یکی از بازیسازان و کارشناسان حوزه گیم در انتقادات به نحوه برگزاری رویدادی به اسم TGC به تحلیل اظهارنظرات رسمی مهمانان این رویداد خارجی پرداخت که صراحتا به دنبال جذب نیروهای نخبه و بااستعداد کشورمان هستند و مسئولان کشور هم ظاهراً ...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، برای نخستین بار در سال ۹۶ با رویداد بینالمللی TGC برگرفته از عبارت Tehran Game Convention بهعنوان بزرگترین رویداد تجاری (B۲B) در صنعت بازیهای ویدئویی مواجه شدیم که بهمیزبانی ایران و از سوی بنیاد ملی بازیهای رایانهای ایران و با همراهی شرکت Game Connection فرانسه برگزار شد.
در جریان این رویداد بینالمللی که باید فعالان حوزه بازی ایران حضور میداشتند، برنامههای جانبی نظیر ورکشاپ و کنفرانسهای تخصصی نیز با حضور فعالان بینالمللی و چهرههای تولیدکننده گیم در سطح جهانی برگزار شد و دومین دوره این رویداد هم قرار است در تیر ماه سال جاری برگزار شود.
اما بهخلاف تمامی مانورهای تبلیغاتی که بر سر برگزاری این رویداد شکل گرفت، اما بعد از برگزاری آن، در قالب نشستهای بررسی رویداد تیجیسی انتقادات جدی به آن و عملکرد بنیاد ملی بازیهای رایانهای وارد شد که روند انتقادات همچنان ادامه دارد.
برای بررسی دیدگاهها و مواضع منتقدان، گفتوگویی تفصیلی بابابک کرباسی؛ کارشناس حوزه گیم و بازیسازانجام دادهایم که سوای نقد مباحث فنی و کلان برگزاری این رویداد، گاهی انتقاداتش رنگ و لعاب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم میگیرد که البته برای هر کدام از این جهتگیریها استدلالات قانعکنندهای دارد.
بخش نخست این گفتگو با عنوانمدیریت بنیاد ملی بازیهای رایانهای صرفاً به سیاست چسبیده/ رویداد TGC خروجی برای کشور نداشت و بخش دوم آن نیز با تیتر نقش عجیب "بنیاد ملی بازیهای رایانهای" در تحریم خارجی فعالان صنعت گیم ایرانمنتشر شد؛ بخش سوم این گفتوگوی تفصیلی در ادامه تقدیم شده است.
با وجود تمامی دلبستگیها و علاقه به ایجاد وابستگی خارجی که در بدنه اجرایی صنعت گیم کشور به چشم میخورد، آیا نمونههایی در دنیا سراغ دارید که این حلقه را دور زده و به سمت خودکفایی رفته باشد؟
دولت چین با حمایتهایی که از این صنعت داشت، باعث شد تا استور کشورش در سطح دنیا مطرح شود؛ البته ما هم به تبعیت از این الگو، اپلیکیشن مارکتهایی را در کشور ایجاد کردیم که شاید ظرفیت خوبی در اختیار برنامهنویسان و از سویی دیگر ظرفیت خوبی در اختیار ۲۵ میلیون گیمر کشورمان قرار میدهد.
متأسفانه باز هم باید بگویم که ما الفبا و ادبیات فروش و تولید را بلد نیستیم و صرفا میخواهیم قدم بزرگی برداریم و به خارج برویم! اما هیچگاه برایمان سؤال نشده که با چه کسی یا با کدام پروژه میخواهیم اصطلاحا به خارج برویم یا خارجی شویم!
هر جا دم از حمایت زده شود و ورود مستقیم حاکمیت و دولت را برای حمایتها داشته باشیم اتفاقا به نتیجهای نخواهیم رسید و نتیجه عکس میدهد؛ نظر بر اینکه بازی «فرزندان مورتا» از شرکت فنافزار با افتخار در حال تولید محصولی است که به شکلی مستقل در خارج از کشور به فروش میرسد، باید بدانید که سرسوزنی کمک به این شرکت نشده است.
البته بعد از اعلام نتایج شگفتانگیز حضور این بازی فاخر در نمایشگاه E۳ امریکا، عکس یادگاری گرفتن و توییت زدن متولیان این صنعت فرهنگی آغاز شد!
به نظرم فعالان دولتی صنعت گیم در حال ایجاد نوعی سیاهنمایی هستند و با موجآفرینی حول اینکه دنیا به ما احترام نمیگذارد، میخواهند یک رویداد تجاری را تحت عنوان TGC پایهگذاری کنند که در نهایت تمامی تبعاتی که به آنها اشاره شد مانند سرخوردگی تولیدکننده داخلی یا بلوکه شدن درآمدهای احتمالی یا ... را در پی خواهد داشت.
سال گذشته آقای کریمی قدوسی در ارتباط با بیانیه TGC۲۰۱۷ رسما اعلام کردند که «سخنرانان تراز اول دنیا» در این رویداد حاضر خواهند شد، اما زمانیکه تنها نیمی از شخصیتهای بینالمللی در آن حضور یافتند، مطرح کردند که دلیل حاضر نشدن این مهمانان در رویداد تیجیسی بخاطر قوانین أتخاذ شده ترامپ بوده که اگر هر کسی به ایران سفر کند، ویزای امریکای او با اختلالاتی مواجه میشود.
اما این بهانهای شد تا یکسری مهمان دیگر از جاهای دیگر بیاورند؛ یعنی این کار حکم این را داشت که اگر از در بیرونتان کردند به بهانه تعامل سازنده با دنیا! از پنجره میآوریمتان داخل و...
نمونه مشخص دیگری از عوام فریبیهایی که اشاره کردید را در ذهن دارید؟
بله! نمونهاش اینکه آقای کریمی قدوسی همان زمان اعلام کردند «بازار ۸۰ میلیون نفری ایران برای توسعه صنعت بازی، بازار کوچکی محسوب میشود و برای اتصال بازیسازان ایرانی به بازارهای خارجی باید بیش از پیش بکوشیم.»
این بحث هم نوع دیگری از عوامفریبیها است؛ بازار ۸۰ میلیونی ما که در آن ۲۵ میلیون گیمر وجود دارد، واقعا بازار کوچکی برای بازیهای رایانهای نسبتا کوچک ایرانی است؟!
اصلا یکی نیست سؤال کند شما در داخل کشور قادر به فهمیدن زبان مخاطبتان هستید که حال میخواهید به ورای مرزها رفته و فرهنگ کشور را صادر کنید؟!
بسیاری از بازیهای مستقل و خوش ساخت نظیر فرزندان مورتا، جنگلهای لرزان و... را داریم، اما فرهنگ ما را صادر نمیکنند هر چند که ضد فرهنگی هم نیستند.
از این جهت است که میگویم TGC مانند برجام میماند؛ عکسالعمل همان مردمی که برجام را دوست داشتند و برای امضای آن در خیابانها ریخته و برای مذاکرات عجولانه که امروز منجر به تحریم بانک مرکزی ایران شده است پایکوبی کردند، اما الآن به آن فحش میدهند و اعلام برائت میکنند، تا چند صباح دیگر عوامفریبی و کار عجولانه TGC را هم متوجه میشوند و شکست حاصل از این پولپاشی را به گردن این و آن میاندازند که نگذاشتید صادرات انجام دهیم! از این جهت است که میگویم TGC مانند برجام میماند؛ عکسالعمل همان مردمی که برجام را دوست داشتند و برای امضای آن در خیابانها ریخته و برای مذاکرات عجولانه که امروز منجر به تحریم بانک مرکزی ایران شده است پایکوبی کردند، اما الآن به آن فحش میدهند و اعلام برائت میکنند میشود گفت که TGC هم مانند برجام بوده است... خروار خروار پول خرج کردهایم تا عدهای جوان بیایند با خارجیها عکس بگیرند و مثلا در کلاسهای فشرده در دو روز جمع شوند و به گفته متولیان امر انتقال تکنولوژی به نفع طرف ایرانی انجام بگیرد و در نهایت هم هیچ عایدی در بعد تجاری برای کشور ما نداشته است.
البته یک تفاوتی با برجام به چشم میخورد؛ حداقل در ارتباط با برجام یک صنعت انرژی هستهای و به عبارتی یک زیرساختی داشتیم که بدهیم، اما در صنعت گیم، چون دستمان خالی است، حاضر شدیم برای برگزاری این رویداد هولهولکی پول هم بپردازیم و به گفته مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای تمام هزینههای رفت و برگشت، اسکان و ... میهمانان خارجی را هم از طرف مردم ایران پرداخت کنیم!
با این رویکرد شما، عملا هیچ اهتمامی برای اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی حداقل در صنعت بازیهای رایانهای دیده نمیشود ...
دقیقا مسئله مورد بحث من هم همین است که موضوع اقتصاد مقاومتی و نگاه به تولیدات داخلی که بارها در سخنان و دستور جلسات مسئولان، متولیان کشور و در اسناد بالا دستی به آن تأکید شده در رویکرد مسئولان بنیاد ملی بازیهای رایانهای به عنوان متولیان این بخش نمودی ندارد.
قطعا برگزاری نمایشگاهی که برخلاف شعارش منتج به واردات بیشتر به کشور میشود و صادراتی هم در پی ندارد، در تضاد با سیاستهایی است که اشاره کردید.
نکته جالبتر اینکه برای برگزاری TGC بودجه هنگفت چند میلیاردی خرج میکنند در حالیکه نمایشگاه گیم تهران را به دلیل مباحث مالی با بودجهای خیلی کمتر از TGC تعطیل کردند؛ نگرانی زمانی بیشتر میشود که نمایشگاهی بینالمللی با رویکرد تجاری و صادراتی به جای نمایشگاه ملی که میتوانست خریدار خارجی هم در آن شرکت کند، گذاشتند در حالیکه به دلیل تحریمهایهای تک و نرمافزاری امریکا علیه ایران، هیچگاه نمیتوانیم صادرکننده رسمی با نام جمهوری اسلامی ایران در این بازار بینالمللی باشیم. برای برگزاری TGC بودجه هنگفت چند میلیاردی خرج میکنند در حالیکه نمایشگاه گیم تهران را به دلیل مباحث مالی با بودجهای خیلی کمتر از TGC تعطیل کردند
وقتیکه به این عوامفریبی و دروغ بزرگ اعتراض میکنیم، با برچسب کاسب تحریم! ما را گوشمالی میدهند!
در اجرای این رویداد و برنامه به قدری سهلانگاری شده که نه تنها عایدی نخواهیم داشت بلکه اجازه تحلیل بازار را به کشورهای خارجی حاضر در آن میدهیم؛ دادههای که از وضعیت بازار بازی و سطح علاقه گیمرها در اختیار آنها قرار میگیرد مثال دیتای خامی است که دیتاماینینگ اساسی روی آن صورت میگیرد تا بازار این بخش را تحت سیطره بیگانگان درآورد.
شما حساب کنید وقتی بازیسازان خارجی و ناشران کشورهای دیگر در این حوزه را وارد کشور میکنند و کتابچهای از تمامی اطلاعات بازیسازان کشور در اختیار آنان قرار میدهند، یعنی چه؟! اینکه با افتخار اعلام میکنند موضوع نرمافزاری ثبتنام، تنظیم قرار ملاقاتها، بررسی قرارها و... مربوط به نمایشگاه تجاری داخل کشورمان به صورت انحصاری توسط نرمافزار Game Connection فرانسه و بر روی سرورهای آن کشور انجام میشود به چه معناست؟
مگر این همه شرکتهای بزرگ و کوچک تولیدکننده سرویسهای مشابه در کشور نداریم؟ حتی برای قرار ملاقاتها هم وابسته به طرف فرانسوی شدهایم تا اگر مثلا امروز ارادهای شکل گرفت تا این رویداد تجاری بدون حضور طرف اروپایی برگزار شود، دستمان در پوست گردو بماند!
مثل این است که آنان با رسالت دادهکاوی وارد کشور میشوند و همه ما نیز این موضوع را میدانیم، اما در بدو ورودشان کل دیتایی که موردنظرشان است را در اختیارشان قرار میدهیم؛ این مسئله یقه بازیسازان ایرانی را در آینده نه چندان دور خواهد گرفت، زیرا با توجه به اینکه شاخک بخشهایی نظیر خزانهداری امریکا نیز درباره پروژههای اقتصادی کشورمان تیز شده است و با حضور گزینههایی مانند سفارت فرانسه که مشغول جاسوسی فرهنگی در ایران به نفع منافع امریکا است، دیگر پروژههای مستقلی که به قصد صادرات تولید شدهاند، بازاری در خارج مرزها نخواهند یافت و با انزوای این پروژهها، تولیدکنندگان بازیها نیز کم کم به فکر خروج از کشور میافتند.
پس با این حساب TGC از نظر شما بیشتر به دنبال صادرات بود یا واردات؟
واقعا من که متوجه نشدم این رویداد برای صادرات برگزار شد یا واردات! نفهمیدم مهمانان خارجی این رویداد برای بردن استعدادهای کشور ما آمدند یا برای کار کردن در بازار ما! متوجه نشدم که آمدند تا پول و منابع مالی کشور ما را بخورند یا پول به ما بدهند! من که متوجه نشدم مهمانان خارجی TGC آمدند تا پول و منابع مالی کشور ما را بخورند یا پول به ما بدهند!
وقتی مدام در گوش جوان بازیساز ایرانی خوانده میشود که صادرات تنها راه نجات است و برای شرکت دادنش در نمایشگاه TGC از غرفهها رقمی حدود چهار میلیون تومان دریافت میکنید که دقیقا مانند تیغ زدن است، نه تنها کمکی به حال بازیساز نکردهاید بلکه شرایط اقتصادی را هم بر هم زدهاید.
سال گذشته مدیر عامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای در جریان نشستی خبری عنوان کردن «ناشرینی که در نمایشگاه TGC شرکت میکنند تا سه سال اجازه فروش محصولاتشان در ایران را ندارند» امسال هم در نشست ویژه دومین دوره این رویداد گفتند «هدف ما افزایش صادرات بازیهای ایرانی به بازارهای جهانی است که سال گذشته در این راه توفیقاتی حاصل شد! و امسال هم برای دستیابی به این هدف برنامههای بیشتری داریم»، اما الآن با توجه به قرار گرفتن در آستانه برگزاری TGC۲۰۱۸ در تبلیغاتشان برای چرایی شرکت در این رویداد اینگونه گفتهاند که «TGC فرصت آشنایی با بازیسازان خلاق و باانگیزه ایرانی است» یا رسما مطالبی را اعلام کردهاند که مشخص شده است امسال اولویتهای این رویداد تجاری که با برگزاری اولین دوره آن مخالف بودیم بیصدا تغییر کرده است.
در حال حاضر حتی نام رویداد تجاری نیز به رویداد آموزشی ـ. تجاری تغییر کرده است!
اولویت اول نیز به گفته مدیر عامل بنیاد اینگونه تشریح شده است: «هدف نخست ما این است که دانش بازیسازان داخلی ارتقا یابد و در این راه سخنرانان بینالمللی باسابقه را به ایران میآوریم» یعنی خیلی بیصدا تمام حرفهایی که ما میگفتیم غلط است را یک پرده بردهاند عقب و رسما تمام این هزینهها را با اولویت آموزش و به گفته خودشان همان انتقال تکنولوژی طی ۴۸ ساعت انجام دادهاند.
حتی توهم دیگری را به نام اهداف منطقهای ترسیم کردهاند که به عنوان مثال یک مورد آن این بود که گفتند «ما امسال قصد داریم ایران را به عنوان هاب منطقه در حوزه بازیسازی بدل کنیم تا هرکس که در منطقه میخواهد از آخرین تحولات صنعت بازی آگاهی یابد یا تعاملات بینالمللی داشته باشد به این رویداد بیاید».
مدیران محترم و متولیان فرهنگی کشور نمیتوانستند این رویا را که به فضل الهی و به جهت جلوگیری از هدر رفت بیتالمال محقق خواهد شد، در کنار نمایشگاه و جشنواره گیم داخلی خودمان برگزار کنند؟ چرا به گونهای مصاحبه میکنند و مطالب را به گوش دیگران میرسانند که گویی خرابهای را تحویل گرفتهاند و در حال ساختوساز آینده ایران هستند؟! مدیران محترم و متولیان فرهنگی کشور چرا به گونهای مصاحبه میکنند و مطالب را به گوش دیگران میرسانند که گویی خرابهای را تحویل گرفتهاند و در حال ساختوساز آینده ایران هستند؟!
سابقه برگزاری چند دوره نمایشگاه گیم تهران با مخاطب میلیونی نمیتوانست بهانه خوبی باشد برای برگزاری همین دورههای آموزشی کنار نمایشگاه (که قبلا هم برگزار میشد) و دعوت از میهمانان خارجی؟! چرا مخاطبان خود را احمق فرض میکنید و رویاهای دست نیافتنی خود که رنگوبوی درخواست اقامت در اروپا به جهت نزدیکی بیش از حد با سیاستهای آنها دارد را به عنوان اسناد بالادست ملی به خورد ما میدهید؟!
مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی کی و کجا اجازه رسمی دادهاند که چنین وابستگی همراه با توهم به فرانسویها داشته باشیم؟!
ما مدام میگوییم در این صنعت باید نگاهمان به داخل کشور باشد و همان نمایشگاه گیم تهران را برگزار کنیم؛ ما معتقدیم پتانسیل بازار هشتاد میلیون نفری ایران که به گفته خودشان حدود ۲۵ میلیون گیمر در آن حاضر هستند و ۳۸۰ میلیون نفری خاورمیانه به اندازهای هست که میتوان به راحتی در آن کار کرد، اما چرا در این شرایط به سراغ دعوت مهمانان امریکایی و اروپایی برای برگزاری یک نمایشگاه جداگانه رفتهاند؟!
سالهاست که اصرار داریم پیرو وظایف مندرج در اساسنامه بنیاد که بسیار ناقص و پر اشکال است، نمایشگاهی برای کشورهای اسلامی منطقه همزمان با نمایشگاه گیم تهران برگزار شود، اما ما را مسخره میکنند؛ در همین راستا طرح نمایشگاه کشورهای اسلامی را با «گیمستان» عوض کردند و گفتند از شاخ آفریقا تا شرق آسیا شرکتهای تولیدکنندهای را میآورند که عملا اتفاق نسبتا خوبی بود و کسی هم معترض نشد، اما این اتفاق هم یک رویا بود و فقط چند عنوان گیم سطح پایین را توانستند به صورت غیر حضوری در جشنواره مربوطه شرکت دهند!
در این دوره هم میتوانستیم کشورهای اسلامی را دور یکدیگر جمع کنیم تا فرصتی برای راهاندازی و همافزایی اقتصاد اسلامی شکل گیرد که متأسفانه با هنرنمایی خاص دولت! فرصتسوزی کردیم.
تا زمانیکه در ایدئولوژی مجریان صنعت گیم این مسائل، مهم نباشد اصرارهای ما بیفایده خواهد بود و از میزان وابستگی آنها به غرب کم نخواهد کرد. این آقایان ذوب در تئوری "نجات کشور فقط از راه وابستگی فرهنگی – اقتصادی به غرب" هستند و حرفهای ما را با برچسب تندرو بودن یا غریب بودن به تعاملات بینالمللی پاسخ میدهند.
شاید برای مخاطبان این رویداد جالب باشد که تئورسین اصلی برگزاری اولین دوره این رویداد به گفته مدیریت بنیاد فردی است که نیرو و مغز متفکر هولدینگ بزرگ دختر آقای نوریزاد (فعال سیاسی ضد انقلاب) و همسرشان است؛ البته این هولدینگ که مملو از آقازادههای سیاسی شده است توانسته هزینههای خرید ویلا و ملکهای متعدد دختر و داماد آقای نوریزاد در امریکا و اروپا را که اتفاقا مدیرمسئول یکی از نشریات تخصصی باز یهای رایانهای ایران نیز هستند، تأمین کند.
دقت کنید که این وابستگیهای به غرب بیدلیل و واقعا از سر ناآگاهی نیست! فعالین این حوزه فرهنگی بدانند برخی از این آقایان سرابی را برای آنها مجسم میکنند تا خود و اطرافیانشان به اهداف دیگری دسترسی داشته باشند. این وابستگیهای به غرب بیدلیل و واقعا از سر ناآگاهی نیست!
متأسفانه حوزه فرهنگی تولیدات مرتبط با کودک و نوجوان کشورمان به دست منفعت طلبان سیاسی افتاده است که تحت حمایت کامل برخی جریانهای خاص سیاسی داخلی هم قرار دارند و اتفاقا جواب منتقدان را نیز بسیار محکم و سخت میدهند.
اصولا به صادرات یکپارچه تولیدات در شرایط فعلی میتوانیم خوشبین باشیم؟
صنعت بازیسازی یک صنعت "هایتک" است؛ شما همین الآن به سراغ نرمافزارها یا موتورهای ساخت بازی بروید که تولیدکنندگان ما در حال توسعه بازی روی آنها هستند؛ این انجینها برای کشور ما فیلتر است و ما باید با تغییر IP آنها را تهیه کنیم؛ حالا به دنیا بگوییم بازی ساختهایم با موتوری که به ما نمیفروشید و میخواهیم آن را در کشور شما بفروشیم؟! این موضوع اصلا امکانپذیر است؟! صنعت بازیهای رایانهای یک کسبوکار دو طرفه است و باید همه چیز را خودمان بسنجیم! اگر آنها واقعا برای خرید محصولات ما به کشورمان آمدهاند پس چرا خروجیها چیز دیگری را نمایش میدهد؟
آیا TGC سوای از انتقاداتی که به بدنه اجرایی آن وارد کردید، توانست کشف ذائقهای از گیمرهای ایرانی داشته باشد تا با علم بر نیازهای کاربران کشورمان به سمت تولیدات درخور میل آنها برویم؟
بنده نمیدانم اگر قرار است به دنبال این باشیم که دریابیم گیمرهای ایرانی چه علاقهای دارند، چرا نمایشگاهی بینالمللی با حضور ناشران خارجی برگزار میکنیم؟! مگر قرار است که خارجیها سلیقه بازیکنان ایرانی را شناسایی کرده و برای آنها بازی بسازند که این نمایشگاه را برگزار کردید؟! اگر باز هم با برچسبهایی مثل کاسب تحریم و بیسواد بودن روبهرو نشویم آیا این تعریف برای کارشناسی ذائقه و سلیقه بازیکنان ایرانی در نمایشگاهی که با همکاری فرانسه در کشورمان اجرا میشود را میتوانیم به همان استحاله فرهنگی ربط دهیم؟
اگر تولیدکنندگان داخلی قرار است این نیاز را پوشش دهند که پیش از برگزاری TGC هم در کشور حضور داشتند! چرا اطلاعات موردنیاز از ذائقهسنجی مخاطب ایرانی در اختیار این شرکتهای داخلی قرار نگرفته است؟!
خوب معلوم شد که رسالت این نمایشگاه برای چیست؛ ظاهرا آشنایی با فرصتهای سرمایهگذاری بیشتر و همکاری مشترک با توسعهدهندگان بینالمللی به نفع جمهوری اسلامی ایران بوده است، اما واقعیت چیست؟ چرا فقط از مزایای بازار بزرگ مصرفکنندههای ایرانی حرف میزنیم؟ چرا آنها خودشان مطالب دیگری را بر خلاف شعارهای ما که مصرف داخلی دارد بیان میکنند؟
بنده باز هم تأکید میکنم مشکل اساسی که در حوزه امنیتی حاصل از تحریمها با خزانهداری آمریکا وجود دارد، موضوع داده کاوی است که روی دیتاهای بچههای صنعت بازیهای رایانهای انجام میشود؛ و به عبارت دیگر موضوع فرار مغزها و دلار مطرح است که دستگاههای کشور باید جدی بگیرند و در این حوزه ورود کنند.
این کل ماجرای TGC است که صلاح نیست برگزار شود.
TGC باید فعلاً متوقف شود، حداقل درخواست این است که این ماجرا زود اتفاق افتاده است و زوایای مختلف آن دیده نشده است! گویا قرار است اتفاقهای بد رخ دهد بعد به فکر چاره و تنبیه افراد باشیم.
برای شفافیت بیشتر درباره نقد به برگزاری TGC با شرایط و شرکا فعلی بگذارید آن را با جشنواره فیلم کن مقایسه کنم؛ اولا که در کنار جشنواره فیلم فجر کشورمان، جشنواره فیلم کشورهای اسلامی را هم داریم، اما اگر همین الآن جشنواره فیلم فجر بخواهد یک جشنواره مشترک با کن در ایران برگزار کند به عنوان جشنواره فیلم آریا، آیا صدای کسی در نمیآید؟! آیا سیاستهای یک بخش فرهنگی فرانسه با بخش دیگر تفاوت دارد؟ ایا اصولا در دنیا کسی هست که منافع کشورش را حتی در بخش خصوصی به منافع دیگران ارجح نداند؟
چرا حوزه «بازی» آنقدر یتیم است که هیچکس نمیبیند چه خبر است؟! «گیم کانکشن فرانسه» در حوزه بازی و «کن» در حوزه فیلم فعال هستند و تفکر هر دوی اینها برای دولت فرانسه است. این در حالیست که طرف فرانسوی قابل اعتماد نیست و در هر بزنگاهی ما را رها کرده است؛ بنابراین احتمال دارد در قضیه TGC نیز کشور ما را دور زده و توافقاتی با دوبی یا ترکیه امضا کند. «گیم کانکشن فرانسه» در حوزه بازی و «کن» در حوزه فیلم فعال هستند و تفکر هر دوی اینها برای دولت فرانسه است؛ طرف فرانسوی قابل اعتماد نیست و در هر بزنگاهی ما را رها کرده است
جالب است بدانید طبق گفته مسئولین بنیاد، همین مسئولین که مدعی هستند دنیا را بهتر از ما میشناسند و ادبیات اقتصاد و تجارت را بلد هستند، سال گذشته ترکیه و امارات را دعوت کردهاند به عنوان همکار و partner در کنار این رویداد باشند و امسال مدعی هستند همان کشورها در حال فریب طرف فرانسوی برای دور زدن ایران هستند که به دلیل زرنگی بنیاد این موضوع فعلا برای ایران محفوظ و انحصاری باقی مانده است! بگذریم از این که ذاتا منبع دعوت از این کشورها و منبع اعلام خبر پیشنهاد این کشورها به فرانسه هر دو بنیاد ملی بازیهای رایانهای ایران است، اما اصولا بسیار منطقی است اگر متن قرارداد با طرف فرانسوی به صورت دست نخورده در اختیار اصحاب رسانه قرار گیرد.
به نظر من ۴ تا ۵ نفر میتوانند این صنعت را نجات دهند که محوریترین آنها شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و وزارت ارشاد است که پیش از هر اقدامی باید ابتدا اساسنامه بنیاد ملی بازیهای رایانهای را همانطور که گفتم بازنگری کنند؛ واقعا دیگر زمان آن رسیده که این مسئولان از خود بپرسند چرا آنقدر نگاه ما غربی است که کتاب بازیسازان کلیدی صنعت گیم ایران به لاتین منتشر میشود و به فارسی منتشر نمیشود؟!
چرا در یک رویداد پرهزینه ناشرین بینالمللی را بدون هیچ تضمینی برای خرید بازی ایرانی قبل از نشر بازی خارجی در ایران دعوت میکنیم، ولی هیچ رویداد تجاری خاصی را صرفا برای کسبوکار بومی و با نگاه به بازار داخلی ترتیب نمیدهیم؟ خودمان بازار دوطرفه را برگزار میکنیم و مجموعههایی مثل کافه بازار را به میدان میآوریم بعد میگوییم اجازه نشر داخلی به خارجیها (تا یک زمان مناسب) نمیدهیم! نمیشد همین دلسوزی برای فروش بازیهای ایرانی را در هنگام عقد قرارداد و با عنوان پیش شرط حضور یا پیش شرط عرضه محصولاتشان در ایران بیان کنیم؟!
الآن علاوه بر آنکه نمایشگاه یک توهم برای صادرات بود، میخواهند با ضرر رساندن به استورهای داخلی و در یک کل کل کودکانه صدای آنها را هم در بیاورند و بعد مظلومانه همه چیز را گردن منتقدین بیندازند! در حالیکه به عنوان یکی از منتقدین اعلام میکنم اصل ذات دوطرفه بودن بازار این کسبوکار منطقی و مورد تأیید ما نیز هست، اما نقد دارم که چرا پیشبینی حقوقی برای فروش قطعی بازیهای ایرانی نشده است؟
چرا این میهمانان به عنوان خریدار در کنار نمایشگاه بومی خودمان و در همان حال و هوای چند میلیونی برگزار نمیشود؟
چرا تیم اجرایی وابسته به یک واردکننده گیم بوده است؟ و سوالهایی از این جنس که ربطی به درگیریهای کودکانه با استورهای بومی که بدون حمایت بنیادهای فعلی شکل گرفتهاند، ندارد.
من از مسئولان کشور میخواهم که با ورود به حوزه فرهنگی و تأثیرگذار بازیهای رایانهای، یک بار برای همیشه هم که شده آمار ۱۵۰ شرکت ایرانی تولیدکننده بازیهای رایانهای که بنیاد مدعی آن است را به صورت کامل و دقیق منتشر کنند؛ بعد از آنها نظرسنجی کنند و مشکلات واقعی این کسبوکار را بدانند. من از مسئولان کشور میخواهم که با ورود به حوزه فرهنگی و تأثیرگذار بازیهای رایانهای، یک بار برای همیشه هم که شده آمار ۱۵۰ شرکت ایرانی تولیدکننده بازیهای رایانهای که بنیاد مدعی آن است را به صورت کامل و دقیق منتشر کنند.
اینکه مشکلات را متمرکز کنیم بر روی رویاهای شخصی خودمان، کار کارشناسی شده نیست! ما تا تبیدل شدن به صادرکننده راه طولانی در پیش داریم که میتوانیم با ریلگذاری و بررسی شرایط و صرف بودجه و به وجود آمدن یک همبستگی ملی، طی پنج سال به یک کشور صادرکننده تبدیل شویم، ولی فعلا راه زیادی داریم تا این رویا به واقعیت بپیوندد و نباید با هزینه از بیتالمال با آزمون و خطا موضوع را بررسی کنیم.
مطالبی بیان کردهاید که بیشتر درباره ناکارآمدی رویداد TGC و محقق نشدن شعارهای اولیه برگزارکنندگان آن است، نظری از شرکتکنندگان خارجی درباره این رویداد در دسترس دارید؟
نمونههای زیادی وجود دارد که بر حرف من صحه میگذارد، اما اینجا به دو مصاحبه اشاره میکنم؛ با این ادبیات بیشتر متوجه میشوید که نقد ما چه بوده که حتی مهمانان خارجی نیز صداقتشان بیشتر از برخی آقایان است!
به عنوان نمونه اول اشاره میکنم به بخشهایی از مصاحبه آقای Jan Binsmaier مدیر نشر THQ Nordic با یکی از رسانههای نزدیک به روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای که به نظرم فقط با خواندن همین پرسش و پاسخ میتوانید به جواب سؤال درباره واقعیت یا توهم این رویداد و مشکلاتی که به زودی به وجود میآورد پی ببریم.
ایشان در پاسخ به سؤالی با این مضمون که چرا امسال در TGC شرکت کردید؟ پاسخ میدهد:
"ما در شعبه بلاروس شرکتمان یک برنامهنویس ارشد در تیم داریم که ایرانی است و کارش را خیلی خوب انجام میدهد و ما نیز با خودمان گفتیم باید وارد ایران و TGC شویم تا افراد بیشتری مثل او پیدا کنیم! من میتوانم الان ببینم که یک چیزی در ایران در حال رشد کردن است و این نمایشگاه بهخوبی ترتیب داده شده و از نظم خوبی برخوردار است. وقتی وارد اینجا شدم، اتمسفر اینجا و حضور گیمرها باعث شد احساس خوبی پیدا کنم و حس آشنایی مانند در خانه بودن به من دست داد. از نظر من TGC امسال فرق چندانی با E۳ و نمایشگاه گیمزکام ندارد. " مدیر نشر THQ Nordic در مصاحبهای با یکی از رسانههای نزدیک به روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای: با خودمان گفتیم باید وارد ایران و TGC شویم تا افراد بیشتری مانند برنامهنویس ارشدمان که یک فرد ایرانی است، پیدا کنیم!
دو نکته را در این پاسخ به دقت ببینید...
اول آنکه دلیل حضور ایشان در اولویت اول شکار نیروهای مستعد ایرانی و خارج کردن آنها از گردونه تولید بومی و احتمالا استخدام آنها در شعب مختلف شرکت خودشان است! که این را قبلتر هم هشدار داده بودیم.
تجسم کنید بعد از آنکه بازیساز کشورمان درگیر سراب صادرات در دوران پسابرجام شد و با از دست دادن موقعیتها یا منابع مالی، سرخورده شد، بهترین موقع برای خروج آنها به ارزانترین قیمت است!
مورد دوم هم در فحوای کلام ایشان که صادقانه گفتهاند، مشاهده میکنید. در این نمایشگاه همه افراد و اتمسفر را گیمر دیدهاند!
ایشان در اولویت اول اشارهای به بازیسازهای ایران نمیکنند؛ این ادبیات یک خریدار بینالمللی است که با افتخار بنیاد ملی بازیهای رایانهای و با همکاری فرانسه به ایران آمده است تا کمک بازیسازان ایرانی باشد.
به عنوان نمونه دوم هم اشاره میکنم به مصاحبه آقای امین سرخهای نماینده شرکت Rovio با همان رسانه که مورد تأیید روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای هم هست.
ایشان در پاسخ سؤال خبرنگار که پرسیده است «آیا هدف شما از حضور در رویداد TGC پیدا کردن ایده جدید یا فعالیت در بازار داخلی ایران بوده است» با صداقت اینگونه پاسخ میدهد:
"بازار ایران برای ما بازار تاریکی است و ما اطلاعات زیادی در موردش نداریم و وقتی اطلاعاتی دقیقی نداریم، نمیتوانیم در مورد آن تصمیمی بگیریم؛ هدف ما از حضور در ایران این بود که ببینیم بازار ایران به چه صورتی است و اینکه بتوانیم اطلاعات بیشتری در موردش پیدا کنیم؛ تا چند ساعت آینده که اینجا حضور دارم باید اطلاعات بیشتری کسب کنم و وقتی به فنلاند برگشتم در مورد توسعه بازی در ایران با شرکت Rovio تصمیماتی خواهیم گرفت و این به ناشرهای داخلی بستگی دارد که بخواهند با شرایط ما و با شرکت Rovio همکاری کنند. "
در این مصاحبه نیز به نکاتی باید دقت شود؛ ببینید ایشان میگوید آمدهام تا اول صداقت اطلاعات بازار ایران را بسنجم! و بعد با ناشرین ایرانی درباره عرضه محصولاتمان در ایران رایزنی کنیم البته بعد از بررسی شرکت فنلاندی و اگر بازار ایران برایشان جذاب بود!
من زیادهگویی نمیکنم و فقط اشاره میکنم به حضور مجدد THQ در رویداد امسال؛ اینکه من نقد میکنم و برخی حاضرین خارجی هم صادقانه همان حرفهای من و امثال من را تکرار میکنند یعنی TGC عجولانه و بدون برنامهریزی دقیق آغاز شده است و متأسفانه این عوامفریبی هر سال پوست انداخته و با شعارهای متفاوتی اجرا میشود.
نظرتان درباره سخنرانهای خارجی و ارائهدهندههای کلاسهای آموزشی این رویداد چیست؟ آیا از لحاظ محتوای آموزشی به درد فرهنگ تولیدکنندههای ما میخورند؟
من خیلی درباره ماهیت این سخنرانها حرف نمیزنم؛ فقط به این نکنه اشاره میکنم که قرار نیست برخی از این سخنرانها واقعیت اصلی فعالیت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران را قبول داشته باشند، ولی قرار است ما میزبان افرادی باشیم که خیلی در حوزههای اخلاقی متفاوتتر از واقعیتهای جامعه ما نباشند.
به عنوان یک مثال کوچک عرض میکنم، اینکه یک خانم سخنران در این رویداد به نام Thais Weiller که فرد موفقی در حوزه کاری خودشان نیز هستند در فضای مجازی با آیدی رسمی Full Metal Bitch شناخته شود و ادبیات و رفتار ایشان مشخصا در فضایی متفاوت با دین و فرهنگ ما است به ما ربطی ندارد، اما قطعا همانگونه که آقایان مدعی هستند در ۲۴ ساعت میشود انتقال تکنولوژی! انجام شود پس قطعا میشود برای انتقال فرهنگ و ادبیات این مهمانان و تأثیر آنها روی این جوانان و نوجوانان حاضر در کلاسهای آموزشی نیز نگران بود.
اگر در پایان سخنی باقی مانده است بفرمایید.
شخصاً اعتقاد دارم آقایان در بنیاد میخواستند با هدف افزایش درآمد صنعت گیم کشور از محل درآمد عوارض بازیهای رایانهای و کمک به صندوق حمایت از بازیهای رایانهای بومی در میانمدت، نقشههای خوبی برای بلندمدت بکشند و به همین جهت میزبان فروشنده بازیهای رایانهای خارجی تحت نام خریدار بودهاند، اما کار از دستشان خارج شده است و شجاعت قبول اشتباه خود را ندارند، به همین جهت مصاحبه میکنند و رسما در تریبونهای خبری اعلام میکنند که میخواهیم یک شرکت خارج از ایران ثبت کنیم تا بتوانیم از طریق آن شرکت بازیهای رایانهای ایرانی را صادر کنیم.
یعنی علاوه بر اینکه راه دور زدن تحریمها را میسوزانند، نقشههای احتمالی خود را نیز با رسانهها در میان میگذارند و به این فکر نمیکنند که این فعالیتها نیازمند کمی اندیشه و تفکر نیز هست؛ البته که تمام اینها از عدم نظارت و پیروی نکردن از قانون اساسی کشور است.
وقتی تولیت کل این کسبوکار فرهنگی را به بخش خصوصی واگذار کنیم، همین میشود.
امیدوارم با حمایت و درایت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در اسرع وقت صدای معترضین به اساسنامه بنیاد ملی بازیهای رایانهای شنیده شود و موضوعات حاکمیتی طبق نص صریح قانون به بدنه سینمایی آن وزارتخانه بازگردد و زنجیر از بال بنیاد ملی بازیهای رایانهای برای بلند پروازیهایش باز شود تا بتوانند مانند بنیاد فارابی نقش حمایتکننده از یک صنعت فرهنگی را ذیل نگاه مستقیم وزارتخانه بازی کنند و البته نمایشگاه پرمخاطب گیم تهران نیز مجدداً احیا شود و برگزاری این کلاسهای آموزشی بینالمللی یا همین حضور خریداران خارجی در دل این نمایشگاه و حتی در صورت نیاز به برگزاری B۲B در کنار B۲C همزمان با یکدیگر برگزار شود تا هم نگاه ما به داخل باشد و هم سعی کنیم با آزمون و خطا شانس حضور رسمی جمهوری اسلامی ایران را در بازار بینالمللی تجربه کنیم.