گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی، محمدعلی میرزایی؛ انیمیشنسازها بیش از هرکس، شبیه قالیبافها هستند. با صبر و حوصلهای پولادین، از «عدم» یک اثر هنری بیرون میکشند. ذرهذره، بافت به بافت، رجبه رج، فریم به فریم، میسازند و بالا میآیند تا نقشی بر پرده جان بگیرد. انیماتورها، قالیبافهای سینمای ایران هستند و هادی محمدیان، با دو اثر درخشانش، نشان داده یکی از ماهرترینهایشان است.
در آستانه آغاز جشنواره، در دفتر خبرگزاری میزبان محمدیان بودیم. ساده و صریح و صمیمی سوالاتمان را شنید و پاسخ داد. نقدها را متواضعانه قبول میکرد و معلوم بود با برنامه وارد این حوزه شده و میخواهد حالاحالاها کار خوب تولید کند. حسابی هم سرحال بود و برای سیمرغهای جشنواره نقشه کشید. سیمرغهایی که هیچ بعید نیست یکشنبه، سه چهارتایشان به سمت فیلشاه، و گروه نوپای «هنر پویا» پرواز کنند.
اگر ما بخواهیم یک مسیری را برای سینمای انیمشین در نظر بگیریم، این مسیر چطور و از کجا آغاز شده؟ تحلیل شما نسبت به تغیر و تحولات سینمای انیمشین چگونه است؟
درباره تاریخچه سینمای انیمیشن من خیلی اطلاعات دقیقی ندارم. تصور می کنم روند اکران انیمیشن در سینماها با «تهران1500»شروع شد. اما فکر می کنم که فیلم«شاهزاده روم» اولین اثر انیمیشنی بود که در قالب کودک و نوجوان ساخته شد و با فروش خوب این فیلم، نگاه ها به سینمای انیمشین تا حدود زیادی تغییر پیدا کرد. زیرا قبل از این اثر، انیمشین صرفا در تلویزیون و توسط مجموعه صبا در معرض عموم قرار می گرفت و در این عرصه هم کار با کیفیتی هم ارائه نمیشد.
پس می توان گفت که «شاهزاده روم» باعث نگاه تجاری به انیمیشن در سینمای ایران شد؟
بله. شاهزاده روم حدود یک میلیون و 400 هزار مخاطب فقط در سینماها داشت و در سالی که اکران شد در میان پنج فیلم پرفروش سال قرار گرفت.
یک سوالی که همیشه برای مخاطبان سینمای انیمیشن ایجاد می شود این است که آثارداخلی از جهت فنی قابل قیاس با آثار کمپانی های انمیشین بزرگ جهان نیست. آیا به نظر شما تنها مشکل سینمای انمیشین ایران امکانات فنی است؟
ما در کشور خودمان و با امکانات خودمان باید سنجیده شویم. همین الان انیمیشنی در امریکا اکران شده که نزدیک به 200 میلیون دلار هزینه تولید آن بوده است! در صورتی که ما برای فیلم« فیلشاه» مبلغ بسیار کمتری هزینه کردیم. حدود یک میلیون دلار که میشود سه تا چهار میلیارد تومان. این شاید هزینه چای و میوهی انیمیشنسازی در امریکا هم نباشد! اما خب ما با همین هزینه، اثری تولید کردهایم که تصور نمیکنم کسی بتواند بگوید یکدویستمِ انیمیشنهای روز دیزنی و پیکسار کیفیت دارد.کیفیت کار ما نسبت به هزینهها در مقایسه با دنیا به مراتب بالاتر است. یا مثلا همین انیمیشن مشهور «دانشگاه هیولاها» برای هر فریمش 100 ساعت زمان صرف شده. هر ثانیه هم 24 فریم دارد. شما این اعداد را در زمان فیلم ضرب کنید تا ببینید چه زمانی برای این کار صرف شده. کاری که آنقدر سنگین بود که برای «رندر»کردنش از کامپیوترهای ناسا استفاده کردند. یعنی حتی با امکانات خودشان هم قابل تولید نبود!
خوشبختانه روند رشد ما خوب بوده و اگر امکانات فنی وهنری به آن اندازه در اختیار ما قرار بگیرد، هیچ کم وکاستی در این زمینه وجود نخواهد داشت. تنها مشکل ما در بحث سخت افزار است. اختلاف ما با کمپانیهای بزرگ دنیا تنها در مورد هزینه و زمان است. در زمینه تکنیکی هیچ مشکلی نداریم و به راحتی می توان گفت که ما از جهت سینمای انیمیشن در برابر دنیا عقب نیستیم و اختلاف ما فقط در مورد مسئله سخت افزار است.
با توجه به هزینه های بالای تولید یک انیمشین با کیفیت، به نظر شما بخش خصوصی می تواند در صنعت انیمشین باقی بماند؟
به نظر من انیمشین تنها در بخش خصوصی می تواند به حیات خود ادامه دهد. سینما، به طور خاص سینمای انیمیشن، بیش از هرچیز ابزار سرگرمی است. همانند یک شهربازی یا استخر که مردم به وسیله آن ها سرگرم می شوند. بنابراین باید در چنین فضایی رقابت ایجاد شود و در یک بازار عرضه و تقاضا مردم بهترین اثر را انتخاب کنند و عرضهکنندگان هم انگیزه رشد و بهبود داشته باشند. طبیعتاً انیمیشنی که با پول ارگانها و نهادها ساخته شود، قبل از اکران تمام هزینههایش را برگردانده و عملاً هیچ دغدغه اقتصادی ندارد. بنابراین امکان رشد و دغدغهی افزایش کیفیت در این کارها اصلا مطرح نیست.
ما در این دو سال تمام زحمت و تلاش خود را برای بهتر ارائه دادن کار انجام دادیم. برای این که کار بتواند در نوع خود اثر بخش و تاثیر گذار باشد. در بخش خصوصی منافع با مخاطب گره می خورد. من انیمیشنهای زیادی را سراغ دارم که در بخش دولتی، با بودجههای کلان میلیاردی آغاز شده اما ناتمام باقی مانده. چرا؟ چون در این تولیدات اصلاً مخاطب و رضایت او اولویت ندارد. الان مثلاً اگر فیلشاه موفق نشود من و همه عوامل باید برویم در اسنپ کار کنیم( خنده). تمام زندگی ما به فیلشاه گره خورده. برای همین هم تلاش میکنیم بهترین اثر ممکن را ارائه دهیم. من تصور می کنم با رشد و توسعه انیمیشن در بخش خصوصی، سینمای ما هم تغییراتی بکند و به سمت «کمپانی محور» شدن حرکت کند.
پس می توان ادعا کرد که«فیلشاه» تنها با حمایت بخش خصوص تولید شده است؟
«شاهزاده روم» تنها با حمایت بخش خصوصی تولید شد. درباره« فیلشاه» هم به همین صورت است.
به نظر شما بین گروههای مختلفی که در کشور مشغول تولید انیمیشن هستند رقابت وجود دارد؟
من موافق واژه رقابت نیستیم. ذائقه مخاطب ایرانی مشخص شده است و مخاطبان این ژانر بسیار جدی هستند. تنها نکته ای که درباره همکارانم دارم این است که آثار خود را با کارشناسی پیش ببرند و از تجربه همدیگر استفاده کنیم که مخاطبان خود را به خوبی جذب آثار کنیم. اگر به این مرحله برسیم که بتوانیم در سال سه انیمشین با کیفیت تولید واکران کنیم به نفع سینمای انیمشین و حتی رئال خواهد بود.
سناریوی«شاهزاده روم» یک خطی بود و کودکان با آن به راحتی ارتباط بر قرار می کردند. اما زمانی که پیچیدگی و ظرافت هایی در یک انیمشین وجود نداشته باشد، بزرگسال به سختی جذب آن میشود. شما در نوشتن سناریوی فیلشاه به این نکات توجه داشتید؟
«شاهزاده روم» اولین فیلمی بود که موسسه هنر پویا مجری طرح آن بود و همین طور می توان گفت که اولین انیمیشن سینمایی کودک و نوجوان در ایران بود. قبل از آن هیچ انیمشینی که با کودک ونوجوان در ارتباط باشد و بتوان در سینما آن را تماشا کرد وجود نداشت. «شاهزاده روم» یک زیربنایی برای موسسه هنر پویا بود و نقطه اتکایی که به وسیله آن، آثاری دیگری هم در همین راستا تولید کنیم. تنها ضعف آن را می توان در نوع فیلمنامه و یک خطی بودن آن دانست.
در حال حاضر، پس از «شاهزاده روم» ،« فیلشاه» هم در مرحله آزمون و خطا قرار دارد. ما تازه در اول راه هستیم. من برای فیلم« شاهزاده روم» به شهرهای مختلف کشور سفر کردم و با بچه ها این اثر را تماشا کردیم. تا حدودی می توان گفت که سلیقه و ذائقه فکری آن ها را می دانم واین تجربه بزرگی برای آثار بعدی ما شد. ما برای فیلشاه سعی داشتیم که سلیقه دو قشر کودک و بزرگسال را به خوبی حفظ کنیم. راضی کردن همزمان کودک و بزرگسال کار سختی است که ما در فیلشاه تلاش کردیم آن را انجام دهیم. ما فیلمنامه این اثر را به صورت کارگاهی نوشتیم و یک حلقه از برزگان سینما مثل آقایان بهروز افخمی و هادی مقدم دوست همراه ما بودند و به تیم ما مشاوره میدادند. پروسه نوشتن فیلمنامه به تنهایی 10 ماه طول کشید. تمام تلاش ما بر این بوده است که این فیلمنامه برای مخاطب کودک و نوجوان ایرانی جذابیت های خاص خود را داشته باشد.
آیا در داستان «فیلشاه» هم مثل «شاهزاده روم» پیرنگهای دینی وجود دارد؟ شما برای نگارش فیلمنامه انیمیشنهایتان چقدر به دینی بودن آن توجه میکنید؟
به نظرم هر فیلمی در نوع خود می تواند دینی باشد . چون دین یعنی روش زندگی و هر فیلمی درباره یک روش زندگی صحبت میکند. ما سعی کردیم که در تیممان ابتدا آدمهایی باشیم که آموزههای دینی در تفکرمان رسوب بکند، بعد به سراغ ایدهپردازی و نگارش اثر برویم. در آموزههای دینی هم هست که می گویند چیزی که خودتان به آن عمل نکرده اید در دیگران هم تاثیری ندارد. ما در ابتدای طراحی قصه به دنبال سوژهی دینی نیستیم اما اگر واقعاً تفکر دینی داشته باشیم، هر طرح و ایدهای که داشته باشیم رنگ و بوی دینی خواهد داشت.
چند درصد از«فیلشاه» در ایران ساخته شده ؟
مراحل تکنولوژی و سخت افزار و طراحی و ... کاملا در ایران انجام شد. اما در بعضی از موارد به دلیل نبودن سخت افزار مناسب در اوکراین کار را جلو بردیم. که آن هم فقط مربوط به بخش «رندرینگ» کار بود که سختافزار لازم در ایران وجود نداشت.
فکر نمیکنید وجود کاراکتر فیل در این اثر مخاطب را به یاد انیمیشنهای مشهوری مثل «هورتون» بیندازد؟
در این رابطه باید بعد از اکران فیلم صحبت شود. به این دلیل که بر اساس آنونس وتیزر کار نمی توان درباره آن اظهار نطر داشت. ولی سعی ما بر این بوده است که کار امضای ایرانی داشته باشد. این شباهتهایی هم که میگویید در همان ده دقیقه اول فیلم فراموش میشوند و مخاطب درگیر فضاسازی فیلم خواهد شد.
فکر میکنید در جشنواره چند سیمرغ بگیرید؟
برای این فیلم در تمامی موارد، به جز بخش های بازیگری، چهره پردازی،طراحی صحنه و دکور و ... که طبیعتا برای این کار وجود ندارد، زحمات های بیشتری نسبت به یک فیلم سینمایی کشیده شده است. ما دو سال تمام درگیر این اثر بودیم. در حالی که فیلمهای رئال در یک بازه زمانی شش ماهه هم ساخته میشوند. «فیلشاه» 2556 پلان دارد که تقریبا سه برابر یک اثر سینمایی است. این اثر ریتم بسیار سریعی دارد. تدوین و صداگذاری و همه مراحل کار زحمات چند برابری در نوع خود دارد. ما به این دلیل در جشنواره فیلم فجر شرکت کردیم که مخاطب و اکران برایمان مهم است. این جشنواره ویترین سینمای ایران است و گرفتن سیمرغ در مراحل بعدی برایمان ارزش دارد و آن هم می تواند باعث خوشحالی عوامل شود.
آخرش چند سیمرغ؟
همه سیمرغهایی که ممکن بود را گفتم. ( خنده.)