشکار با فقه سیاسی اهل بیت و تاریخ زندگی امیرالمومنین است؛ از همان دقایق اولیه انتشار، اعتراضات گسترده مردمی خصوصا از سوی علمای حوزههای علمیه و محققین تاریخ اسلام را به دنبال داشت. تا آنجا که صدای اعتراض علی مطهری را که برخی او را به دلیل حمایتهای گاها بی منطقش از دولت روحانی «وکیل الدوله» لقب دادهاند؛ نیز بلند کرد. مطهری در یادداشتی نوشت: «مشروعیت امامت به معنی مورد نظر شیعه، از ناحیه خدا و رسول خداست.»
اما بی شک جدیترین موضع انتقادی نسبت به این اظهارات از سوی آیت الله مکارم شیرازی اتخاذ شد. ایشان طی بیاناتی اظهار داشتند: "یکی از دولتمردان گفته است که مبنای ولایت از دیدگاه امام علی (علیه السلام) نظر مردم بود و دموکراسی میراث این امام معصوم است، این حرف عجیبی است، او یک صفحه از نهج البلاغه را دیده و بقیه را ندیده است." این مرجع تقلید در ادامه رئیس دولت یازدهم را مخاطب قرار داده و ابراز داشتند: "آیات درباره ولایت در قرآن زیاد است، شما تنها یک جمله از نهج البلاغه را دیدهاید و بحث کردید. درحالی که یکی از مسلمات مذهب شیعه این است که امام را خدا و نه آرای مردم تعیین میکند."
با این شرایط اما سؤالی که مطرح است اینکه آیا به راستی روحانی از این اعتقاد مسلّم و مبرهن شیعیان که اتفاقا وجه ممیّز تشیع از سایر مذاهب اسلامی است؛ بیاطلاع بوده و در این مورد دچار سوء برداشت شده است؟ در پاسخ باید گفت اگرچه حضور حسن فریدون (روحانی) در حوزه علمیه چندان طولانی نبوده است، اما به نظر میرسد وی به عنوان یک شیعه که اتفاقا چند صباحی را هم در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی گذرانده است؛ خود به خوبی میداند که در فقه سیاسی شیعه، مراجعه به آرای مردم به هیچ عنوان نمیتواند منبع مشروعیتزا برای حاکم اسلامی باشد، بلکه همانگونه که آیت الله مکارم بیان میدارد؛ شیعیان براساس آموزههای پیامبر اعظم و اهل بیت، مشروعیت را صرفا از ناحیه خدا میدانند و آنچه از طریق مراجعه به آرای مردمی که در مفهوم «بیعت» متبلور شده؛ ایجاد میشود را «مقبولیت» مینامند که اساسا ربطی به مشروعیت و حقانیت حکومت دینی ندارد. این مسئله آنقدر واضح است که برای فهم آن نیازی به تحصیل علوم دینی یا گذراندن چند واحد فقه سیاسی شیعه ندارد بلکه مطالعه چکیده ماجرای غمبار شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و علت شهادت ایشان برای درک این مسئله کفایت میکند.
بنابراین باید پرسید هدف رئیس دولت از به راه انداختن این بلوا چیست؟ پاسخ به این سوال نیازمند مرور تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی طی هفتههای اخیر است. شکی نیست که مهمترین و شاید تنها دستاورد دولت یازدهم در چهار سال گذشته، توافق هستهای موسوم به برجام بوده است که بر اساس آن دولت روحانی پذیرفت در قبال «وعده رفع تحریمها» از سوی غرب، قلب رآکتور اراک را با بتون پر کند، نیروگاه فردو را تعطیل کند، غنی سازی بیش از 3.5 درصد را متوقف کند، ذخیره اورانیوم غنی شده را از کشور خارج کند، تاسیسات هستهای کشورمان را تحت نظارت دائمی و 24 ساعته آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دهد، بازرسی از تمام مراکز هستهای و حتی نظامی کشورمان را در برابر بازدیدهای سرزده بازرسان آژانس (که بعضا جاسوسی آنها برای آمریکا و اسرائیل اثبات شده است) آزاد بگذارد و در یک کلام تقریبا تمام صنعت هستهای کشور را به حالت تعطیل یا نیمه تعطیل درآورد. در مقابل هم امیدوار باشد که اعتماد طرف غربی جلب شده و تحریمها برداشته شود.
با این همه اما نه تنها تحریمهای پیشین لغو نشده است که طی روزهای گذشته سنای آمریکا با تصویب تحریمهای جدید علیه ایران، عملا به عمر برجام پایان داد. گرچه پیش از این و در دولت اوباما نیز تحریمهای گاه و بیگاه ایران، ناکارآمدی برجام را نشان داده بود اما با تصویب تحریمهای اخیر دیگر هیچ شکی باقی نمانده است که برجام عملا به موزه تاریخ سیاسی آن هم بخش قراردادههای ناکارآمد و ننگین مانند «ترکمانچای» فرستاده شده است. اما به نظر میرسد پذیرش این مسئله برای حسن روحانی که چهار سال تمام کشور و مردم را معطل لغو تحریمها کرده و در مناظرات انتخاباتی نیز وعده «برداشتن سایر تحریمها» را داده است؛ سنگین و دشوار است.
از این منظر روحانی نیازمند ایجاد آشوب و هیاهوی کاذب در جامعه است تا با منحرف ساختن اذهان عمومی از موضوع «شکست سیاست دلبستگی به آمریکا» مفری برای گریز از پاسخگویی بیابد. اما از آنجایی که هر آشوب مصنوعی عمری محدود دارد و افکار عمومی پس از مدتی متوجه چالشهای اصلی خواهد شد، دولت و خصوصا شخص حسن روحانی طی یکی دو هفته اخیر سیاست «هر روز یک آشوب» را در دستور کار قرار دادهاند.
جدیدترین پرده از سناریوی آشوب آفرینی دولت، دیروز و با توئیت روحانی علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رونمایی شد. وی در این توئیت تلاش کرد تا بخشهای سازندگی و عمرانی سپاه را رقیب بخش خصوصی معرفی کند. بماند که چند وقت پیش، نوبخت (سخنگوی دولت و از نزدیکترین افراد به روحانی) در دیدار با فرماندهان قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء سپاه گفته بود: "کسانی که قرارگاه (خاتم) را رقیب بخش خصوصی میدانند یا ناآگاهند و یا مغرض." و بماند که براساس اسناد و ویدئوهای منتشر شده دولتمردان آن هم در سطح معاون اول رئیس جمهور، از قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه تقاضای کمک به دولت در پروژههای عمرانی بر زمین مانده را میکند آن هم در برابر عدم دریافت پول نقد و طلبکاری 23 هزار میلیاردی قرارگاه. و باز هم بماند که آنچنان که محمد ایمانی گفته "رقیب اصلی بخش خصوصی وزرا و مدیران دولت هستند" یعنی همان رانتخواران یا آنطور که سید یاسر جبرائیلی پیش بینی کرده "اگر واقعیت فعالیتهای اقتصادی سپاه مانند واقعیت موشکها برای مردم روشن شود، روحانی میگوید من دستورش را دادهام" فعالیتهایی که یک نمونه کوچک آن احداث پالایشگاه «ستاره خلیج فارس» است که همین آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی سعی کرد آن را مصادره به مطلوب کند و بارها از احداث آن به عنوان یکی از دستاوردهای دولتش یاد کرد!
به هرحال «اشرافیت غربگرای حاکم بر دولت» در این شرایط نیازمند ایجاد بلوا و آشوب است و این بار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قربانی «دولت آشوب زیست» شده است. ظاهرا حفظ به هر قیمت توافق بی سرانجام هستهای، به قدری برای «کاسبان برجام» مهم است که حاضرند هر هزینهای از جمله ایجاد آشوب مصنوعی را برای آن بپردازند. از سوی دیگر اگرچه روحانی در اقتصاد و سیاست خارجی، کارنامهای آکنده از ناتوانی و شکست از خود باقی گذاشته است اما اعضای دولت وی اعم از خود او و تیم امنیتی همراهش به خوبی به ابعاد عملیات روانی «آشنا» هستند و میدانند پیروزی شکننده 56 درصدی در شرایطی که رقیب رئیس دولت مستقر برای اولین بار موفق به جذب آراء 16 میلیون منتقد دولت شده است؛ با آشکار شدن «شکست مطلق» تنها دستاورد دولت یازدهم یعنی برجام، پتانسیل سقوط به زیر 50 درصد را نیز دارد و این شاید در حوادث سرنوشت ساز احتمالی که ممکن است طی ماههای آینده به وقوع بپیوندد؛ تعیین کننده باشد.
در نهایت باید گفت که همزمانی اظهارات تنش آفرین روحانی علیه سپاه با «جیغ بنفش» صهیونیسم و استکبار جهانی از سیلی موشکی سپاه، ناخواسته فرضیاتی را به ذهن میرساند.