گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی؛* شاید بهتر بود طرح تحول سلامت را طرح تحول درآمد پزشکان می نامیدند. باشروع اجرای طرح تحول سلامت چندین هزار پزشک متخصص با عنوان پزشک مقیم در بیمارستان های دولتی شروع به کار نمودند و تعرفه تک تک خدمات پزشکی، به اذعان وزارت بهداشت،به صورت میانگین، ۱۲۵ برابر گذشته شد!
پرداخت بخش تقریبا کمی از این افزایش هزینه ها، بصورت مستقیم از جیب مردم و بخش عظیمی از آن، از جیب دولت و بیمه ها(بخوانید همان پول مردم از بیت المال و حق بیمه های مختلف) در نظر گرفته شد. این اقدام با هدف حذف زیرمیزی های پزشکان یا در واقع تبدیل زیرمیزی به رومیزی و اجرای عدالت در حوزه سلامت بود!
هرچند از تاثیرات مثبت این اقدام می توان کاهش پرداختی های مستقیم مردم در قبال خدمات درمانی ارایه شده و بعبارتی کمتر شدن دغدغه های مالی بیماران بستری را نام برد، اما شواهدی مانند مواجه شدن این طرح با کمبود منابع شدید، ورشکستگی تعداد زیادی از بیمه ها، بدهی های سنگین دولت به طرح تحول سلامت، معوقات طولانی مدت مطالبات کادر درمان، عدم اجرای عدالت در میزان دریافتی های پرسنل پزشک و غیر پزشک در این طرح و به تبع آن اعتراض ها و اعتصاب های پی درپی پرسنل بیمارستان ها و …، نه تنها نشان دهنده سیاستگذاری نادرست برای رسیدن به اهداف مذکور است بلکه نشان از این دارد که اولین اولویت وزارت بهداشت، تامین مالی و حفظ رضایت صنف پزشکان، حتی مقدم بر تامین سلامت و حفظ رضایت مردم است!
عدالت یکی از مهمترین موضوعات در حوزه سلامت است که درابلاغ سیاستهای کلی نظام سلامت نیز به آن توجه ویژه ای شده است. عدالت را در دو بعد خدمت گیرندگان (مردم) و ارایه کنندگان خدمت (کادر درمان) در نظام سلامت می توان بررسی کرد.
در بعد خدمت گیرندگان نظام سلامت،عدالت با پارامترهای ذیل بیشتر قابل تحقق است:
_رایگان بودن ارایه خدمات فقط برای اقشار کم درآمدتر و دهک های پایین جامعه که حق بیشتری در دریافت خدمات دارند.
_راه اندازی سیستم پرونده الکترونیک سلامت برای ایجاد فضای نظارت بر روندهای تشخیصی و درمانی.
_شفاف سازی مدیریت منابع مالی نظام سلامت برای آحاد جامعه.
_ایجاد نکردن فضای القایی برای مصرف بیشتر خدمات درمانی.
_اولویت دادن سیاستهای پیشگیری محور نسبت به سیاستهای درمان محور، به نحوی که افزایش درآمد کادر درمان با کمتر بیمارشدن جامعه تحقق یابد نه افزایش روزافزون بیماران!
_افزایش سرانه پزشک در کشور از۱/۶ به ۲/۶ که رقم مطلوب ومتوسط جهانی است. کم بودن سرانه پزشک در کشور با ایجاد کاهش رقابت و افزایش تقاضا، موجب بحران و انحصارگرایی پزشکان می شود.
_و …
همچنین تحقق عدالت در بعد ارایه دهندگان خدمت نظام سلامت، بعنوان مجریان این نظام، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اهمیتی که با سهل انگاشتن آن و سیاستگذاری های انحصاری پزشک محورانه، موجب شکل گیری اعتراض های بی شماری از سوی پرسنل غیرپزشک نسبت به بی عدالتی های پرداختی شده است.
اعتراضات به افزایش نیافتن تعدادپرسنل پیراپزشکی بیمارستان ها، علی الخصوص پرستاران، و همچنین افزایش نیافتن میزان حقوق و کارانه های دریافتی آن ها، نسبت به افزایش تعداد پزشکان و ارتقا ۱۲۰درصدی تعرفه های پزشکی، که موجب شده بیشترین بار طرح تحول سلامت، با کمترین نسبت دریافتی،ب ر دوش پرسنل غیر پزشک بیمارستان ها باشد.
با نگاه دقیق تر به نظر می رسد که در طرح تحول سلامت، تامین رضایت پزشکان بر هر سیاست دیگری تقدم دارد! درحالیکه با اجرای عدالت در بعد خدمت گیرندگان و خدمت دهندگان نظام سلامت، نه تنها از ظرفیت ایجاد همدلی و هم افزایی بین پرسنل پزشک و غیرپزشک نظام سلامت بهره برداری می شود، بلکه مهمتر از آن، رعایت حقوق سلامت افراد جامعه، بر هر امر دیگری درنظام سلامت تقدم می یابد و «مردم» به ولی نعمتان نظام سلامت مبدل می شوند!
ضیا بخش، عضو اسبق شورای مرکزی اتحادیه دانشجویان مستقل