به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه آرمان دیروز در مصاحبه با یکی از محکومین فتنه 88 نوشت: «مشکلاتی که امروز مردم با آن مواجه هستند نه تنها زنگ خطر را برای دولت آقای روحانی بلکه برای همه به صدا درآورده است. به همین دلیل کسانی که دل در گروی ایران و استقلال آن دارند و با وقوع هرجومرج و تجزیهطلبی مخالفند، باید به کمک دولت و ملت بیایند تا ایران دچار مشکلات بزرگ، چه از نوع ونزوئلایی و چه از نوع سوریه و لیبیایی آن نشود.»
در بخش دیگری از این مصاحبه آمده است: «در سیاست خارجی نیز باید به دولت کمک کرد در منطقه و به خصوص در سوریه و یمن بازی «برد- برد» را دنبال کند. دولت آقای روحانی باید تا آنجا که امکان دارد از میزان تخاصمات بکاهد و سایه شوم جنگ را از منطقه دور کند.»
ژست مضحک دلسوزی برای پیشگیری از هرجومرج از سوی یکی از محکومین فتنه 88، در حالی است که فتنه گران در سال 88 دروغ تقلب در انتخابات (آن هم به میزان ۱۱ میلیون رأی!) را تکرار کردند و بر اساس آن آشوبی را تدارک کردند که شعار آن تدریجاً روشن شد؛ «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». فعالین فتنه در پستوها چند بار اذعان کردند که تقلب واقعیت ندارد ولی اگر این حقیقت را علنی بگویند، حمایت کنندگان از دور آنها پراکنده میشوند!
گروهی که حماسه عظیم حضور مردم در انتخابات سال ۸۸ را با دروغ تقلب به فتنهای عظیم بدل کردند، در جامعه شکاف ایجاد کردند و بیگناهان زیادی را به خاک افکندند، طمع دشمن را برانگیختند و باعث تشدید تحریمها در پی آشوبها شدند.
از سوی دیگر، این محکوم فتنه 88 در مصاحبه فوق مدعی شده است که «در سیاست خارجی باید در سوریه و یمن بازی «برد- برد» را دنبال کرد!».
این ادعای مضحک در حالی است که همین جماعت در سالهای اخیر، مدعی بود که برجام یک معامله «برد- برد» است. این ادعا در حالی است که مقامات ارشد دولت به صراحت اعلام کردهاند که برجام هیچ دستاوردی برای ما نداشت. برای نمونه در ماههای گذشته عباس عراقچی، رئیسستاد پیگیری اجرای برجام گفته بود: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چرا که از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است.»
در سال گذشته کمر داعش در سوریه و عراق شکسته شد. «فتح الفتوح» و کار کارستانی که حاج قاسم سلیمانی و همرزمان گمنام او از افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان کردند، بسیج قدرتمندانه ظرفیتهای مقاومت بود. این در حالی بود که پیش از این مدعیان اصلاحات به دفعات اعلام کرده بودند که حضور نظامی ایران در سوریه منطقی و قابل قبول نیست! و باید با راه و روش دیپلماسی، با مسئله داعش برخورد کرد!
ریشه اعتراضات دیماه بیبرنامگی و ضعف دولت بود
روزنامه اصلاحطلب همدلی، دیروز در گزارشی با عنوان «داد از رخوت دولت» نوشت: «یک انفعال و بریدگی هم بهطور اساسی در گفتارها و نشستهای خصوصی روحانی دیده میشود که موضوع خطرناکی است. نکته دیگری که زیاد به آن پرداخته شده تعامل دولت با مجلس است که چنانچه ایجاد شود شرایط اقتصادی بهبود خواهد یافت اما متاسفانه دولت در این حوزه نیز برنامه مشخصی ندارد و مسئولیت این موضوع بهطور جدی به اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور سپرده شده است. حاصل این انفعال و بیتوجهی را در دیماه پارسال دیدیم چراکه پایه و دلیل اصلی اعتراضها، مسائل اقتصادی و معیشتی بود. در حال حاضر نیز اعتراضهای اصفهان، کازرون و کردستان دارای ریشه اقتصادی و نشاندهنده ضعف دولت است.»
این روزنامه اصلاحطلب نوشت: «آنچه مسلم است انفعال و بریدگی در مجموعه قوه مجریه و سطح کلان دولت، بهجز استثنائاتی دیده میشود که بیش از دولت نخست روحانی است. این در حالتی است که اکثریت کابینه دوم همان ترکیب کابینه اول است و تغییر آنچنانی نکرده اما در مجموع، دولت ـ خروجی قابل توجه و مطلوبی نداشته است. نخبگان و کنشگران سیاسی و حتی بخشهای عادی جامعه این تلقی را پیدا کردهاند که روحانی تا حدود زیادی واداده و آن شور و شعف اولیه در او دیده نمیشود. هرچند گزارشها برحسب نظرسنجیهای دقیق نیست اما فضای تبآلود جامعه در کل کشور این را تداعی میکند که روحانی اگر با این وضعیت به اردیبهشت 1396 بازگردد به آن اندازه اعتماد مردم را جلب نمیکند و پیروز انتخابات نمیشود.»
اذعان این روزنامه به اقتصادی و معیشتی بودن ریشه اتفاقات دیماه گذشته در حالی است که در همان مقطع برخی از مدعیان اصلاحطلبی با فرافکنی و دروغ، افکار عمومی را فریب داده و ریشه اعتراضات را به رقبای دولت نسبت میدادند. اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت نیز اعتراضات اخیر را «دسیسه» مخالفان دولت دانسته و گفته بود: «کسانی که حرکتهای خیابانی را آغاز میکنند پایان دهنده آن نخواهند بود و دودش به چشم خودشان هم میرود.»
عباس عبدی در یاداشتی در روزنامه ایران نوشته بود: «این گونه رفتارهای دوگانه نشان میدهد که عدهای مردم را بازیچه فرض میکنند تا به اهداف خاص برسند. ولی این مسیر منتهی به نتیجه و مقصود نخواهد شد، زیرا نه مشکلات جامعه محدود به مسائل معیشتی است و نه افرادی که مطالباتی دارند محدود به این افراد و این شهرها هستند. بنابراین چارهای نیست جز آنکه معتقد شویم این رفتار و برنامهها در آن استان و به طور مشخص در امور معیشتی پشت پردههایی دارد.»
گلایههای دو گانه به روحانی
و مشکلات مردم که اهمیتی برای اصلاحطلبان ندارد!
روزنامه زنجیرهای شرق در شماره دیروز خود گلایههای ناطق نوری و رئیسدولت اصلاحات از روحانی را پوشش داد.
در بخشی از گزارش شرق آمده است: «یک عضو شورای مشورتی، درباره دیدار رئیسدولت اصلاحات، حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری و معاوناول با رئیسجمهور گفت: یک دیدار بین آقایان ناطق نوری، جهانگیری و سیدمحمد خاتمی به میزبانی آقای روحانی در منزل او صورت گرفت. او ادامه داد: این دیدار ابتدا قرار بود در بهمنماه برگزار شود، اما بنا به دلایلی به زمان دیگری موکول شد. چنین دیدارهایی در چارچوب همان دیدارهای چندجانبهای که در زمان مرحوم هاشمی صورت میگرفت انجام شد که سیدحسن خمینی نتوانست در جلسه اخیر حضور پیدا کند.»
در ادامه این گزارش آمده است: «آقای خاتمی با صراحت به آقای روحانی گفتند که شما وعدههای انتخاباتی دادهاید که تقریبا به بسیاری از آنها عمل نکردهاید، مردم حساس شدهاند این ناامیدی کار اصلاحطلبان را برای انتخابات بعدی مشکل میکند.»
شرق به نقل از ایلنا و یک منبع آگاه آورده است: «وي در بخش دیگری از سخنان خود انتقادهایی را نسبت به تیم اقتصادی دولت و اینکه دولت برنامه اقتصادی مشخصی ندارد، مطرح کرد و گفت چرا از ظرفیت آقای جهانگیری استفاده نمیکنید؟ دولت باید برنامه خود را در زمینه اقتصاد مشخص کند و با یک تیم منسجم آن را جلو ببرد. این منبع آگاه گفت: حجتالاسلام ناطقنوری هم گلایههای جدی به آقای روحانی داشتند، بهویژه در رفع حصر و اینکه رئیسجمهور باید زودتر به برنامه و وعدههایی که داده است عمل کند و بر تعامل بیشتر با قوای دیگر تأكيد کردند.»
گزارش روزنامه زنجیرهای شرق به نقل از ایلنا از دیدار ناطق نوری، خاتمی و جهانگیری با روحانی نشاندهنده درجه دوم بودن مشکلات مردم برای مدعیان اصلاحات و متحدان آنها است، آنها به جای اینکه به فکر مشکلات مردم باشند نگران رفع حصر کسانی هستند که به قصد براندازی یا هر قصد و نیت دیگری از جمله رسیدن به قدرت کشور را دچار آشوب ساختند.
انتقادات مدعیان اصلاحات از دولت روحانی در بُعد اقتصادی نیز برای نتیجهای است که میخواهند عاید آنها در انتخابات بعدی شود و این هم ابزاری بودن مردم و اقتصاد برای مدعیان اصلاحات و متحدان آنها را نشان میدهد. آنها به فکر این نیستند که مشکلات مردم حل شود چرا که اگر اینگونه بود منتقدان را به انواع شیوهها مورد هتک و توهین قرار نمیدادند و امروز که دست یاری از سوی برخی شخصیتها و گروهها برای حل مشکلات به سوی دولت دراز شده است، آن را با این عنوان که یاری دهندگان اصلاحطلب نیستند رد نمیکردند.
فتنهگران 88 به یاد اهمیت رای مردم افتادند!
یک فعال فتنه 88 در یادداشتی که شرق آن را منتشر کرد، نوشت: «جمهوريت نظام از زمان آغاز جمهوريت اسلامي ايران تاکنون دچار فرازوفرودهايي شده و اکنون اين رکن مهم، با تهديدهايي مواجه شده است. رأي مردم، تضمينکننده منافع و امنيت ملي کشور است و اگر کسي درک درستي از اين موضوع ندارد، لازم است مطالعهاي دوباره درباره اهداف انقلاب داشته باشد. نبايد برخي کژانديشيها، عامل ناديدهگرفتن خواست مردم شود و برخي صاحبان تريبون، بهطور مرتب منتخبان مردم در دولت، مجلس و شوراها را تهديد کنند.»
ادعای اهمیت داشتن رای مردم از سوی فعالان فتنه 88 در حالی است که آنان پس از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری علیه رای مردم شورش کرده و با اردوکشیهای خیابانی به دنبال ابطال انتخابات بودند. اگر رای مردم برای مدعیان اصلاحات اهمیتی داشت، هرگز به دنبال اعلام پیروزی طیف شکست خورده در انتخابات و ابطال رای اکثریت مردم نبودند و این نشان از دو رویی و نفاق در جریان اصلاحات است که رای مردم را تنها زمانی به رسمیت میشناسند که به نفع آنان باشد.
برجام و گروگانگیری اقتصاد ایران
در صفحه نخست شماره دیروز اعتماد یادداشتی به قلم یکی از نمایندگان مجلس در مدح توافق هستهای منتشر شده است.
در این یادداشت آمده: «اگر مصالحه هستهاي ايران با ٦ قدرت جهاني زودتر انجام ميشد ايران در شرايط بسيار بهتري ميتوانست از امتيازات آن بهرهمند شود و بيگانگان هم توان مانعتراشي كمتري داشتند...»
ادعا شده است که اگر برجام زودتر رخ میداد (یعنی دوره اوباما گستره زمانی بیشتری از توافق را در برمیگرفت) ایران در شرایط بسیار بهتری از امتیازات آن بهرهمند میشد! برای روشن شدن موضوع به این سؤالها دقت کنید: توافق هستهای بر این استوار بود که بلافاصله پس از تایید سازمان جهانی انرژی اتمی مبنی بر صورت پذیرفتن تمام تعهدات برجامی ایران طرفهای مقابل هم بلافاصله تعهداتشان را اجرا کنند. تیرماه 1394 توافق هستهای موسوم به برجام منعقد شد. دی ماه همان سال به عنوان نقطه شروع و اجرای برجام در نظر گرفته شد. متاسفانه دولت تدبیر و امید جلوتر از آن تاریخ تعهداتش را انجام داد! و عملا عمل به تعهدات از سوی طرف غربی باقی مانده بود. از دی ماه94 تا آبان 95 که انتخابات آمریکا برگزار شد فرصتی تقریبا یک ساله در اختیار باراک اوباما بود و اگر تصمیم بر عمل به تعهداتشان داشتند قطعا عمل میکردند. باید این را در نظر گرفت که تعهدات ایران ابعاد میدانی داشت به این صورت که باید از تعداد سانتریفیوژها میکاستیم اما تعهدات طرف غربی موارد میدانی را در برنمیگرفت. مثلا اینکه باید به بانکها دستوری به جهت رفع موانع تجارت با ایران ابلاغ میشد. اما دولت اوباما نمیخواست چنین کند و نکرد.
سپس در این یادداشت آمده: «اين نكته از آن جهت قابل تامل است كه روشن ميكند ما در بعضي از زمينهها كند عمل ميكنيم و سرعت لازم در برخي از تصميمگيريها را نداريم. اما در مجموع برجام توافق بسيار خوبي بود كه اگر طرف امريكايي در اجراي آن دبه درنميآورد براي منطقه و جهان پيامدهاي مثبت و متنوعي برجا ميگذاشت.»
باید پرسید که آیا سرعت ایران در تصمیمگیری پایین بوده یا طرف غربی روی زیادهخواهیهای خود پافشاری میکرد؟! اگر قرار باشد به بهانه سرعت در تصمیمگیری هرآنچه طرف غربی خواسته بپذیریم چه اتفاقی رخ میداد؟
نویسنده در ادامه متذکر شده است: «اگر جمهوري اسلامي ايران نتواند از امتيازات برجام خصوصا در بعد اقتصادي استفاده كند هيچ دليل عقلي و منطقي براي ماندن در اين توافق وجود ندارد... حالا كه اين كشور حداكثر استفاده و به تعبير بهتر سوءاستفاده را از آن ميكند بهتر است ايران براي اين مشكل تصميم اساسي بگيرد. حالت تعليقي كه امريكا براي اقتصاد ايران به وجود آورده است عملا برجام را براي طرف ايراني كم فايده ساخته است و همان استفادهها را هم با كاهش روزافزون مواجه ميسازد.»
این یادداشت افزوده است: «ما و طرفهاي اقتصاديمان، شركاي تجاري و كشورهاي دور و نزديك تا كي بايد گوش به زنگ خروج يا عدم خروج امريكا از برجام باشيم؟ مسلما چنين وضعي ديگر قابل تحمل نيست و ايران يكبار و براي هميشه بايد اين مشكل را برطرف كند. بايد با تمام توان و قدرت اين تعليق ملالآور و خسارت بار را بشكنيم و ديگر اجازه ندهيم همهچيز اقتصادمان به تصميم هر سه ماه يكبار انسان نابخردي مثل ترامپ گره بخورد. وزارت خارجه بايد طرحهايي تهيه كند كه اين موضوع حل شود اگر بندي از برجام بايد مورد بازنگري قرار بگيرد و ملغي شود تنها و تنها همين بند است.»