بعد از حادثه پلاسکو، آنچه بیش از همه در عرصه رسانهای کشور مشاهده شد نیاز گسترده به یک «سیاستگذاری رسانهای در بحران» بود.اما در حادثه زلزله کرمانشاه مشخص شد ما نهتنها سیاستگذاری درستی در رسانه برای موقعیتهای بحرانی نداریم، بلکه سیاستمداران شعورمندی نیز در مواجهه با بحرانها نداریم.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، امیرعلی جهاندار در یادداشتی برای روزنامه وطن امروز نوشت: بعد از حادثه پلاسکو، آنچه بیش از همه در عرصه رسانهای کشور مشاهده شد نیاز گسترده به یک «سیاستگذاری رسانهای در بحران» بود. نیازی که به تبع آن پرورش خبرنگار بحران، عکاس بحران و... را نیز با خود به همراه داشت، اما در حادثه زلزله کرمانشاه مشخص شد ما نهتنها سیاستگذاری درستی در رسانه برای موقعیتهای بحرانی نداریم، بلکه سیاستمداران شعورمندی نیز در مواجهه با بحرانها نداریم و آنان که مسؤولیت اداره بحرانها را دارند، خود بیش از همه بحرانآفرینی میکنند. فکرش را بکنید، زلزلهای به قدرت ۳ / ۷ ریشتر که در رسته زلزلههای مهیب طبقهبندی میشود در یک منطقه از کشور رخ داده و خسارات بسیاری به نقاط بسیاری وارد آمده است و تعداد زیادی مجروح و جانباخته وجود دارد و میطلبد خبررسانی دقیقی از مناطق آسیبدیده، اقلام مورد نیاز و... و تلاشی نیز برای کم کردن آلام مصیبت انجام شود، اما در این وضعیت در ساعات ابتدایی حادثه دلخراش زلزله کرمانشاه معاون اول رئیسجمهوری در جلسه ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی بدون داشتن اطلاعات دقیق و عینی از حادثه اعلام میکند «بیشتر خانههای تخریب شده در زلزله شب گذشته متعلق به ساختمانهای مسکنمهر بوده است» و همین مساله آگاهانه یا ناآگاهانه، با پیشفرض سیاسی ـ. جناحی و تسویهحسابهای کینهای، کافی است تا در درون یک بحران بزرگ، جریان رسانهای کشور به سمت یک مساله فرعی پیش رود و همه اخبار و اطلاعات و گزارشها در خصوص «مسکنمهر» باشد. این میتواند بزرگترین بیتدبیری در مواجهه با یک بحران باشد که به جای ایجاد آرامش در متصدیان کنترل بحران همه را در مسالهای فرعی متمرکز کند و بهجای تصمیمگیریهای عقلانی و منطقی به بیان اظهارات احساسی و در نتیجه شلوغبازی رسانهای منجر شود. چنانکه فرآیندی که قرار بود در پیشبینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و سالمسازی بعد از وقوع بحران نقشآفرین باشد، مهمترین عامل بحرانسازی میشود. این بحرانسازی، اما در حالی است که مدیرکل شهرسازی کرمانشاه اعلام کرده «عمده تخریبها مربوط به واحدهای مسکونی شخصیساز است. نمیتوان گفت: واحدهای مسکنمهر، چون کیفیت ندارند تخریب شدهاند، چرا که عمده تخریبها مربوط به واحدهای مسکونی خصوصی است و اسکلت واحدهای مسکنمهر سرپاست و سقفها سالم مانده است». وقتی نگاه سیاسی ـ. جناحی بر مساله کارآمدی ارجحیت داشته باشد، این میشود که بهجای رسیدگی به آسیبدیدگان یک واقعه دلخراش، چون این زلزله ۳ / ۷ ریشتری، همه بحثها حول «بیمهری یا بامهری مسکنمهر» بگذرد و همه فراموش کنند زلزله چند شهرستان و چندده روستا را تا صددرصد ویران کرده است و کمکرسانی درستی هم به آنها نمیشود و در این بین غمبار آن است که میشنویم بیمارستانی که فروردین سال ۹۶ توسط وزیر بهداشت در ایام انتخابات افتتاح شده، تخریب شده و فلاحتپیشه، نماینده اسلامآباد میگوید: «بسیاری از زلزلهزدگان در داخل بیمارستان فوت کردند. این خیانتی است که حتما مدعیالعموم باید پیگیری کند و غرامت جانی و مالی از مسببان آن گرفته شود». آنچه میتوان مخرج مشترک عملکرد دولت روحانی در بحرانها یافت، راهاندازی دغدغههای فرعی برای لاپوشانی ناکارآمدیهای مدیریتی است، همان چیزی که در نبود دستگاه هوارسانی و امکانات مناسب برای خارج کردن معدنکاران از معدن یورت وجود داشت، یا تاخیر در رسیدگی به سیلزدگان سیستان و بلوچستان و تخریب خانههای آنها و همان نابلدی که منجر شده بود یک هفته اهالی شمال کشور در برف و توفان بدون برق و گاز به سر ببرند یا در حادثه تصادف قطار تا ساعتها مردم بدون امدادرسانی در گوشه و کنار جاده افتاده بودند و بخشی از فوتشدگان به دلیل عدم سرعت در رسیدگی به بحران که ناشی از سوءمدیریت بحران بود، جان باختند. آقایان بحرانساز! جهت اطلاعتان باید عرض کنم تعداد بالایی از روستاهای اطراف شهرهای سرپلذهاب، قصر شیرین، اسلامآباد، گیلان غرب و... با خاک یکسان شده است در حالی که به کمکرسانی شما احتیاج دارند، در بخشهایی حتی آب برای خوردن نیست!