تورقی در تاریخ ایران نشان میدهد که این منطقه استراتژیک همواره مورد تجاوز و تاخت و تاز کشورها و دولتهای دیگر بوده است. از تجاوز اسکندر مقدونی تا جنگ چالداران و ایران و روس، همواره جنگ علاوه بر اینکه بخشی از خاک ایران را از کشور جدا کرد باعث شکست غرور ایرانیان و اضمحلال هویت مردم ایران شد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمد جعفربگلو؛ جنگ را میتوان مفهومی دانست که رابطه مستقیم با هویت جامعه دارد بهطوری که تاثیرات روحی جنگ میتواند تا سالها در حافظه تاریخی آن جامعه باقی بماند. هنوز شکست مفتضحانه ایرانیان از اسکندر و نیز تهاجم مغول به خاک ایران از حافظه ایرانیان پاک نشده است؛ لذا اغلب تجاوزهای بیگانگان به ایران در طول تاریخ، علاوه بر اینکه باعث مصادره خاک کشور شده، به نابودی غرور ایرانیان نیز منتهی شده است. به عنوان مثال پس از شکست صفویان در جنگ چالدران و سپس شکست قاجارها از روس، نه تنها غرور ملی ایرانیان خدشهدار شد، بلکه خاک ایران نیز از دست رفت؛ در این میان، تنها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که هویت ایرانی بازپرورده و قدرتمندتر شد.
*سیاهپوش شدن جامعه پس از نبرد چالدران
جنگ چالدران که در سال ۹۲۰ هجری قمری بین شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی رخ داد، نخستین نبرد صفویان با عثمانیها بود. در این جنگ سپاهیان عثمانی وارد خاک ایران شده و نبرد در منطقه شمال غربی ایران به وقوع پیوست که در نتیجه آن، سپاهیان شاه اسماعیل شکست سختی خوردند.
پیامد فوری شکست صفویان در جنگ چالدران، از دست رفتن دیار بکر بود، به علاوه بخشی از آناطولی شرقی و نیز امیرنشین ذوالقدر نیز به قلمرو عثمانی ضمیمه شد.
اما دامنهدارترین پیامد این جنگ، شکستن غرور ایرانیان و به ویژه شخص شاه اسماعیل صفوی بود. این نبرد که اولین شکست شاه اسماعیل در عرصه بینالمللی بود باعث شد تا قزلباشها نسبت به وی بیاعتماد شده و دچار بحران هویت شوند. همچنین شکست چالدران در اخلاق و رفتار شاه اسماعیل نیز تاثیر گذاشت بهطوری که بنابر گفته نصرالله فلسفی، «شاه اسماعیل پس از شکست چالدران غرق در اندوه شد؛ سیاه پوشید و دستار سیاه بر سر کرد و به همه بفرمود: تا چنین کنند. درفشهای نظامی را سیاه رنگ ساختند.»
ضربه روحی ناشی از این شکست برای شاه اسماعیل خرد کننده بود؛ بهطوری که پس از این شکست در هیچ جنگی بهطور مستقیم فرماندهی عملیات را به عهده نگرفت و در بسیاری از موارد حتی از کارهای روزمره سلطنت نیز کناره گرفت.
*نابودی غرور ملی پس از شکست ایران از روس
جنگهای ایران و روس در دوران قاجار به مدت ۲۵ سال ادامه داشت و در نهایت به شکست ایران ختم شد. در این جنگها، روسها به دفعات نواحی شمالی ایران را مورد تجاوز قرار دادند و بعضا با پاسخ ایرانیان مواجه شدند. اما در نهایت این ایران بود که به عنوان شکست خورده این جنگها معرفی شد و نتیجه آن جداشدن بخشهایی از ایران یعنی قفقاز و ترکمنستان امروزی بود.
اما تاثیر معنوی و روحی این شکست بسیار بیشتر بود. در نتیجه این شکستها، قراردادهای ننگینی بسته شد. در پی انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای مناطق وسیعی از سرزمینهای قفقازی ایران به دولت روسیه واگذار شد و این مسئله ساکنان آن نواحی را به شدت سرخورده و ناامید کرد. شدت اندوه و غم شکست در جبهههای نبرد را میتوان در اشعار آن دوره مشاهده کرد.
به عنوان مثال میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، صدراعظم ایران در اشعار خود، پس از این شکست، شادی و شعف را ناروا میداند و میسراید:
گرگ با گله قرین است، چه جای طرب است؟ کفر را رخنه به دین است، چه جای شعف است؟
زان که از کـــشور اسلام کنون چندین شـهر به ستـــم مغتصـب است و به جفا معتسف است
*بازیابی هویت ایرانی و اقتدار ملی در جنگ تحمیلی
هنوز ۲۰ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی با یک تجاوز همه جانبه مواجه شد. در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹، رژیم بعث عراق که حمایت کشورهای غربی و عربی را دارا بود به خاک ایران یورش برد. بعثیان به اندازهای از حامیان خود پشتگرمی داشتند که میپنداشتند در مدت کوتاهی به تهران خواهند رسید. اما در چنین فضایی، با روشنگریهای امام خمینی، غیرت و هویت ایرانی که از بهمن ۵۷ سیر بازسازی خود را آغاز کرده بود، کارایی خود را در یک جنگ تمام عیار نشان داد.
امام خمینی در سخنرانیهای خود، نتایج شکست احتمالی را ننگین دانسته و از ملت ایران میخواستند تا در مقابل این تجاوز بایستند. ایشان در ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ فرمودند: «شماای برادران و جوانان ایرانی، به کمک برادران رزمندۀ خودبشتابید، که این لحظه از حساسترین لحظات سرنوشتساز است. یا پیروزی اسلام بر کفر عفلقیان و یا خدای نخواسته اگر غفلتی و یااهمالی شود شکست اسلام و ننگ ملت برای همیشه؛ و هیهات کهشما جوانان غیور زیر بار ذلت بروید. پس تکلیف اسلامی و میهنیشما اقتضا دارد که به سوی جبههها جوانمردانه هجوم آورید وبکوشید تا جامۀ ذلت نپوشید.»
در دوران دفاع مقدس، هویت دینی و ملی با هم تلفیق شده و مفهوم جدید ایرانی-اسلامی که از دهه ۴۰ توسط امام خمینی پرورش داده شده بود و پیروزی در بهمن ۵۷ را در کارنامه خود داشت، مورد آزمایش جدی قرار گرفت؛ لذا میتوان گفت: ایرانیان در جریان دفاع مقدس با تکیه بر دو اصل جغرافیایی و دینی در برابر تجاوز عراق ایستادند.
علاوه بر این، تفاوت جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران با تجاوزهایی که در طول تاریخ به خاک ایران شده بود این بود که پس از این جنگ، حتی یک وجب از خاک ایران نیز نصیب دشمن نشد و برای نخستینبار پس از تجاوز یک دولت خارجی، ایران خاک خود را حفظ کرد.
جدایی بخشی از خاک ایران یکی از اهداف اصلی رژیم بعث عراق قبل از شروع جنگ بود بهطوری که آنها با همین اندیشه، خوزستان را "عربستان" و خرمشهر را "محمره" میخواندند. اما در طول جنگ تحمیلی، نه تنها عراق در این زمینه ناکام ماند بلکه رزمندگان اسلام توانستند وارد خاک دشمن نیز بشوند. در چنین شرایطی بود که سردمداران جهانی با مشاهده این وضعیت کوشیدند تا با صدور قطعنامههای متعدد، مانع از قدرتنمایی بیش از حد ایران شوند.
بدین ترتیب، جنگ تحمیلی نه تنها به تثبیت هویت و غیرت ایرانی منجر شد، بلکه باعث بازپروری هویت اسلامی نیز شد. همانطور که امام خمینی در این زمینه میفرمایند: «من امروز بر این عقیدهام که مقتدرترین افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگ افروزیهایى که در جهان علیه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقیت بیشترى از افراد موجود به دست مىآوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ۱۰ سال پس از پیروزى باید عرض کنم که انقلاب اسلامى ایران در اکثر اهداف و زمینهها موفق بوده است و به یارى خداوند بزرگ در هیچ زمینهاى مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتى در جنگ پیروزى از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزى به دست نیاوردند...»
بنیانگزار انقلاب اسلامی فرمودند: «البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مىنگریستیم و مىرسیدیم ولى این بدان معنا نیست که در هدف اساسى خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم. هر روز ما در جنگ برکتى داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روى پاى خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههاى انقلاب پر بار اسلامىمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامى قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال مىتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیدارى پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامى ما از رشد آنچنانى برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق یافت. صداى اسلامخواهى افریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در امریکا و اروپا و آسیا و افریقا یعنى در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست...»