گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی؛ دیر آمدهایم اما ناامیدکننده هم نبودهایم. ورود ما به صنعت انیمشین، تازه است و جوان. حالا تقریباً 20 سالی هست که صنعت تولید انیمیشنهای سه بعدی، بخش مهمی از دنیای سینما را احاطه کرده. کوچک و بزرگ هم ندارد، همه، با هر رده سنی و طرز تفکر، پای این جادوی کامپیوتری میخکوب میشوند. ما اما تازه چند سال است که داریم جدی و حرفهای به انیمیشنسازی فکر میکنیم و نمونههای اولیهمان را روانه پردههای سینما.
«فهرست مقدس» پس از «تهران 1500» و «شاهزاده روم» سومین انیمشین سینمایی ایرانی است که رنگ پرده دیده. یک انیمیشن متفاوت و موفق، که تصور ایرانی بودنش، و تصور ساخت چنین انیمیشنی با این کیفیت توسط جوانان ایرانی، برای مخاطب سینمای روز دنیا، سخت است. ما با اثری مواجهیم که اگرچه با همین بضاعت فعلی سینمای ایران هم میتوانست اثر بهتری باشد، اما فیالحال هم یک نقطه روشن در مسیر سینمای انیمیشن ایران است. نقطهای که روز به روز امیدوار کنندهتر میشود.
تاریک و روشن فیلمنامه
بزرگترین نقطه قوت «فهرست مقدس» سوژه بکر و جذاب آن است. یک روایت تاریخی کمتر دیده شده و البته برگرفته از آیات قران کریم. محمد امین همدانی و تیمش، با الهام از آیات یک تا هشت سوره مبارکه بروج و استفاده از منابع تاریخی، روایتی از ماجرای «اصحاب اخدود» را روانه پرده کردهاند. داستانی که از آن به عنوان نخستین هولوکاست تاریخ یاد میشود. ماجرای کشتار مسیحیان در سرزمینی که تحت حکومت پیروان یهود است!
این سوژه بکر و نادیدهی تاریخی اما در حصار فیلمنامهای ساده و کماتفاق، محصور شده و نتیجه، قصهای است کلیشهشده، یک خطی و با حداقل غافلگیری. فضاسازی در سناریوی «فهرست مقدس» عملاً نادیده گرفته شده و شخصیتپردازی به محاق رفته. ما در انیمیشن با شخصیتهایی طرف هستیم که عملاً ابعاد انسانی و شخصیتی خاصی ندارند. شخصیتهایی که میآیند و میروند. «فیمون» که قرار است طرف خیر ماجرا باشد، هیچ نمودی جز چند سخنرانی کلیشهای ندارد. پیامبری منفعل است که انگار متولد شده تا قربانی شود. دخترک مسیحی، عملاً هیچ ویژگی خاصی جز یک زیبایی ِ آهویی-انسانی ندارد و حتی مشخص نمیشود کیست و چرا او باید محرک و نقطه اتکای افعال قهرمان قصه باشد. تنها نقطه امیدوارکننده، شخصیت «هاران» است که تا حدودی شکل گرفته و بُعد پیدا کرده. شخصیتی که در اثر یک عشق، به نجات میرسد و اتفاق مهم ماجرا را رقم میزند. جز او، بقیه همان کلیشههای همیشگی هستند. پادشاهی که از چهرهاش شر میبارد، همسرش که حتی لحن صدایش هم برای قضاوت درباره شخصیت او به مخاطب گرا میدهد، و چند خرده-شخصیت دیگر.
کودک یا بزرگسال، مساله این است!
مخاطب «فهرست مقدس» کودکان هستند؟ این سوالی است که احتمالاً تا پایان فیلم همراه تماشاگر خواهد بود. فضاسازی کلی اثر، چندان به یک اثر مناسب گروه سنی کودک شبیه نیست. استفاده از پسزمینه قهوهای، تم کلی تیره و فضای وهم آلود «نجران» در این اثر، برای کودکان جذاب نیست. از طرف دیگر اما حجم تخیلپردازی در طراحی کاراکترهای فیلم آنقدر بالاست که به نظر میرسد مخاطبی جز کودکان و نوجوانان نداشته باشد. تمامی شخصیتهای طراحی شده در فهرست مقدس، نیمی انسان و نیمی حیوان هستند. آن طور که کارگردان فیلم گفته، این طراحی قرار است نمودی از صورت باطنی این شخصیتها باشد و برای همین پادشاه یمن شبیه کرگدن، حاکم نجران شبیه خوک و همسر حاکم نجران شبیه مار طراحی شده اند. این میزان طراحی تخیلی عملاً امکان ارتباط برقرار کردن بزرگسالان با اثر را کم کرده و وجهه تاریخی فیلمنامه را به شدت تقلیل میدهد. اتفاقی که در نهایت باعث شده تا فهرست مقدس، نه انیمیشن کودک باشد و نه انیمیشن بزرگسال. درست بر خلاف آثار درخشان صنعت انیمیشن جهان، که هم برای کودک هستند و هم برای بزرگسال!
امید، بذر هویت انیمیشن ایرانی
فهرست مقدس، با همه نقطه ضعفها اما اثری امیدوارکننده و یک گام رو به جلو برای صنعت انیمیشن ایران است. ما در این اثر با انیمیشنی مواجهیم که نسبت به «شاهزاده روم» کیفیت فنی قابلقبولتری دارد. فضاسازیها و نماسازیها بهتر از کار در آمده. سکانسهایی مثل سکانس درخشان پایانی فیلم، احتمالاً میتواند سرمشق خوبی برای انیمیشنسازی ایرانی باشد. دوبله کار در تراز بالایی است و صداها روی شخصیتها و روی فیلمنامه نشستهاند. علاوه بر اینها، خلاقیت و تخیل قوی در جای جای کار موج میزند و البته نماهای بامزهی تیتراژ پایانی، گیلاس روی کیک این فیلم است. فهرست مقدس یک اتفاق جدید برای سینمای ایران است. و نشان دهنده یک نقطه امیدبخش در مسیر تازهای که جوانان متعهد ایرانی آغازش کردهاند. مسیری که میتواند به آثاری فاخر و در تراز جهانی منجر شود. برای رسیدن به آن نقطه، امروز باید در کنار این تیمهای جوان باشیم و آثارشان را ببینیم.