از همان تیتراژ پر انرژی و شروع جاندار مشخص است که فیلم مصادره قرار نیست حوصله کسی را سر ببرد. این گزاره تا پایان فیلم به نیکی ثابت میشود که مهران احمدی با حضور هومن سیدی و رضا عطاران یک فیلم حساب شده و البته طنز را به مخاطبانش هدیه میدهد که اتفاقا نه تنها سوژه امروز که روایت چند دهه اخیر بخشی از جامعه را تصویر کرده است. او در این مسیر کار سختی داشته، هم از نظر دوره تاریخی ۴۰ ساله و هم برای روایت سر و شکل ایران و آمریکا در طول ۴ دهه. او از پس این کار به خوبی برآمده، هم در طراحی صحنه و لباس، هم در چهره پردازی و هم پیش بردن داستانی که خوشایند است. به ویژه آنکه بازیگران به حد قابل قبولی در دیالوگهای انگلیسی موفق هستند. مصادره از بازگشت جوان ایرانی-آمریکایی به کشور شروع میشود که متولد بهمن ۵۷ در تهران است و همزمان ایران و آمریکا را وطن خود میداند. او برای زنده کردن اموال مصادره شده پدر خود به ایران آمده و دچار یک سوء تفاهم بزرگ است تا جایی که فکر میکند او را اعدام میکنند. تمام فیلم ماجرای زندگی پدر اوست که رضا عطاران مثل همیشه حق شخصیت را ادا کرده و قالب طنز به خوبی نقش او را ایفا کرده. مصادره با همه اینها شوخی میکند؛ ساواک و کمیته، کاباره و کازینو، ازدواج و طلاق، تجمعات سیاسی ضد ایرانی تحت عنوان همایش فرهنگی، شبکههای ماهوره ای، موسیقی لس آنجلسی و حتی بازی فوتبال ایران و آمریکا! میخنداند تا همین حرف را بزند. مانع این آشتی و قطع کننده این فاصله دور همانهایی بوده اند که همان ابتدا از همه تندروتر بودند، دست آخر هم به این کشور خیانت کردند و رفتند. مصادره به خصوص با پایان بندی ویژه اش و اشارهای که به مفسدان فراری دارد، فیلم امروز میشود. او نمونهای از افرادی ترسیم میکند که در این چند دهه از عمر انقلاب مدام رنگ عوض کردند، در آن زیستند و ضمن منفعت طلبی، مانع آشتی بخشی از مردم با کشورشان بودند. بخشی از مردم که به خاطر فضای در هم ریخته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلایل مختلف کشور را ترک کرده بودند، با سختی در غربت روزگار میگذراندند و به مرور و از روی ناچاری در دام تبلیغات ضد ایرانی و اپوزسیون سلطنت طلب میافتادند تا برای همیشه درهای به نام ترس همیشه بین آنها و ایران قرار بگیرد. با این وجود مصادره غیر از یکی دو مورد مثل اعتراف شکنجه گران به دام تکه پرانی به حاکمیت و حکومت نمیافتد. بیانیه صادر نمیکند و نه تنها هیچ نمایشی از حکومت ایالات متحده ندارد که حاکمیت ایران را هم در حد ضرورت نمایش میدهد. او به انقلاب و پیامدهای ناگزیر آن میپردازد، اما میان نگاه او با آثار یکسویهای که آن را دلیل تمام ناکامیها میدانند فرسنگها فاصله است. او به رابطه دو طرفه بین افراد اهمیت بیشتری میدهد و قصه طنز خود را بر پایه همین روابط بنا میکند. اگر از برخی شوخیهای غیر مستقیم خلاف هنجار فیلم مثل شیشه نوشابه بگذریم با مصادره میشود راحت همراه شد. با قصه اش پیش رفت، در صحنههای متعددی از آن خندید و در پایان با دل خوش از سالن سینما بیرون آمد.