به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه ایران دیروز مدعی شد که برجام هستهای معادلات ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر این طور است چرا حامیان دولت و افراطیون مدعی اصلاحطلبی گلویشان را با «سوریه هم برجام میخواهد» پاره میکنند؟! ارگان دولت در مطلب دیگری خاطرنشان کرد که اظهارات مقامات دولتی با واقعیت بازار فاصله دارد. یک روزنامه زنجیرهای هم نوشت که دولت از موافقان فیلترینگ در جلسات مسئولان بخشهای مختلف نظام است اما در بیرون برای حفظ وجهه و راضی نگه داشتن بدنه اجتماعی حامی دولت ژست مخالف به خود میگیرد.
با نزدیک شدن موعد اعلام تصمیم ترامپ برای ماندن در برجام یا خروج از آن، حامیان دولت به تکاپو افتادهاند تا این خسارت محض و توافق یکطرفه را گردن منتقدان بیندازند.
برجامی که یک حساب بانکی برای ایران باز نکرد چطور داعش را تارومار کرد؟!
روزنامه ایران دیروز در مطلبی نوشت: «برای دقایقی تصور کنیم اگر برجام نبود کشور در چه شرایط دشوار داخلی، منطقهای و بینالمللی قرار میگرفت. راز آشفتگی و عصبانیت ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان در این است که به وضوح میبینند برجام باعث شد ایرانی که در چنبره فشار و تحریمهای فلجکننده گرفتار شده بود و سایه جنگ را بر سر خود میدید، نه تنها جان تازهای گرفته و دوباره روی پای خود ایستاده است؛ بلکه چنان قوی شده است که محاسبات و معادلات آنها را در منطقه با قدرت و نفوذی که مجدداً به دست آورده، برهم زده و نه تنها سرنگون نشده که از سرنگونی دولتهای دیگر در منطقه جلوگیری میکند و تروریستهای داعش را هم تار و مار کرده است.»
تار و مار کردن تروریستها و جلوگیری از سقوط دولتها در منطقه اگر به واسطه برجام بوده، چرا مدعیان اصلاحات بر طبل برجام منطقهای میکوبند؟ به عبارت دیگر، بر اساس ادعای ارگان دولت، برجام هستهای معادلات ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان را در منطقه بر هم زده؛ اگر این طور است چرا حامیان دولت و افراطیون مدعی اصلاحطلبی گلویشان را با «سوریه هم برجام میخواهد» پاره میکنند؟ برجام که یک حساب بانکی هم در انگلیس برای ایران باز نکرد، چطور داعش را تار و مار کرد؟!
پیوستن داعش به زبالهدان تاریخ و پیروزی معنادار مجاهدان فی سبیلالله و محور مقاومت بر تروریستهای تکفیری و حامیان پر و پا قرص منطقهای و فرامنطقهای آن برتری، اتفاقا استیلا و چیرگیِ «ایستادگی، مقاومت و پایداری» را بر مذاکره به روشنی ثابت کرد.
کام ملت را چه کسانی تلخ کردند؟
ایران نوشت: «تنگنظریهای داخلی و جناحی دیدن برجام باعث شد تا کام ملت از آثار بزرگی که برجام برای اقتصاد داخلی و عزتی که در جهان پس از یک دوره انزوای مطلق به ارمغان آورد بهرهبرداری مطلوب نشود.»
عراقچی، رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام چندی پیش در اندیشکده سلطنتی چتم هاوس در انگلیس گفته بود: «ایران برجام را داستانی موفق نمیداند چراکه ایران از آن بهرهمند نشده و تحریمها برداشته نشده است. دلیل ساده است، آمریکا تقریبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض میکند و آمریکا دلیل این مسئله است که برجام برای ایران موفق نبوده است. حتی متن و کلمات برجام نقض شدهاند.»
کام ملت را آنها تلخ کردند که هشدارهای منتقدان مبنی بر رعایت قواعد بدیهی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» را در نگارش رعایت نکردند، گلویشان را با فحاشی به آنها پاره کردند و به جهنم حوالهشان دادند. وعده دادند که تحریمها بالمره برداشته میشود و شکوفایی اقتصادی پدید میآید اما برجام دایره تحریمها را گستردهتر کرد معضلات اقتصادی در پسابرجام عمیقتر شد. حامیان دولت به جای پذیرش مسئولیت این خسارت محض، از روی عصبانیت فرافکنی میکنند.
برجام نابود میشود چون آمریکا میخواهد بیش از این تحقیر نشود!
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «عدهای در داخل متوجه باشند نابودی برجام ذوقزدگی ندارد، نیش و کنایه هم ندارد چون آمریکا میخواهد دیگر بیش از این با برجام تحقیر نشود و صهیونیستها و سعودیها بسیار مایلند دوباره ایران را در قهقرا و انزوای گذشته ببینند.»
از برجام چیزی باقی نمانده که بخواهد نابود شود. توافق هستهای در روز نخست اجرای آن در دولت اوبامای مؤدب و باهوش! نقض و نابود شد. عدم واکنش متقابل از سوی دولت به نقض برجام، سبب شد تا دشمن این پیام را دریافت کند که هرچقدر برجام را نقض کند، ایران از آن خارج نمیشود و بدین ترتیب توافق هستهای به ابزار دلچسب آمریکا و اروپا برای افزایش فشار و تهدید ایران و بستر همدستی برای گنجاندن زیادهخواهیها و مداخلهجوییهایشان تبدیل شد. نبض برجام مدتهاست که دیگر نمیزند.
دولت با فیلتر تلگرام موافق است اما در ظاهر ژست مخالف میگیرد
روزنامه اصلاحطلب ابتکار در گزارشی در بررسی موج ابراز ناامیدی از وعدههای محقق نشده دولت روحانی و موضوع پیامرسانها، نوشت: «رفتار فعلی دولت به نحوی است که اینگونه استنباط میشود که آنها بخشی از موافقان فیلترینگ در جلسات مسئولان بخشهای مختلف نظام هستند و در بیرون برای حفظ وجهه، راضی نگه داشتن بدنه اجتماعی حامی دولت و شهید نشدن حرف رئیسجمهوری ژست مخالفت به خود میگیرند. آنچه مردم نیاز دارند صداقت در عمل و گفتار چه در درون و چه در بیرون است، برای همین هم شاید صدور صدها اطلاعیه اینچنینی رضایتی در مردم ایجاد نکند.»
اظهارات مقامات دولتی با واقعیت بازار فاصله دارد
روزنامه ایران دیروز طی گزارشی درباره وضعیت بازار پس از دلار 4200 تومانی، نوشت: «دولت در هفتههای اخیر بارها اعلام کرده که دلار مورد نیاز همه بخشهای کشور به اندازه کافی با قیمت 4200 تومان عرضه خواهد شد و همه متقاضیان از جمله فعالان اقتصادی، مسافران، دانشجویان و محققان میتوانند از ارز با این نرخ استفاده کنند... با وجود این اظهارات مقامات دولتی آنچه در بازار دیده میشود، اندکی با اخبار فاصله دارد. به طوری که دلار 4200 تومانی به اندازه کافی موجود نیست و ثبت برخی سفارشها با مشکل مواجه است.»
ارگان دولت ادامه داد: «از سوی دیگر هنوز دلار بالاتر از 5 هزار تومان و یورو بالای 7 هزار تومان در بازار فروش میرود و قیمت بسیاری از کالاها نیز رشد کرده است. در همین حال بسیاری از فروشندگان یا کالا برای فروش ندارند یا دارند و نمیفروشند.»
گلایه روحانی از مستندسازی توافق سعدآباد
عزتالله ضرغامی، رئیس اسبق رسانه ملی در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هنگامی که مذاکرات سعدآباد انجام شد و پس از این مذاکرات وزرای خارجه سه کشور اظهارنظرهای نامناسبی درباره این مذاکرات انجام دادند صداوسیما به این نتیجه رسید که در این زمینه یک مستند بسازد. هنگامی که این مستند ساخته شد آقای روحانی نسبت به پخش این مستند به دفتر رهبری گلایه کردند.»
گفتنی است، در مهرماه سال 82 توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در آن مقطع در حالی که دولت اصلاحات «واو به واو» تعهداتش را در این توافق اجرا کرد و بسیاری از تأسیسات هستهای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهداتشان را نیز اجرایی نکردند.
آدام ارلی، معاون وقت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به توافق سعدآباد گفت: «وادار کردن ایران به انجام چنین کاری نتیجه یک تلاش چندجانبه بود که ما خواهان آن بودیم و به طور کامل در آن شرکت داشتیم.» ارلی همچنین با خوشحالی اعلام کرد: «وزیران امور خارجه سه کشور اروپایی در مذاکرات خود در تهران هیچ امتیازی به ایران ندادهاند.»
روحانی مرداد ماه ۱۳۸۴، در روزهای پایانی مأموریت خود در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامهای تاریخی خطاب به محمد البرادعی دبیرکل سابق سازمان انرژی اتمی گزارشی از روند فراز و فرود پرونده هستهای ایران ارائه کرد که خلاصه آن نشان میدهد روند دو سال مذاکرات هستهای در دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی(انگلیس، فرانسه و آلمان) به طور کامل به «شکست» رسید و در حالی که جمهوری اسلامی ایران واو به واو تعهداتش را در این مدت اجرا کرد و بسیاری از تاسیسات هستهای خود را به حالت تعطیلی و تعلیق درآورد، سه کشور اروپایی حتی یکی از تعهداتشان را نیز اجرایی نکردند. در بخشی از این نامه آمده است: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد».
متاسفانه علیرغم تجربه مهم توافق سعدآباد، دولت آقای روحانی در روندی مشابه، توافق برجام را امضاء کرد. اما- به دلیل خوی سلطهگری طرف مقابل و عدم تغییر آن در گذر زمان- همان طور که منتقدان نیز به درستی اشاره کرده بودند ـ برجام نیز همانند سعدآباد تقریبا و تحقیقا هیچ دستاوردی در پی نداشت.
ضرغامی در بخش دیگری از مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «هرچه ما به آقای روحانی خدمت میکردیم و شرایط بیشتری برای ایشان در نظر میگرفتیم انتظارات ایشان افزایش پیدا میکرد. نکته جالب درباره آقای روحانی این است که هنگامی که با ایشان صحبت میکنید و برای ایشان دو ساعت استدلال میکنید، هنگامی که جلسه تمام میشود انگار که با یک بشقاب صحبت کردهاید و هیچ تغییری در رویکرد ایشان مشاهده نمیکنید. این وضعیت حتی در چهره ایشان نیز وجود ندارد و چهره ایشان به شکلی نیست که انسان علاقه به ادامه دادن داشته باشد.»
سیاست کهنه فرافکنی با ایجاد ترس از آینده
روزنامه زنجیرهای شرق در سرمقاله شماره دیروز خود سیاست قدیمی و کهنه شده ایجاد ترس و وحشت از آیندهای که شبیه دولتهای سابق است را پی گرفت و نوشت: «در سیاست ایران تغييري جدي روي خواهد داد.»
در بخشی از این یادداشت آمده است: «درست یا نادرست، آنچه همه به آن باور دارند این است که وضعیت سياست کنونی در ایران نيازمند اصلاح و تغيير است. تجربه نشان داده است كه چنين شرايطي همواره آبستن حوادث نابهنگام است؛ حوادثی که بهطرز بطئی نطفه میبندد و ناگهان پدیدار میشود. این زایشِ دردناک گاه در موعد مقرر و گاه بهناگزیر با سزارین همراه است. تغییرات گسترده دوره هاشمی در سیاست و اقتصاد و فرهنگ، نطفه حادثهای را در بطن خود پروراند که سزارینِ دوم خرداد تجلی آن بود.»
در بخش دیگری از این نوشتار آمده است: «اصلاحطلبان با ذهن تحلیلگرِ خود در کمین نشستهاند تا در موقع لزوم شرایط را به نفع خود تغییر دهند. اما در حال حاضر بیش از هر چیز عیان است که نیروهای سیاسی ایران فاقد توانِ لازم برای آنند که در ستیز گذشته و حال، بانیِ ظهور آیندهای متفاوت باشند.»
سردبیر شرق در سرمقاله خود آورده است: «از تحلیل شرایط اینگونه استنتاج میشود که ظهور رئیسجمهوری غير سياسي، همسو با سیاستهای خاورمیانهای که اختیارات فراتری از رؤسایجمهور سابق خواهد داشت دور از ذهن نخواهد بود. ایده ديگري كه ميتواند از دل این شرایط بیرون بیاید، ظهورِ «مرد سرنوشتساز» است. البته مرد سرنوشتسازی که در تکرار تاریخ بعید نیست تراژدی آن کمدی از آب در بیاید. مهم نیست این حدس و گمانها به واقعیت بپیوندد، آنچه اهمیت دارد این است که در سیاست ایران تغييري جدي روي خواهد داد.»
نویسنده کشور را نیازمند تغییر میداند و میخواهد اما از تغییری مانند آنچه در اواخر دوره اصلاحات پیش آمد و منجر به تغییر دولت اصلاحات شد، بیم میدهد و آن را تراژدی میخواند، فارغ از اینکه دولت بعد از اصلاحات چه بود و چگونه سیاست ورزی کرد و این سیاستها چگونه به انحراف کشیده شد و به آنچه در سالهای پایانی نمود یافت منتهی شد، روزنامه زنجیرهای شرق از آینده نگرانکننده مردم را بیم میدهد، مدعیان اصلاحات کارنامه ایجابی در چنته ندارند و جز ایجاد ترس از آینده برای سیاستورزی راهی نمیشناسند. این سیاست دیگر کهنه شده است.
آنچه از مشکلات گوناگون معیشتی و... در کشور دیده میشود، ناشی از حضور مدعیان اصلاحات در بدنه دولت است، دولتی که اکثریت اعضای آن را یک جریان سیاسی خاص تشکیل داده است و امروز دیگر زنگ انشاء سپری شده و نوبت پاسخگویی است نه پیگیری سیاست گذشته.